فیلم صبح اعدام به برنامه هفت رسید چرا تلویزیون سخنرانی حجت‌الاسلام مسعود عالی را قطع کرد؟ ریدلی اسکات در ۸۸ سالگی همچنان پرکار است برگزاری نمایشگاه گروهی نقاشیخط «هفت هنر» در نگارخانه رضوان مشهد تام کروز با شانزدهمین پرش با چتر نجات، رکورد گینس را شکست علیرضا قربانی: فقدان «الهه»، دختر سرزمینمان، داغدارمان کرد ویدئو | گاف جدید شبکه ایران‌اینترنشنال علیه فرزند رهبر انقلاب اقدام دوباره نماوا برای دور زدن قانون درباره انتشار سریال سووشون؛ این‌بار با یوتیوب سیدعلی خامنه‌ایِ خمینی درباره نمایش خانم و آقای پاواروتی | صحنه‌هایی از یک فروپاشی روزمره فیلم‌های سینمایی تلویزیون در روزهای (۱۴، ۱۵ و ۱۶ خرداد ماه ۱۴۰۴) رکوردشکنی سریال «وحشی» در فیلم‌نت علی شادمان با فیلم «تهران کنارت» در راه جشنواره کارلووی واری تابستان فصلی پر از فرصت | نگاهی به برنامه‌های کانون پرورش فکری مشهد در تابستان ۱۴۰۴ شهاب موسوی‌زاده هنرمند نقاش درگذشت برنامه استعدادیابی بین‌المللی «ستاره شو» در راه نمایش خانگی جایزه بهترین فیلم جشنواره رینبو لندن در دستان «ایار» ایرانی
سرخط خبرها

راز شجریان

  • کد خبر: ۴۶۱۷۸
  • ۱۹ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۰۷
  • ۱
راز شجریان
یونس شکرخواه - استاد ارتباطات

آنکه دلش می‌خواهد بخواند، به‌نغمه هم می‌رسد و آنکه صدایی پیوسته دارد و لحنی ویژه و یگانه، باران می‌شود و بر حس‌های ما می‌بارد و آنکه زمانه را هم درک می‌کند و ژرف‌نگر است، راوی می‌شود. «بانگ گردش‌های چرخ ‌است اینکه خلق/ می‌سرایندش به‌تنبور و به‌حلق» هر وقت کنارش بودم، آموختم. موسیقی در خانواده‌ام بود و با ساز و صدا بزرگ شده بودم، اما با او به‌درک تازه‌ای رسیدم و آن این بود که هیچ درکی از موسیقی ندارم؛ به‌خودش هم بارها گفتم و آرام می‌گفت: «تو از زاویه ارتباطات به موسیقی نزدیک شو» و من نزدیک‌تر شدم.


راز بزرگ محمدرضا شجریان صدا نبود. صدا بخشی از روایت‌های او بود. متن هم نبود که متن هم در کنار صدا یک روایتگر دیگر بود. او سازها ساخت تا به‌روایت‌های خود باز هم کمک کند. به‌گمانم ۱۰سال پیش بود که شور و ذوقش را در کنارش در نمایشگاهی دیدم که ۱۴ساز ابداعی او و ۱۰سنتورش را با اندازه‌های مختلف در خود داشت؛ شهرآشوب‌ها، کرشمه‌، ‌شهبانگ، باربد، ساغر و...


شجریان متن و ساز و صدا را گفت‌وگو می‌دانست؛ این را بارها به من و دوستان نزدیکش گفته بود. پس راز کجا بود؟ آنکه دلش در هوای خواندن است، هم به «مرغ سحر» می‌رسد و هم به «کاکل آتشفشان»، هم به می کهنه و هم به ساز تازه. برای شجریان، روایت و گفت‌وگو «چطورها» را می‌ساخت و نه «چراها» را. چرا برای او شالوده رازش بود؛ پیونددادن متن به فرامتن، پایان مصنف و شروع مخاطب. راز شجریان در پایان کنسرت‌ها رخ می‌نمود؛ آن‌گاه‌که صدا و متن او به‌پایان می‌رسید و حاشیه به‌متن می‌پیوست و این‌گونه بود که روایت مخاطبان با «مرغ سحر» آغاز می‌شد. وقتی سال‌ها پیش با او به بم رفتم و پای ساخت «باغ هنر بم» در میان بود، او باز هم داشت متن را به فرامتن پیوند می‌زد.

 

سال‌ها پیش قرار بود در خارج از ایران کنسرتی برگزار کند. پیش از اجرا برگشت. پرسیدم: «چرا برگشتی؟» گفت: «مدت‌ها بود باغبانی نکرده بودم، دستم به خاک ایران که می‌خورد، صدایم بازتر می‌شود. آمدم به انس خاک...»شجریان مالک بلامنازع چطورهای موسیقی و به‌عبارت بهتر، علم موسیقی بود و فلسفه موسیقی را هم به‌مثابه چراهای موسیقی کشف کرده بود. برای او موسیقی گونه‌ای از گفت‌وگو بود که تنها زمانی به مفاهمه می‌رسید که به‌مثابه متن به فرامتن می‌پیوست.راز او تفکر انضمامی و مبتنی بر پیوند دایره‌وار راوی و مخاطب بود. او به‌خاطر خوش‌صدایی نماند. او ماند، چون از صدا، صحنه ساخت؛ صحنه مفاهمه؛ صحنه‌ای که بر آن می‌ایستاد و نت معلق آخر را به دستان مخاطب می‌سپرد. حرف او هنوز در گوشم طنین‌انداز است: «یونس، من کارم را به‌فرجام رساندم، خیلی سخت بود، اما شد، من توانستم نشان دهم که می‌شود از مطرب به استاد رسید!» او حالا آرامیده است؛ آن‌سان‌که همه تبدیلگران روایت‌ها به اسطوره‌ها.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
France
۰۹:۴۳ - ۱۳۹۹/۰۷/۲۱
0
1
با سلام
استاد عزیز ، چرا این کلمات را زمانی که در کنارمان بود ننوشتید و حرفی از او بر زبان نیاوردید .
وای بر ما که قدر عزیزانمان را نمیدانیم و بعد از درگذشت آنها به وجودشان آگاه .
روحشان شاد
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->