صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

جایگاه محمدرضا شجریان فراتر از آواز بود...

  • کد خبر: ۴۹۰۰۱
  • ۱۷ آبان ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۱
 پنجشنبه گذشته کمیته ادبیات و سیاست انجمن علوم سیاسی ایران نشست برخطی را با موضوع جایگاه استاد محمدرضا شجریان در فرهنگ ایران برگزار کرد.
سمیرا شاهیان | شهرآرانیوز -این نشست با حضور استادانی، چون میرجلال‌الدین کزازی، استاد ادبیات فارسی در دانشگاه علامه طباطبایی و علی دهباشی، مدیر مسئول مجله بخارا و علی جهاندار، خواننده و استاد آواز و حمیدرضا نوربخش، استاد آواز و مدیرعامل خانه موسیقی ایران همراه بود. مشروح نشست در نوشتار پیش رو می‌آید.

بهشت، نزد ایرانیان جای سُرود و خُنیاست

میرجلال‌الدین کزازی این گونه سخنش را آغاز کرد: چرا هنرمندی، چون شجریان در ایران می‌بالد، برمی‌افرازد و آوازه می‌یابد؟ چه زمینه‌هایی، چه مایه‌هایی، چه توانش‌هایی در فرهنگ و مَنشِ ایران در کار بوده است که هنرمندی این‌گونه را پرورده است و به جهان ارزانی داشته است. پیداست این زمینه، زمینه‌ای است بسیار فراخ‌دامان.

استاد ادبیات فارسی در دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه ایران، وارونه آنچه کسانی می‌انگارند، تنها سرزمین سپند سخن و ثروت نیست، سرزمین سُرود و خنیا هم هست، افزود: این هنر نغز، هنر ناب، هنر شورانگیز، هنر دلاویز در ایران دیرینه است. مانند هنری که در زبان رخ می‌دهد که آن را سخن یا ادب می‌نامیم. این دو سُرود و ثروت، بنیان سخن در درازنای تاریخ و فرهنگ ایران، یارایی بودند در کنار و از یکدیگر ناگسستنی. می‌توانم گفت هم‌دوش و هم‌آغوش.
 
از همین روست که خُنیای ایرانی پیوندی تنگ، ناگزیر با سخن دارد. به ویژه با سخنِ شَکَرِین و شیوای فارسی ایران سرزمینی است که هنر جادویی زیر و بَم در آن پدید آمده است یا دست‌کم در آن پرورده شده است. من در کتابی که با نام «جادوی زیر و بم» چند ماه پیش از زیر چاپ درآمده است، به فراخی برهان‌های خود را در این باره، فرا پیش نهاده‌ام و اکنون بیش به آن نمی‌پردازم. نمود و نشان دیگر از دیرینگی این هنر در ایران، آن است که دبیره خنیا که فرنگیان آن را نُت می‌نامند سال‌ها پیش از آنکه آنان بدان برسند در ایران روایی داشته است. دبیرۀ خنیاییِ ایرانی بر پایه دقیره زبان ساخته شده است. «تنتن تنن». «تن تن». «تنا تنما». از همین روست که سخن‌سالارِ شگفتی‌کارِ خاقانی نمونه را گفته است انگشت ارغنون‌زنِ رومی به زخمه بَر/ تب لرزۀ تنا تننانا برافکند

استاد کزازی با بیان اینکه «تنا تننانا همان خنیاست. همان موسیقی است» افزود: خنیا در ایران حتی به آواز بلند، ارزش آیینی داشته است. هنری سپند و فراسویی شمرده می‌شده است. در این زمینه هم تنها یک نکته، نکته‌ای ارجمند، گرانمایه، نازش‌خیز، می‌توان گفت تا آنجایی که من می‌دانم در جهان بی‌مانند بسنده می‌کنم.

به گفته او بهشت ایرانی که برترین جایگاه در جهان هستی است، در زبان‌های ایرانی «گَرثمان» نامیده شده است. گَرثمان از واژه اوستایی به یادگار مانده است. این واژه به معنی سرای سُرود است و خانه خنیا. «شگفتا، شگفت! آن جایگاه آرمانی، بهشت، نزد ایرانیان جای سُرود و خُنیاست. نام دیگر گَرثمان، عرش است. عرش هم واژه‌ای ایرانی است. من نمی‌خواهم بدین زمینه بپردازم. یکی از شگفتی‌های بزرگ این است که این باور باستانی هنوز نزد ما ایرانیان امروزین زنده است؛ هنگامی که ما می‌خواهیم خواننده‌ای یا نوازنده‌ای را خوش‌آواز، فسون‌کار، در بیشترین و برازنده‌ترین ستایش بستاییم به او می‌گوییم ما را به عرش بردی! پس می‌بایست هنرمندان بزرگ و نامدار در این سرزمین به هم برسند، شگفتی بیافرینند هم در پهنه سخن هم در گسترۀ خنیا. روان‌شاد استاد شجریان یکی از این هنرمندان خنیایی است.»

