یکی از جذابترین خاطرات من مربوط به زمانی است که برای دیدن گوشهای از شگفتیهای آفرینش، یعنی تخم گذاری لاکپشتهای پوزه عقابی، راهی روستای «شیب دراز» در جنوب جزیره قشم شدم، روستایی که به دلیل سواحل کم شیب آن، یکی از مکانهای مناسب برای تخم گذاری این گونه در معرض انقراض است.
فائقه سلطان محمد | شهرآرانیوز؛ از سال ۸۴ و در بیست وهشت سالگی طبیعت گردی و کوهنوردی را شروع کردم. گرچه بعد از مدتی مجبور شدم کوهنوردی را کنار بگذارم، لذت سفر و حظ طبیعت همچنان بخش مهمی از زندگی ام است. هرچند دنیا را کم دیده ام، باید بگویم جاذبههای فرهنگی و شگفتیهای طبیعی این نقشه گربهای پایان ناپذیرست. معتقدم سفر مفهوم عمیقی فراتر از زمان و مکان دارد که به هیچ وجه در وقت گذرانی و سرگرمی، عکس و سلفی گرفتن خلاصه نمیشود.
یکی از جذابترین خاطرات من مربوط به زمانی است که برای دیدن گوشهای از شگفتیهای آفرینش، یعنی تخم گذاری لاکپشتهای پوزه عقابی، راهی روستای «شیب دراز» در جنوب جزیره قشم شدم، روستایی که به دلیل سواحل کم شیب آن، یکی از مکانهای مناسب برای تخم گذاری این گونه در معرض انقراض است.
از آنجایی که متأسفانه در سالهای قبل بسیاری از تخمهای لاک پشتها توسط انسانها و حیوانات دیگر از بین میرفتند، به همت بزرگوارانی، چون آقای دره شوری، پروژهای برای حفظ و نگهداری تخم لاک پشتها تعریف شد. بدین ترتیب که هر سال یک نفر به عنوان مسئول و ۳ یا ۴ نفر هم به عنوان مأمور گشت، از میان اهالی روستای شیب دراز مشخص میشوند تا فضایی را برای محافظت از تخمها آماده کنند.
این گروه حدود ۴ ماه (از اواسط اسفند تا اوایل تیر) هر شب تا صبح بیدار میمانند تا در مرحله اول، جمع آوری و محافظت از تخمها در محدودهای امن انجام شود. در مرحله بعد، کارشان مراقبت و ثبت بچه لاک پشتها و هدایت آنها به دریاست. بچه لاک پشتها معمولا بعد از ۷۰ روز سر از تخم بیرون میآورند.
با کسب خبر از مردم روستا که آمدن چند لاک پشت را تأیید میکردند، اواسط اسفند راهی شیب دراز شدم و توانستم در یک شب با گروه مسئول حفاظت همراه شوم. لاک پشتها معمولا شب هنگام با بالا آمدن آب دریا به ساحل میآیند؛ بنابراین باید از اواخر شب کنار ساحل منتظر ماند. افراد گروه باید دست کم هر نیم ساعت یک بار محدوده سایت را بررسی کنند تا اگر لاک پشتی به ساحل آمد، تا اتمام تخم گذاری از او مراقب کنند.
این لاک پشتها که به دلیل شکل پوزه شان به عقابی معروف اند، وقتی به ساحل میرسند، بسیار حساس و دقیق همه جوانب را بررسی میکنند و اگر کمترین خطری احساس کنند، همه این راه رفته را برمی گردند. پس اگر لاک پشتی در حال بالا آمدن از دریا یا کندن گودال دیدیم، باید کاملا ساکت و بی حرکت باشیم. لاک پشت مادر معمولا در محلی که مناسب تشخیص میدهد گودالی به عمق حدود ۴۰ سانتی متر حفر و شروع به تخم گذاری میکند. تخم گذاری که شروع میشود، برعکس مرحله قبل، لاک پشت در حالتی مشابه بی هوشی قرار میگیرد و حساسیتی به نور، سروصدا و حتی حضور دیگران نشان نمیدهد و تازه اینجا بود که مسئول سایت به من گفت: حالا هرقدر دلت میخواد عکس و فیلم بگیر!
با دیدن لاک پشت آن قدر هیجان زده شده بودم که واقعا نمیدانستم باید چه کار کنم. لاک پشت بزرگی بود با طول و عرضی بیش از ۵۰ سانتی متر که در آخرین نقطه ساحل و کنار صخرهها گودالی حفر کرده بود. بعد از حدود نیم ساعت شروع کرد به دفن تخم ها. چقدر این کار را با دقت انجام میداد. دیدن اینکه چطور با پاهایش ماسهها را توی گودال میریخت و بعد آنها را میفشرد تا سفت شوند باورنکردنی بود. اما کار به اینجا ختم نمیشد. این تازه اول ماجرا بود. وقتی جای تخمها خوب محکم شد، شروع کرد به پوشاندن محدوده گودال تا کاملا صاف و غیرقابل تشخیص باشد.
مسئول سایت معمولا با استفاده از عدم هوشیاری لاک پشت مادر و با جابه جا کردن او، قبل از این مرحله شروع به جمع کردن تخمها میکند، چون در غیر این صورت، باید حدود نیم تا یک ساعت منتظر تمام شدن کار لاک پشت مادر شوند که به این راحتیها از مخفی شدن کامل تخمها مطمئن نمیشود. حتی گاهی اوقات برای رد گم کردن در نقطهای دیگه هم ماسهها را به هم میریزد. (هر لاک پشت دست کم ۲ ساعت در ساحل میماند.)
ما آن شب حدود ۷۰ تخم جمع کردیم. شگفتی دیگر جنس پوسته تخمها بود که برعکس پوسته ترد و شکننده تخم مرغ، نرم بود و با فشار دست به اندازه دو سه میلی متر فرو میرفت. به همین دلیل هم وقتی داخل گودالی با عمق ۴۰ سانتی متر میافتد نمیشکند!
هر سال به لاک پشتهایی که اولین بار برای تخم گذاری به این ساحل میآیند پلاکی زده میشود. پس برای این لاک پشت هم پلاکی شامل کد و نام جزیره زده شد. فکر میکنم تازه آن موقع بود که لاک پشت بیچاره از درد به خودش آمد و واکنشی نشان داد و شروع به حرکت کرد. وقتی به یکی دو متری ساحل رسید، با شنیدن صدای دریا قدم هایش تندتر شد. درست لحظهای که لب آب رسید، یک موج بزرگ آمد و خودش را توی صورت لاک پشت غرق کرد. انگار دریا برای رفع خستگی به استقبالش آمده بود، صحنهای که برای من فراموش نشدنی شد.