ابوالفضل جغتایی ساکن و متولد مشهد (۱۳۸۷) است. او یک فعال محیط زیست، و حوزه علاقهمندی اش حیات وحش است. اطلاعات زیادش چندی پیش پای او را به برنامه تلویزیونی «شگفت انگیزان» باز کرد.
فاطمه خلخالی استاد | شهرآرانیوز؛ هر سؤالی که میپرسیدم، با احساس جواب میداد. ذوق و لبخند و حسرت و بغضش در هم آمیخته بود. ضرباهنگ کلامش یکنواخت نبود. پرهیجان و پرانرژی بود. مادرش قبل از مصاحبه به من گفت: «ابوالفضل موقع صحبت کردن از حیوونها احساساتی و هیجانی میشه.
دیدید این طور شد، کنترلش کنین!» میدانستم خانم قدیمی دارد از چه حرف میزند. ویدئوی حضور ابوالفضل جغتایی را در برنامه «شگفت انگیزان» شبکه پویا دیده بودم. احساساتش را کامل بروز میداد. توی صفحه مجازی اش هم همین طور است. انگار آرام و قرار ندارد. یک جا بند نیست. میخواهد کره زمین را نجات دهد، حیات وحش را، محیط زیست را.
مادرش هراس این را داشت که ابوالفضل از سر دلسوزی برای حیات وحش، انتقادهایی بکند که به کسی بربخورد یا بغضش به گریه بدل شود. راستش من حرف خانم قدیمی را گوش ندادم. ابوالفضل را به حال خودش گذاشتم. این طور شد که در لحظاتی از مصاحبه، من را کامل به دنیای خودش برد. او همین را میخواهد. همه تلاشش این است که مردم را پشت پنجره نگاه دوازده سالگی اش بکشاند.
موقع گوش کردن فایل صوتی گفتگو، بارها افسوس خوردم که چرا صدا همراه متن منتقل نمیشود. با این حال، همه تلاشم را کردم که کلام ابوالفضل را همان طور که به زبان آورده بود بنویسم و تاحد امکان دخالتی در آن نداشته باشم. برای همین است که این گفتگو به زبان محاوره تنظیم شده است.
ابوالفضل جغتایی ساکن و متولد مشهد (۱۳۸۷) است. او یک فعال محیط زیست، و حوزه علاقه مندی اش حیات وحش است. اطلاعات زیادش چندی پیش پای او را به یک برنامه تلویزیونی باز کرد. به گفته مادرش، بعد از برنامه «شگفت انگیزان»، دنبال کنندگان ابوالفضل در فضای مجازی خیلی زیاد شدند و پیشنهادهای مختلفی برای اجرای مستندهای تلویزیونی به او داده شد.
برخیها این نوجوان ایرانی را با گرتا تونبرگ سوئدی مقایسه کرده و ابوالفضل را در جایگاه بالاتری قرار داده اند، هرچند خود ابوالفضل از این مقایسهها خوشش نمیآید. گوشهای از شیفتگی این نوجوان به حیات وحش در گفت وگوی پیش رو نمایان شده است.
ابوالفضل، بذار از برنامه «شگفت انگیزان» شروع کنیم. قبل از اینکه به این برنامه بری، کسی تو رو نمیشناخت، ولی بعدش ویدئوهای برنامه ت پخش شد و خیلیها تو رو شناختن. چطور شد که به شبکه پویا دعوت شدی؟
راستش مسئولان برنامه «شگفت انگیزان» با یک استاد حیات وحش صحبت کرده بودن و گفته بودن بچهای میشناسین که درباره حیات وحش اطلاعات داشته باشه یا محیط زیستی باشه، و ایشون من رو معرفی کرده بودن. از این برنامه چند بار تماس گرفتن و کلی از من سؤال پرسیدن و گفتن بیاین برای ضبط. بعد از مدت نسبتا طولانی هم برنامه پخش شد.
