«توس» قرنهاست که میزبان نامداران ایرانزمین است؛ چه آنهایی که در توس زاده شده و همانجا هم درگذشتهاند همچون حکیم ابوالقاسم فردوسی و امام محمد غزالی. چه کسانی که در «توس» متولد شدند، ولی در جایی دیگر مدفون هستند، مثل خواجه نصیرالدین توسی و خواجه نظامالملک توسی، و چه آنها که محل تولدشان توس نیست، اما کسب علم و دانش بهانهای شده تا راهی این دیار شوند، مانند ارسلان جاذب.
شیما سیدی | شهرآرانیوز - از زمانی که حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال ۴۱۶ هجری قمری درگذشت و در باغ شخصیاش در تابران توس به خاک سپرده شد، این دیار به آرامگاه اهل ادب و معرفت ایرانزمین تبدیل شد. اهل ادب معاصر نیز بر همین اساس، راغب شدند خانۀ آخرت خود را در جوار حکیم توس برگزینند. نخستین جرقههــای این آرزوی ادیبان با دفن پیکر حسین خدیوجم در بقعۀ منسوب به هارونیه در سال ۶۵ و مهدی اخوانثالث در باغ آرامگاه فردوسی در سال ۶۹ زده شد. اما در هر دوی این موارد، کش و قوسهای قانونی فراوانی برای صدور مجوز دفن پیش روی اهل فرهنگ و هنر بود. چنانکه هر دو مرتبه نیز با دستور مستقیم آیتا... خامنهای یکبار در کسوت رئیس جمهوری و بار دیگر در کسوت رهبری این کار میسر شد.
پس از آن بود که بزرگان شعر خراسان بر آن شدند تا فکری اساسی برای حل این مشکل کنند. شاعران مشهور خراسانی سرانجام توانستند در سال ۷۸ به خواسته خود برسند. در این زمان قطعهای با عنوان «مقبرة الشعرا» یا «آرامگاه شاعران خراسانی» در جلوخان آرامگاه فردوسی به گردهمایی شاعران دیار توس اختصاص یافت و سرانجام احمد گلچین معانی به عنوان اولین شاعر شهیر خراسانی در اردیبهشت ۷۹ در این قطعه به خاک سپرده شد و پس او نیز ۱۳ نامدار دیگر همچون قهرمان، باقرزاده و... در این قطعه آرامیدند.
پس از ساماندهی جلوخان آرامگاه فردوسی در سالهای اخیر، موضوع ادامه یافتن دفن شاعران خراسانی در جلوخان تا حدودی منتفی شد. بحث دفن پیکر شاعران در داخل فضای آرامگاه فردوسی نیز به طور کل بعد از دفن مهدی اخوان ثالث منتفی شده بود. زیرا همان زمان هم موافقان و مخالفان فراوان بودند.
البته موافقتها و مخالفتها همه از سر دلسوزی بود و کسی دشمنی نداشت. مخالفان معتقد بودند اخوان آدم بزرگی است، ولی وقتی در باغ آرامگاه فردوسی دفن شود، نمیتوان برایش آرامگاهی بنا کرد، چراکه هرچه بسازی، دربرابر بنای آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی حقیر بهنظر میرسد. به همین دلیل ممکن است اینجا گمنام باقی بماند. موافقان، اما میگفتند اخوان حماسهسرای خراسانی است و جایگاه واقعی او همینجاست و باید درکنار فردوسی به خاک سپرده شود.
حال که ۳۰ سال از درگذشت مهدی اخوان ثالث میگذرد، بار دیگر قرار است میهمانی به این جمع ادیب اضافه شود. البته باز هم این مراسم خاکسپاری خالی از حرف و حدیث نیست. برخی با وجود پیشینه تاریخی و افتخارآمیز دیار توس، تهران را به صرف پایتخت بودنش برای خاکسپاری استاد، ارجحتر میدیدند. حرفی که البته همایون شجریان به درستی مقالبش ایستاد و با تکیه بر اهمیت همجواری استاد شجریان به عنوان یک شخصیت ملی با حضرت فردوسی این اتفاق را به نفع تاریخ دانست.
در این سالها گرچه نامهربانیهای فراوانی به توس شده است، گردهمایی مجدد هنرمندان، بارقهای است از امید برای برگشت توس به روزهای اوج خود. حالا شاید بتوان بیشتر بر این نظر پا فشرد که ارزش اصلی خاک توس به نامداران و مدفونان آن است نه خشت و خاکش. نامدارانی که ۴۹۴ نفرشان در یک کتاب به همت دکتر محمد جعفر یاحقی و مهدی سیدی معرفی شدند و حالا استاد محمدرضا شجریان چهارصد و نود و پنجمین نامدار توس است.