میرجلال‌الدین کزازی، شجریان را میوه‌ای خواند که در درختی که ریشه در ژرفا‌های تاریخ و فرهنگ ایران دوانیده است، رُسته است. او بیان کرد: اگر آن درخت نبود، این میوه پدید نمی‌آمد. هر درختی درست است که میوه‌های یکسان می‌رویاند، اما این میوه‌های یکسان در چگونگی‌ها در ویژگی‌ها در رنگ و مزه با هم یکسان نیستند. میوه‌ای درشت‌تر و شیرین‌تر از دیگر میوه‌هاست. آنجاست که ما به زمینه‌ای دیگر، به خاستگاه دیگر می‌رسیم که شایستگی و آمادگی آن میوه است. یا زمینه و فضایی که آن میوه در آن درخت داشته است.

او با بیان اینکه اگر میوه در جایی باشد که پرتوِ پرورنده خورشید به آن نرسد میوه‌ای نِزار بر آن درخت خواهد شد، گفت:، اما اگر از آن نیروی پرورنده بهره ببرد، توانش‌ها و مایه‌های نهفته در او بارور و شکوفا خواهند شد و به نمود درخواهند آمد. از همین روست که هنرمندان بزرگ کم‌شمارند. بر آن درخت ده‌ها و صد‌ها میوه می‌روید، اما یک، دو یا سه، چهار میوه در آن میان برجستگی دارند. هنرمندانی می‌شوند که نامشان و یادشان در دل مردمان و در نهاد زمان می‌ماند. روان شاد شجریان از این‌گونه هنرمندان بود. بیهوده نبود که ایرانیان از هرگونه و گروه او را دوست می‌داشتند.

آواز شجریان، کلاس درس آشنایی با تاریخ شعر فارسی

علی دهباشی مدیر مسئول مجله بخارا نیز گفت: در ایران ما، در عرصه هنر، همیشه با ظهور هنرمندانی روبه‌رو بوده‌ایم که هر کدامشان در کارشان سرآغاز یک دوره تحول و درخشندگی بوده‌اند. همه ما نام‌های بزرگی همچون مرتضی نی‌داوود، عبدالعلی وزیری و ابوالحسن صبا را به یاد می‌آوریم. زنده‌یاد شجریان از زمره آن هنرمندان بود.

او با اشاره به آنچه دکتر شفیعی‌کدکنی درباره مقام شجریان در موسیقی گفته است، ادامه داد: شجریان در ریه آوازی ایران جایگاهی دارد که حافظ دارد: «استاد شجریان موفق شد موسیقی ایرانی را به میان مردم بیاورد.» بلیت‌های موسیقی ایرانی که او اجرا می‌کرد از ماه‌ها قبل به فروش می‌رفت. یعنی موسیقی را به اینجا رساند که خودش قابل اتکا بود و نیازمند حمایت این و آن نبود.

مدیر مسئول مجله بخارا به شعر فارسی در آثار شجریان اشاره و بیان کرد: ویژگی دیگری که در مورد استاد باید بیان کنم، مسئله شعر فارسی است. آواز شجریان یک نوع کلاس درس برای آشنایی با تاریخ شعر فارسی بود.

او شجریان را از مروجان شعر فارسی خواند و گفت: او فرصتِ همکاری با شاعران برجسته زمان خودش را داشت؛ همچون فریدون مشیری، شفیعی کدکنی، مهدی اخوان ثالث و نیما یوشیج و .... همچنین با انتخاب‌های بجا و دقیق و اجرا‌های جدید در حوزه موسیقی سنتی ایران با حفظ همه ظرایف، موفق شد دنیای دیگری به روی شعر معاصر ایران بگشاید و این خدمت بزرگی است که او انجام داد.

دهباشی به ایران‌دوستی شجریان اشاره و بیان کرد: شما می‌دانید به آواز خواندن سروده‌های ملی میهنی او از شاعران معاصر در مقاطعی چقدر تأثیرگذار بود و یادگار‌هایی است از تاریخ معاصر ما.

 
 

شجریان آواز را معنی دیگری داد

علی جهاندار، سومین سخنران این نشست بود که به قول خودش با زبان خودشان، یعنی با آواز شروع کرد.
این خواننده آواز ایرانی استاد شجریان را حیثیت و آبروی موسیقی که ایرانیان باید به او افتخار کنند دانست و گفت: به قول باباطاهر، به هر الفی، الف قدی بر آیو/ الف قدم که در الف آمدستم

او پس از خواندن این بیت توضیح داد: استاد شجریان، به زبان باباطاهر، اتفاقی بود که هر هزار سال ممکن است یک اسطوره و شخصیت در ایران عزیز مانند او رخ بدهد. مثل حافظ و سعدی که رخ داده و افتخار بشریت هستند. استاد شجریان چنین اسطوره‌ای است.

جهاندار با بیان اینکه این مرد بُعد‌های مختلفی داشت که آدم فکرش را نمی‌کرد، گفت: شخصیتی بسیار مهربان و رفیق و همراه بود با تمام بزرگی‌ای که داشت.