الان هنوز دوازده سالهای و درباره حیات وحش کلی اطلاعات داری. از چندسالگی به این حوزه علاقهمند شدی و چطور شد که واردش شدی؟
من حدودا پنج ساله بودم که کارتن «شِرِک» رو دیدم. توی کارتن شرک یک اژدهای جالبی هست که وقتی اون رو دیدم خیلی خوشم اومد. بعد رفتم دنبالش. چند تا اسباب بازی اژدها هم خریدم. بعدش با دایناسورها آشنا شدم و دیدم که چقدر دنیای جالبی دارن. رفتم دنبال اینکه درباره شون اطلاعات کسب کنم، بدونم محل زندگی شون کجاست، چی میخورن، طولشون چقدره. خیلی هم حساس بودم روی دایناسورها. هروقت کسی میخواست من رو اذیت کنه، میگفت دایناسورها مردن ها! من میزدم زیر گریه و خیلی ناراحت میشدم. بعد میگفتم نمردن، نسلشون منقرض شده. لابه لای مطالعاتم درباره بقیه حیوانات هم مطلب بود. گفتم بیام درباره حیوانات زنده تحقیق کنم. بعد دیدم چقدر دنیای متنوعی دارن و خیلی هم هیجانش بیشتره که شما بری یک کرگدن رو از نزدیک ببینی و بتونی ازش عکس بگیری تا اینکه بری فسیلهای دایناسورها رو از زیر خاک بیاری بیرون. بعد کلی کتاب خوندم. از موقعی هم که پیجم رو زدم، اتفاقات بهتری برام افتاد.
بعد از برنامه «شگفت انگیزان» به تعداد دنبال کنندگان صفحه ت خیلی اضافه شد. بازخورد منفی هم داشتی؟ مثلا با بعضی حرفات مخالفت کنند؟
من هیچ بازخورد منفیای ندیدم. حالا ممکنه بوده باشه و من خبر نداشته باشم. اما بازخوردهای مثبت اون قدر زیاد بودن که خیلی هاش رو نمیتونستیم جواب بدیم. اون قدر مردم لطف داشتن، با خودم میگم خدایا، مردم چقدر من رو دوست دارن! چقدر خوبه که این قدر به محیط زیست اهمیت میدن و از کسایی مثل من حمایت میکنن.
به نظرم، یکی از دلایلش این بود که خیلی صمیمی و پرانرژی حرف زدی. حرفات طوری بود که به دل مخاطب مینشست. بچههایی که به هر دلیلی رسانهای میشن معمولا ادای بزرگ ترها رو درمی آرن، ولی تو این طور نیستی. تو خودت هستی.
الان شما گفتید «بچه ها» من یک چیزی یادم افتاد. خیلی از بچهها هستن که به حیات وحش علاقه دارن و ناگاه بیراهه میرن. مثلا من خودم جدای اینکه به طبیعت و حیات وحش این همه علاقه دارم، برای اوقات فراغت خیلی تفنگها رو دوست دارم و کسی که مثل من هم تفنگ رو دوست داره و هم حیات وحش رو، میگه خب چه راهی بهتر از شکار، ولی این اشتباهه. خیلی از بچهها نمیدونن سازمانی هست به اسم سازمان محیط زیست، کسی هست به اسم محیط بان، و همه فکر میکنن کارِ در ارتباط با طبیعت یعنی شکارچی.
بحث شکارچی رو مطرح کردی. نظرت رو درباره شکار قانونی میپرسم. شکار غیرقانونی که تکلیفش معلومه. با توجه به وضعیت گونههای جانوری در کشور خودمون، نظرت رو بگو.
من صددرصد با این قضیه مخالفم. چرا شکار کنیم؟ خدارو شکر جمعیت خیلی زیادی از کل و بز در کشورمون داریم یا قوچ و میش. خب، چرا جمعیت اینها رو افزایش ندیم که توریستها بیان ببینن؟ مثلا شاید یک آمریکایی لَه لَه بزنه که بیاد فقط ۲۰ دقیقه یک قوچ اوریال رو ببینه. من چند جا خوندم که بزرگترین تفریح توریستی جهان دیدن حیات وحش آفریقا شده. خب، وقتی ما این قدر کشورمون متنوعه، چرا از این تورها نداشته باشیم؟ ما در شمالمون جنگلهایی داریم که از زمان دایناسورها باقی مونده ن. خب، کجای دنیا این قدر از حیات وحششون بد استفاده میکنن؟ ما هم الان باید حیات وحشمون رو ببریم سراغ توریستی شدن، نه اینکه از بین ببریمشون. این کار جدا از بحث علمی، از لحاظ اخلاقی و شرعی هم خوب نیست. تو قرآن هم اومده که هیچ حیوونی رو بی دلیل نکشین، و این کار برای تفریح، گناهه. از لحاظ اخلاقی، گرفتن جون اون حیوون درست نیست. کلی تلاش کرده داره زندگی میکنه. زن داره. بچه داره. خانواده داره. دوست داره زنده بمونه. معادل شکارچی قانونی توی زندگی ما این میشه که به یک نفر بگن بیا یک مقدار پول بده و ما هم به تو مجوز میدیم برو آدمهای مسن شهر رو بگیر بکش. خب، اگه این کارو بکنیم، به ما قاتل زنجیرهای میگن! چه فرقی داره حالا قانونی و غیرقانونی؟ غیرقانونی بده. یعنی افتضاحه. قانونی انگار انتخاب بین بد و بدتره.
