صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

۱۰ فیلم ترسناک که جزو سینمای وحشت نیستند، ولی مو به تنتان سیخ می‌کنند | ترس پنهان

  • کد خبر: ۴۸۵۵۹
  • ۱۱ آبان ۱۳۹۹ - ۱۷:۲۲
این فیلم‌ها از نظر فنی، در ژانر وحشت قرار نمی‌گیرند، اما برای اینکه مو به تنتان سیخ کنند، هیچ کم نمی‌گذارند.
ترجمه کاظم کلانتری - همه فیلم‌های وحشت‌آور و خوفناک، زیرژانر سینمای وحشت نیستند؛ اینجا چند فیلم معرفی کرده‌ایم که می‌توانند بدون ایجاد صحنه‌های حال‌به‌هم‌زن مو به تنتان سیخ کنند.
 

کله‌پاک‌کن

 
 
 
اولین‌فیلم داستانی دیوید لینچ یک نمایش عجیب‌وغریب بود از مردی با موهای بلند، زنی خشمگین و یک کودک ناقص‌الخلقه. لینچ تمام سطل‌آشغال‌های یک کوچه را برای پیدا کردن چیزهایی که در صحنه‌های این فیلم نیاز داشت گشته تا بیشتر افسانه‌ای را که درباره ترسش از پدرشدن وجود دارد باور کنیم.
 
 

آقای بلاندن شگفت‌انگیز

 
 

فیلمی که از رمان «ارواح» آنتونیا باربر اقتباس شده بسیار به دیگر فیلم دهه هفتاد میلادی، یعنی «بچه‌های راه‌آهن» شبیه است. فضای ادواردی هر دو فیلم و خواهر و برادرانی که به گذشته برمی‌گردند تا به روح کودکانی که چند سال پیش به قتل رسیده‌اند کمک کنند. اما سؤال اصلی در فیلم «آقای بلاندن شگفت‌انگیز» این است: اگر بچه‌ها به ارواح کمک کنند چه اتفاقی برایشان می‌افتد؟



باید درباره کوین صحبت کنیم

 

 

هرچند داستان فیلم لین رمزی  – تیراندازی در مدرسه و نوجوانی که مسئول آن است- ناگوار و وحشتناک است، اما قطعا این فیلم را نمی‌توانیم ترسناک به معنای سنتی‌اش بدانیم. شروع «باید درباره کوین حرف بزنیم» بی‌شباهت به فیلم‌های ترسناک نیست و «کوین» هم دستِ‌کمی از خبیث‌ترین کودکانِ سینمای وحشت ندارد! غرق‌شدن در رابطه عجیب مادر و پسر این فیلم آن‌قدر دردناک است که بعد از تماشای آن باید چند روز دنبال راهی برای برگشت به زندگی عادی بگردید.
 

پیرپسر

 
 

بیشتر فیلم‌های سینمای مدرن کره، روی مرز باریک خشونت افراطی و وحشت حرکت می‌کنند. پارک چان-ووک با
فیلم «پیرپسر» (old boy) بسیار در نشان‌دادن این راه به کارگردان‌های دیگر کمک کرد. مردی به مدت ۱۵ سال در یک اتاق زندانی می‌شود و وقتی از آن‌جا بیرون می‌آید می‌خواهد هر کسی را که مسئول این اتفاق است شکار کند.


بارتون فینک

 


برادران کوئن‌ همیشه در اردوگاه وحشت نماینده‌ای داشته‌اند («فارگو» و «دهشت‌زده»)، اما «بارتون فینک» ماندگارترین تمرین آن‌ها در خلق چیزی وحشت‌آور و مورمورکننده است.

بارتون فینک، نویسنده موفق آمریکایی که به تازگی نمایشنامه‌ای را در برادوی روی صحنه برده و با اقبال عمومی روبرو شده، قرارداد مناسبی با استودیوی کپیتول در هالیوود امضا می‌کند و موظف می‌شود یک فیلمنامه درباره کشتی‌گیری بنویسد. با ورود بارتون به هتل ارل، چشمه خلاقیت او می‌خشکد و در نوشتن فیلمنامه‌اش به مشکل برمی‌خورد. در این بین چارلی، کسی که در اتاق کناری وی زندگی می‌کند، منبع الهام او می‌شود و حوادث عجیبی را رقم می‌زند.
 

 

 

Watership Down

 

 

پاسخ انگلیسی‌ها به انیمیشن بامبی، باعث شد یک نسل از بچه‌مدرسه‌ای‌ها از نظر احساسی ضربه بزرگی بخورند. اقتباس انیمیشنی از رمان «واترشیپ داون» نوشته ریچارد آدامز، نویسنده فقید انگلیسی در اصل برای رده سنی کودکان است، اما اثری عمیق و متفاوت با فضایی آخرالزمانی محسوب می‌شود.
 

 

مستأجر: داستان لندن مه‌آلود

 


بی‌جهت نیست که آلفرد هیچکاک را استاد تعلیق در سینما می‌دانند. قاتلی که  به «جک قصاب» معروف است، در لندن زن‌های بلوند را به قتل می‌رساند. مردی اسرارآمیز به خانه آقا و خانم بانتینگ می‌آید و یک اتاق اجاره می‌کند. صاحبان خانه دختری موبلوند دارند و بعد از مدتی به مرد اسرارآمیز مشکوک می‌شوند که شاید او «جک قصاب» باشد.
 


شهر اشباح

 

 

دنیایی که میازاکی در انیمیشن‌هایش خلق می‌کند پر از عناصر اسرارآمیز و مرموز است. فیلم «شهر اشباح» او داستان دخترکی به نام چیهیرو است که با والدینش به شهری جدید نقل‌مکان کرده‌اند و چیهیرو از این جابه‌جایی ناراضی است. آن‌ها در راه خانه جدید سر از تونلی در جنگل در می‌آورند و پس از پیاده‌شدن و گذر از این تونل وارد مکانی سرسبز و آرام می‌شوند که در اصل گرمابه و استراحتگاه خدایان و ارواح دین ژاپنی شینتو است. در آنجا پدر و مادر چیهیرو به خوک تبدیل می‌شوند، و بعد سرو کله یکی از غریب‌ترین مخلوقات سینمای مدرن پیدا می‌شود: روحی تنها و بدون چهره.



فقط خدا می‌بخشد

 

 

فیلم هیجان‌انیگز نیکلاس ویندینگ رفن ترکیبی است از بی‌رحمی، خشونت و زیبایی‌شناسی وهم‌آلود. رایان گاسلینگ در این فیلم نقش یک قاچاقچی مواد مخدر را بازی می‌کند که می‌خواهد به درخواست مادر دلسوزش عمل کند و به دنبال قاتل برادرش برود و انتقام خونش را از او بگیرد.
 

ناپدید شدن

 


این آخری را فقط باید ببینید؛ پس غیر از خلاصه داستان هیچ‌چیز دیگری درباره اش نمی‌گوییم:
 
رکس و ساسکیا زوج جوان و عاشقی هستند که به تعطیلات می‌روند. آن‌ها در میانه راه توقف می‌کنند و ناگهان ساسکیا ناپدید می‌شود. رکس سه‌سال بعد از این اتفاق را صرف پیدا کردن او می‌کند و ناگهان تعدادی کارت پستال از رباینده رکس دریافت می‌کند که به او قول داده هر چیزی را که اتفاق افتاده آشکار می‌کند…
 
 
 
منبع: گاردین
 
 
 
 
 
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.