تورم و بالارفتن اجارهخانهها خیلیها را درمانده و سردرگم کرده است. موضوعی که از نگاه نمایندههای شورای اجتماعی محله نیز پنهان نماند. در همین راستا اعضای شورای اجتماعی محله وحید در نشست مهرماه خود مصوب کردند صاحبخانههای منصف شناسایی و معرفی شوند.
فاطمه سیرجانی | شهرآرانیوز؛ مادربزرگم همیشه میگفت «دل مهربان، هدیه خداست» و تأکید میکرد مهربانی شاید دیده نشود، اما هیچوقت گم نخواهد شد.
این روزها که سایه سیاه کرونا دنیا را پر کرده است، مهرورزیدن و مهربانیها بیشتر بهکار میآید؛ هرکس بهاندازهای که میتواند و از دستش ساخته است. نمونهاش برگزاری پویشهای مختلف است تا آنهایی که بضاعتشان بیشتر است، نگاه مهربانتری به زیردستان داشته باشند.
تورم و بالارفتن اجارهخانهها خیلیها را درمانده و سردرگم کرده است. موضوعی که از نگاه نمایندههای شورای اجتماعی محله نیز پنهان نماند. در همین راستا اعضای شورای اجتماعی محله وحید در نشست مهرماه خود مصوب کردند صاحبخانههای منصف شناسایی و معرفی شوند.
نعمتی، رئیس این شورای اجتماعی، گام اول را برداشت و شروع کرد به شناسایی صاحبخانههای خوب. با اینکه برخیها تمایلی به گفتگو نداشتند و نمیخواستند این موضوع مطرح شود، ما معتقدیم آدمهای خوب نباید گمنام بمانند و با این نیت و با معرفی وی به سراغ آنها رفتیم.
به یکدیگر رحم کنیم
محمدرضا رضاییپور از هموطنان خیر ساکن خواف است. او چندسال قبل در محله وحید ساختمانی دوطبقه خرید تا هروقت برای زیارت میآید، جایی برای اسکان داشته باشد. رضاییپور که در آستانه ۷۵سالگی است، از همان ابتدا واحد ۵۵متری طبقه بالای ملکش را با اجاره بسیار ناچیز و یکسوم عرف به خانوادهای سهنفره واگذار کرد. او میگوید: مستأجرم کارگری ساده است. با شیوع کرونا و بیرونقشدن کارها تصمیم گرفتم سر سال مبلغ اجاره را زیاد نکنم. بعد هم، چون میدانستم دستش تنگ است، به او مهلت دادم تا هروقت توانست اجاره را بپردازد.
رضاییپور در خواف مغازه عطاری کوچکی دارد و از کسبه خیر است. او معتقد است که اگر به وقت نیاز به هم رحم کنیم، خدا هم به ما رحم کرده و بلا و مصیبت را از ما دور میکند.
معامله با خدا
خانم مشهدی، یکی دیگر از اهالی محله وحید، ۳ سال است طبقه همکف خانهاش را به پیرزنی تنها اجاره داده است. او تعریف میکند: ۴ سال قبل تصمیم گرفتیم با اضافهکردن یک طبقه به بنای منزلمان، برای کمکخرج طبقه همکف خانه را اجاره دهیم. شوهرم کارگر کارخانه نساجی بود. بعد از ۱۸سال کار در کارخانه، چون مشمول قانون سختی کار میشد، ۲ سال مانده به بازنشستگی، درست زمانی که کار بنایی نیمهتمام بود، اخراجش کردند. سال دوم پیرزنی آمد که دنبال واحدی نقلی در طبقه همکف بود. با اینکه وضعیت خودمان خوب نبود، دلمان برایش به رحم آمد. پیرزن زیر پوشش کمیته امداد است و توان پرداخت اجارهبها را ندارد. ما هم برای رضای خدا خانه را به او اجاره دادیم.
مشهدی که در کارهای خیر دستی دارد، ادامه میدهد: امسال سومین سالی است که خانه را با همان رهن اندک و اجاره ناچیز تمدید کردهایم. البته از آنجا که پرداختی کمیته امداد کفاف هزینههای زندگی و اجاره را نمیدهد، از خیران محله برای این پیرزن درخواست کمک داریم.
شنیدهایم بانوی خیر حتی هنگام بیماری پیرزن مستأجر، او را برای درمان نزد پزشک میبرد و پرستاریاش را عهدهدار میشود. او در اینباره میگوید: دوست ندارم ریا باشد، اما او مثل مادرم است و نمیتوانم به وقت نیاز تنهایش بگذارم. حتی وقتی غذایی در خانه درست میکنم، قبل اینکه سفره بیندازیم، ظرفی برای او کنار میگذارم. برای ما همان دعای پیرزن در نمازشبهایی که بارها شاهدش بودهام، کافی است و شک ندارم همان دعا، به وقت نیاز، گرهگشای زندگیمان است.
نانی برای مهربانی
خانینژاد و همسرش سالهاست در محله وحید ساکن هستند. زوج خیری که خیلی قبلتر از شیوع بیماری کرونا و بلایی که روال عادی زندگی مردم را مختل کرده است، دستبهخیر بودهاند.
خانینژاد بهسختی راضی میشود که با ما گفتگو کند. او میگوید: کاری که برای رضای خدا باشد، گفتن ندارد. او را با این توجیه که نشر کار خیر در این روزها که بیشتر به همدلی نیاز داریم، شاید الگویی برای دیگران باشد، راضی به صحبت میشود: منزل دربستی در طبرسیشمالی را با رهنی ناچیز و بدون اجاره چندسالی است به خانوادهای واگذار کردهایم. در کنار آن، ۵مغازه حاشیه بولوار بابانظر را به همین شکل در اختیار کسانی گذاشتهایم که بضاعتی ندارند.
هزینه اجارهبها در کار خیر
یادآوری آن خاطره برایش تلخ و دردآور است، اما دوست دارد حالا که به اینجا رسید، گریزی به آن ماجرا بزند: پسر جوانی داشتم که در ۲۹سالگی جوانمرگ شد. با آنکه سنوسالی نداشت، در برخورد با افراد نیازمند خیلی دلرحم و دستودلباز بود. مهربانی و گذشت، ارثیه خوبی بود که پسرم برای من و مادرش به یادگار گذاشت. چندسال است که به نیت شادی روح پسرم، سعی میکنیم در حد توانمان دست افراد ضعیفتر را بگیریم. این اندکاجارهای هم که دریافت میکنیم، بیشتر بابت مالیات و عوارض شهرداری و... است و باقیماندهاش را برای نان مهربانی و توزیع بین نیازمندان به نانواییهای محله میدهیم. باشد که روح پسرم از این کار شاد شود.
البته که کم نیستند از این دست افراد که با دل مهربان و دست گشاده چراغخاموش حرکت میکنند. هممحلهایهای خوبی که معنای انسانیت و انسانبودن را درک کردهاند.