دیپفیک «ایرانمن» با صدای همایون شجریان در همین یکیدو روز گذشته بهقدری در فضای مجازی پربازدید شد که بعید است از چشمهایتان دور مانده باشد و از تماشای آن عرق ملیتان به جوش نیامده باشد. ته قلبتان هم بهاحتمال حسابی بهشان بالیدهاید و شاید حتی از صمیم قلب و همراه با آنها «دور از تو بادا اهرمن» را زمزمه کرده باشید.
محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ از ستارخان، غیوری که نامش را بارها در کتاب تاریخ خوانده ایم، تا ملکالشعرایی که ترانه مرغ سحرش با صدای گوشنواز شجریان هنوز بر زبان پیر و جوان جاری است، از مصدقی که نامش ملیشدن صنعت نفتمان را به یاد میآورد تا شهیدان بزرگوار و ازخودگذشتهمان، چون چمران و همت و آوینی و دوران و جهانآرا، از مریم میرزاخانی که بهقول پدرش بهتر است الگو باشد تا اسطوره تا تختیها و پروفسور حسابیها و سیمینهای شعر و ادبیات و حتی نامهایی مثل نرجسخانعلیزاده که حالا بهواسطه ازخودگذشتگی در برابر ویروس منحوس کرونا ماندگار شدهاند، حالا ایستادهاند مقابلمان و برایمان میخوانند.
نه فقط برای ما، برای همان وطنی که خودشان باعث سربلندی و افتخار خاک و مردمش شدهاند و امروز هم اگر نیستند، نام و یادشان ماندگار است و گذر زمان هم کمرنگشان نمیکند. باصلابت، محکم و چشمدرچشم ما ایستادهاند و نوای ایران من سر میدهند و از وطنی میگویند که، چون خون در رگها جاری و سرچشمه امید است و داغها و جفاهای زیادی را به چشم دیده است. حالا دیگر حتما متوجه شدهاید که داریم از کدام ویدئو سخن میگوییم.
دیپفیک «ایرانمن» با صدای همایون شجریان در همین یکیدو روز گذشته بهقدری در فضای مجازی پربازدید شد که بعید است از چشمهایتان دور مانده باشد و از تماشای آن عرق ملیتان به جوش نیامده باشد. ته قلبتان هم بهاحتمال حسابی بهشان بالیدهاید و شاید حتی از صمیم قلب و همراه با آنها «دور از تو بادا اهرمن» را زمزمه کرده باشید. این البته یک نمونه دوستداشتنی و جذاب از این قبیل حرکتها بود که برعکس آن هم موجود است.
دیپ فیک آهنگ «ایران من» روی چهرههای ملی
دو روی سکه دیپفیکها
تماشای این ویدئو شاید این سؤال را در ذهن خیلیها ایجاد کرده باشد که چطور و چگونه این هماهنگی دقیق بین خواندن شخصیتها و تصاویر آنها اتفاق افتاده است. بد نیست بدانید نام این روش دیپفیک است، بهمعنای جعل عمیق و کمی خودمانیتر یک جعل درستوحسابی. روشی که یکی دیگر از دستاوردهای هوش مصنوعی است و نتیجه کار بهقدری باورپذیر از آب درمیآید که در برخورد اول بهاحتمال بینده را شگفتزده میکند. در این روش درواقع تصاویر و فیلمهای موجود را بر روی تصاویر و فیلمهای منبع قرار میدهند تا یک انطباق منظم شکل بگیرد و نتیجه آن بشود آنچه که میبینید. اگر خاطرتان باشد، مدتی پیش هم چنین پروژهای را برای میهمانان برنامه دورهمی پیاده کردند.
دیوید بکهام و کریستین رونالدو را نشاندند روبهروی مهران مدیری و آنقدر درست و دقیق حرفها را گذاشتند در دهانشان که دهان آدم از دیدنشان باز میماند. مدتی پیش این بلا سر باراک اوباما هم آمد. ویدئویی از او منتشر شد که در آن به دونالد ترامپ حمله کرده بود، در صورتی که کامل جعلی بود. اتفاقی که باعث شد اوباما لب به سخن باز کند و بگوید تا این حد جلورفتن در علم و فناوری میتواند دمکراسی را در دنیا به خطر بیندازد. جابهجاشدن مرزهای حقیقت و دروغ درست همان چیزی است که خیلیها را از این اتفاق ترسانده است. اینکه خیلی راحت میشود حرفهای بر زبان نیامده را بر زبان آدم جاری کرد، ترسناک است، نیست؟!
حالا تصور کنید این فرد، فرد مشهوری باشد که سخنش اثرگذاریها و تبعات زیادی را حتی تا مشخصشدن اصل قضیه (آیا واقعا همیشه اصل داستان مشخص میشود؟) به بار بیاورد. آن هم در روزگاری که رگبار اطلاعات و خبرها و تصاویر و ویدئوها بر سرمان هوار میشود و خیلی اوقات بهواقع نمیدانیم باید چه چیز را باور کنیم و چه چیز را نه. البته ابن ماهیت هوش مصنوعی است که در جای خود میتواند به بشر خدمت کند و در جای دیگر هم هوش انسانی را به بازی بگیرد، هرچه که هست در اینجا با انتشار این فیلم و این آهنگ از زبان اسطورههای کشورمان، حالمان خیلی خوب شد!