این خواننده آواز ایرانی، استاد شجریان را کسی دانست که ادبیات را به سرمنزل مقصود رساند و گفت: او تنها آواز را به سرمنزل مقصود نبرد، ادبیات را برد و کاری در گستردگی آواز کرد که قبل از ایشان در آواز ایران آن‌قدر گسترده نبود. این ویژگی‌ها به دانایی استاد برمی‌گردد و زحمتی که در این راه کشیده بود. غزلی که او می‌خواند به مخاطب پیغامی می‌داد که تا آن وقت نشنیده بود. بیشتر آواز‌ها قبل از شجریان چند خط، فوقش پنج، شش بیت بود. شجریان آواز را معنی دیگری داد. گسترده اجرا کرد و دال بر این بود که توانایی بسیار خوبی در شناخت جزئیات آواز و جزئیات پرده‌بندی ساز‌ها داشت. شما مثلا در آثار استاد صارمی نمی‌بینید که همایون بزند، ولی قرائی هم بزند. شما تا زمان استاد شجریان هم چنین چیزی را نشنیده بودید. می‌خواهم بگویم سال‌ها طول می‌کشد چنین چیزی اتفاق بیفتد.

شجریان کسی که موسیقی را با اندیشه پیوند زده است

حمیدرضا نوربخش که در واپسین ساعت‌های نشست توانست با ارتباط تلفنی با مخاطبانش صحبت کند، برای شخصیت شجریان، وجوه مختلفی قائل شد و گفت: درباره هر بخش از وجوه شخصیت او باید ساعت‌ها صحبت کرد. او در زمینه موسیقی و آواز ایران ۵۰ سال فعالیت داشت و آواز ایران را بدون شک ارتقا داد. درباره نقش او در آواز ایران باید در جلسات تخصصی صحبت کرد. اما منش و شخصیت و صداقت و همراهی که شجریان با مردم داشت از او شخصیتی ساخت که سال‌های سال مردم دل در گرو این بزرگمرد داشتند و دلشان برای او می‌تپید.

استاد آواز و مدیرعامل خانه موسیقی ایران ادامه داد: محمدرضا شجریان موسیقی را از جنبه اندیشه دنبال کرد و تفکر همراه موسیقی ایشان بود و موسیقی را فقط برای موسیقی دنبال نکرد.

او با بیان اینکه شجریان سال‌های سال با بزرگان ادب پارسی مجالست و معاشرت داشته و شعر‌های بزرگان ادبیات را در آثارش عرضه کرده است گفت: آنچه مهم است ما بدانیم، شخصیت استاد فراتر از آواز بود و شخصیت فرهنگی از خودش نشان داد که ایشان را در تاریخ موسیقی و فرهنگ ایران جاودانه کرد. از این رو، فقدان او برای همه ما یک ضایعه و بلکه یک فاجعه بود.

همسویی سیاست و موسیقی

سخنران دیگر این نشست مهدی زیبایی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام خمینی (ره) بود که ارتباط موسیقی با سیاست را تشریح کرد. او گفت: در ذهن مخاطبانی که در این نشست حضور دارند می‌آید چه ارتباطی بین سیاست و موسیقی وجود دارد که انجمن علوم سیاسی ایران متولی امر شد و بزرگداشتی را برای استاد شجریان فقید برگزار کرد. باید بگویم هر جا که زبان به پایان می‌رسد موسیقی شروع می‌شود و از آن طرف در عالم سیاست، یک عبارتی وجود دارد؛ هر جا که سیاست به پایان می‌رسد جنگ آغاز می‌شود.

زیبایی با بیان اینکه موسیقی و سیاست هر دو یک رسالت دارند، گفت: رسالت این دو، هم‌نوایی و هم‌صدایی انسان‌ها در جامعه بزرگ بشری است و این چنین نیست دنیای موسیقی و سیاست از هم دور باشند، زیرا هر دو این گزاره‌ها، ما را به یک جا می‌رسانند. یعنی آن زمان که هم‌زبانی نداریم و نمی‌توانیم با هم تعامل برقرار کنیم، پای موسیقی که به وسط می‌آید سکوت می‌کنیم و یکدیگر را درک می‌کنیم.
 
در دنیای سیاست هم همین‌طور است؛ سیاست‌مداران تا آنجایی با هم تعامل می‌کنند که بتوانند یک مشکل را حل کنند، اما وقتی نتوانند طرفین یک موضوع به زبان مشترک برسند در نهایت به جنگ رو می‌آورند؛ بنابراین در سطح کلان و بین‌المللی، سیاست و موسیقی از این منظر با هم هم‌نوایی دارند.

این عضو عیئت علمی دانشگاه با اشاره به ارتباط موسیقی و سیاست در سطح ملی گفت: این دو، در چارچوب روح ملی همسویی دارند. سیاست به دنبال تغییر منافع ملی است و از آن سو، موسیقی روح هویت ملی است و اگر هر دو را کنار هم قرار بدهیم می‌بینیم که سیاست و موسیقی همسو هستند.
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.