صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

قرار بود علی دایی سرمربی تیم ملی شود!

  • کد خبر: ۵۱۶۶۷
  • ۱۵ آذر ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۸
علی دایی حدودا یک ماه پس از سرقت عجیب گردنبندش نسبت به روزهایی که پشت سر گذاشته واکنش نشان داده است.
به گزارش شهرآرانیوز؛ حتما قبول دارید که جای علی دایی در فوتبال ایران خالی است؛ کسی که بعد از آخرین تجربه مربیگری‌اش در سایپا ۲ بار تا پای هدایت تیم ملی ایران پیش رفت، اما درنهایت حالا در دفترش روزگار می‌گذراند. این در‌حالی است که بسیاری از باشگاه‌ها خواهان سرمربیگری او روی نیمکت تیمشان بودند، چرا‌که گفته می‌شد محرومیت او به پایان رسیده است. ولی هیچ‌کدام از این انتقال‌ها صورت نگرفت تا آقای گل فوتبال جهان همچنان دور از مستطیل سبز به زندگی‌اش ادامه دهد. او روز گذشته گفت‌وگویی مفصل با سایت گل داشت و به موارد مختلفی اشاره کرد.

عدو شود سبب خیر

من با مدیرعامل سایپا از سال‌۸۱ تا ۸۴ سر یک مسئله‌ای به مشکل خوردیم و کارمان به دادگاه کشیده شد که خودم از قبل این اتفاق را پیش‌بینی می‌کردم. یک مثل معروفی است که می‌گوید: «عدو شود سبب خیر اگر خدا بخواهد». این کاملا در مورد من صدق می‌کند، چرا‌که باعث شد من از فوتبال بیرون بیایم. واقعا جا دارد از تیم‌هایی تشکر کنم که امسال و سال گذشته آمدند دنبالم و دوست داشتند که با آن‌ها کار کنم. با اینکه فوتبال از بچگی عشق من بوده است، اما صلاح دیدم که در این برهه زمانی، مدتی از آن دور باشم؛ چرا‌که معتقدم خیلی وقت‌ها باید از چیز‌هایی که دوست داری، دل بکنی تا به یکسری چیز‌های دیگر برسی.

قبل از ویلموتس با من برای تیم ملی حرف زدند

قبل از اینکه آقای ویلموتس به تیم ملی بیاید و سرمربی شود، ما با آقای تاج درباره سرمربیگری تیم ملی صحبت کردیم. شاید ایشان الان بیایند و منکر شوند؛ ولی ما با ایشان صحبت کردیم و قرار بود تا ۲ روز بعد این خبر و توافق را علنی کنیم. ولی یک روز به اعلام توافقمان مانده بود که من در زیرنویس اخبار دیدم نوشته است «مارک ویلموتس سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شد». بعد از رفتن آقای ویلموتس هم دوباره با من درباره سرمربیگری صحبت شد که بعد از آن هم دوباره آقای اسکوچیچ سرمربی تیم ملی شدند.

به ویلموتس پول مفت دادیم

فکر می‌کنم ما میلیون‌ها یورو پول به یک مربی پرداخت کردیم که بیاید ۲ تا تیم رده چهارم آسیا را ببرد. حق است که این همه پول را صرف کنیم که ۲ تا تیم خیلی ضعیف را که بیشتر شبیه به شوخی بودند، ببریم؟ این‌ها برای کسی مثل من مایه شرم است. این‌همه جارو‌جنجال کردند در صدا‌و‌سیما، روزنامه‌ها و فضای مجازی، نتیجه‌اش چه شد؟ چه خروجی‌ای داشت؟ چه اتفاقی افتاد غیر اینکه مثل سری قبل فقط پول مفت دادیم به آدم غیرمتخصص؟

اگر آل‌کثیر بود، پرسپولیس ۸۰% شانس قهرمانی داشت

پرسپولیس توانایی قهرمانی دارد؛ ولی متأسفانه از نظر من یک مهاجم تمام‌کننده کم دارد. اگر آقای آل‌کثیر محروم نمی‌شد، مطمئنا می‌گفتم که پرسپولیس ۸۰‌درصد شانس برای قهرمانی دارد. پرسپولیس در چند مدت اخیر علیپور، طارمی و ترابی را از دست داده است. با احترامی که برای تمامی بازیکن‌های تیم و مهاجمانش قائلم، ولی الان در تیم مهاجمی که بتواند کار را تمام کند و در حد‌و‌اندازه نفراتی که نام بردم باشد، وجود ندارد.

سارق گردن‌بندم ۲ بار می‌خواست با قمه من را بزند

من به‌خاطر کرونا آن روز ماسک زده بودم. گویا در اعترافاتی که از سارق گرفتند، او گفته ا‌ست من را به‌همین‌دلیل نشناخته است. زمانی‌که سوار موتور شده و دیده که مردم داد می‌زنند، تازه متوجه شده که من علی دایی هستم؛ البته وقتی یک نفر از شیشه استفاده می‌کند، نمی‌توان توقع بیشتر از این را هم داشت. آن سارق ۲ بار می‌خواست با قمه به شکمم بزند که خداراشکر به‌موقع عقب عقب رفتم. از‌یک‌طرف نگران همسرم که داخل ماشین نشسته بود و از طرف دیگر هم خیلی نگران دخترم بودم. شانس آوردم که دخترم خیلی سریع به داخل دفتر رفت، و‌گرنه نمی‌دانم چه پیش می‌آمد. خداراشکر هر چه بود به خیر گذشت.

بعضی‌ها گفتند خوب شد گردن‌بندش را زدند!

خیلی‌ها نوشته بودند خوب شد؛ علی دایی وضعش خوب است، حالا از او دزدیدند که دزدیدند. این دسته از پیام‌ها فقر فرهنگی ما را نشان می‌دهد. جامعه‌ای که فقر اقتصادی داشته باشد، امیدی به حل‌شدن مشکلش هست؛ اما جامعه‌ای که فقر فرهنگی داشته باشد، به‌هیچ‌عنوان نمی‌تواند خودش را اصلاح کند. متأسفانه برخی شعار می‌دهند و می‌گویند که ما فرهنگ ۱۴۰۰‌ساله داریم. ما فرهنگ ۱۴۰۰ ساله نداریم، ما تاریخ ۱۴۰۰ ساله داریم. اشتباه می‌گیرند. فرهنگ یک چیزی است که باید از خانواده‌ها شکل بگیرد.

چرا نباید نیروی انتظامی به کار من سریع‌تر رسیدگی می‌کرد؟

خوشبختانه گردن‌بندم را به من تحویل دادند. خیلی‌ها گفته بودند که چرا نیروی انتظامی فقط به کار علی دایی سریع رسیدگی می‌کند؟ ولی این‌طور نیست، از این ۲ سارق ۶۳ مورد دیگر در زمینه دزدی و خفت‌گیری شکایت شده بود. نیروی انتظامی آن‌ها را از طریق فیلم‌هایی که پس از شکایت افراد دیگر ضبط و پیدا شده بود، شناسایی و دستگیر کرده است. جدا از این نیروی انتظامی به من لطف داشته، آیا دیگران منتظر بودند که به غیر از این چیز دیگری باشد؟ از زمانی‌که مارادونا فوت کرد، تا همین حالا هم همگی دنبال دکتر و پرستارش هستند، چرا‌که وکیل و خانواده او معتقدند که در رسیدگی پزشکی نسبت به دیه‌گو کوتاهی صورت گرفته است. پس کوچک‌ترین حقی که امثال علی دایی در این مملکت دارند، این است که نیروی انتظامی که در این موارد به شکایت همه مردم رسیدگی می‌کند، به کار علی دایی کمی سریع‌تر رسیدگی کند.

اقتصاد رونق داشته باشد، بزهکاری از بین می‌رود

باید اقتصاد کشور ما رونق پیدا کند و تعداد مشاغل، کارخانجات و تولیدی‌ها بیشتر شود تا بتوانیم نیروی کار بیشتری را جذب کنیم. زمانی‌که کاری وجود ندارد، بزهکاری در یک جامعه بالا می‌رود. این اولین‌بار نیست که چنین‌اتفاقی برایم رخ می‌دهد، چند سال پیش هم مشابه همین موضوع برایم اتفاق افتاد که خوشبختانه آن‌زمان نتوانستند زنجیرم را از من بدزدند. گردن‌بندی که سارقان قصد داشتند از من به زور بگیرند، هدیه همسرم بود که خیلی برایم ارزشمند است. همیشه گفتم که از دوازده‌سالگی کارگری کردم، درس خواندم، در کنارش فوتبالم را هم بازی کردم و سختی‌های زیادی را در این مسیر متحمل شدم. از خیلی چیز‌ها گذشتم که به اینجا رسیدم. یک‌شبه که نمی‌شود به همه‌چیز دست پیدا کرد.

خیلی وقت است با صدا‌و‌سیما مصاحبه نمی‌کنم

زمانی که در سایپا بودم، متأسفانه صدا‌و‌سیما قصد سوءاستفاده از این مسئله را داشت. خیلی تلاش کرد تا به‌نوعی وجهه من را در جامعه خراب کند. طی دوسالی که در سایپا بودم، مدام می‌گفتند که دایی قرارداد یک‌میلیارد و ۲۰۰ میلیون‌تومانی دارد؛ ولی نمی‌گفتند که من یک پیشنهاد کاری هفت‌میلیاردی را رد کردم. فقط به این خاطر که رفیقم مدیرعامل شده بود، با یک‌میلیارد‌و‌دویست به این تیم پیوستم. اساسا مسائلی را عنوان کردند که غیر‌حرفه‌ای بود. ولی خداراشکر کار من را راحت کردند، چرا‌که دیگر با صدا‌و‌سیما مصاحبه نمی‌کنم.

امثال من و خداد‌اد عزیزی اتفاقی بالا آمدیم

آن چیز که عیان است، چه حاجت به بیان است. شما دیگر همه‌چیز را می‌بینید. فوتبال یک بخش اقتصادی بسیار بزرگ است. چند روز پیش بازی شاختاردونتسک را با رئال تماشا می‌کردم. ۶ بازیکن برزیلی داشتند در یک تیم اوکراینی بازی می‌کردند. شما اصلا می‌دانید برزیل از صادرات فوتبالیست چقدر درآمد دارد؟ زمانی شنیدم که به اندازه نفت ایران از این صادرات سود می‌برد. متأسفانه در کشور ما هر فوتبالیستی یک اتفاقی برایش افتاده که در طی آن وارد این حرفه شده است. مثلا خداداد عزیزی از مسابقات آموزشگاه‌ها وارد فوتبال شده است. همین‌طور کریم باقری و مهدی طارمی و‌... اتفاقی وارد فوتبال شدند. برای من قبولی دانشگاهم علت ورودم به فوتبال بود. در تیم دانشگاه خوب بازی می‌کردم که تیم‌های تهرانی آمدند دنبالم و خواستند تا برایشان بازی کنم. ما اتفاقی اینجا هستیم، هیچ‌کدام از ما اصولی به اینجا نرسیدیم.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.