توی پیجت گفته بودی ایران یکی از شگفت انگیزترین نقاط کره زمینه. دلایلت برای این حرف چیه؟ به همین بهانه، درباره حیات وحش ایران هم کمی صحبت کن. مشخصه اطلاعاتت فقط محدود به اینجا نیست.
ایران خیلی جای عالیای قرارگرفته. خاورمیانه بهشت حیات وحشه. من خاورمیانه رو با آفریقا مقایسه میکنم، این قدر که حیات وحشش متنوعه، و ایران قلب خاورمیانه است. جنگلهای هیرکانی مون انگار اروپای ایرانه که از سمت آذربایجان شروع میشه. این مناطق کلی گونه متنوع داره مثل مرال، شوکا، سیاه گوش. من به جنگلهای خوزستان میگم آفریقای ایران. در مناطق آفریقای ایران، مثل خوزستان، میشه به گوزن زرد ایرانی و شیر ایرانی اشاره کرد که متأسفانه شیر ایرانی در ایران منقرض شده. بخش آسیایی ایران هم که میشه شرق و جنوب شرق کشور. در مناطق استپی آسیایی ایران میشه از یوز و آهو نام برد. من به سیستان و بلوچستان و هرمزگان و مرز پاکستان میگم هند کوچک ایران. از حیوانات بخش بلوچی ایران میشه به سنجاب بلوچی و خرس بلوچی اشاره کرد. جنگلهای زاگرسمون هم زیستگاه غنی خرس و سنجاب ایرانیه. کجای جهان این قدر حیات وحش متنوعی دارن و توریست این قدر کم میآد؟ بیابونهای ایران شاه روباه رو داره. خیلی از کشورهای جهان شاه روباه رو ندارن. ایران گونههای خاصی رو داره که فقط اینجا یافت میشن، مثل زاغ بور. از زاغ بور میتونیم به عنوان یک گنج توریستی نام ببریم، چون فقط توی ایرانه و پرنده جالبی هست و میتونه هزاران هزار توریست رو جذب کنه. پس چرا از این امکانات فوق العاده برای توریست استفاده نشه؟
تو پارک ملی گلستان هم زیاد میری. چه طوریه که گذرت به اونجا زیاد میافته؟
مامان و بابام از کرمانجهای استان گلستان هستن و ما اون مسیر رو زیاد میریم و میآیم. پارک ملی گلستان به نظرم یکی از بهترین مناطق جهانه، اون قدر که حیات وحش متنوع داره.
حیات وحش کجاها رو رفتی و کجاها رو دوست داری بری؟
پارک ملی گلستان و پارک ملی توران رو رفته م، ولی خیلی دوست دارم جاهایی مثل پارک ملی تندوره در درگز و منطقه دز و کرخه توی خوزستان و منطقه موته در اصفهان رو برم. البته مهمتر از همه نایبندان طبس در خراسان جنوبیه به خصوص که بیشترین جمعیت کفتار رو داره. با خودم عهد کرده م در چند سال آینده نایبندان رو برم.
تا اینجا چندبار به کفتار اشاره کردی و به هر حال، آدم رو کنجکاو میکنی ازت بپرسه این علاقه ت به کفتار به چه دلیلیه، چون کفتار بین مردم حیوون منفوریه و دوستش ندارن.
من پنج شش سالگی توی برچسبهایی که روی دفترها و کتابها میزدن کفتار رو دیدم. گفتم وای! این چقدر خوشگله! به مامانم نشون دادم. مامانم تعجب کرد. بعد رفتم دنبالش و بیشتر شناختمش. کفتار این قدر موجود مظلومیه، و چرا همه تصورها ازش بده؟ الان ۹۰ درصد مردم میگن کفتار حیوون بدیه، کثیفه. اتفاقا کفتار هم مظلومه، هم نازه. شاید یک آدم توی زندگیش حتی یک بار هم کفتار نبینه، ولی فکر میکنه چقدر موجود ترسناکیه و آدم رو میخوره! اتفاقا خیلی هم ترسو هستش. خجالتیه و آدم رو ببینه فرار میکنه. فقط سراغ لاشهها میره و اونها رو میخوره. طفلک کفتار! کی به یال کفتار مینازه؟ کی به چشمهای معصوم کفتار مینازه؟ کی مثلا میگه کفتار آرواره قدرتمندی داره؟ کی مثل شیر و ببر از قدرت کفتار میگه؟ کی از هوش فوق العاده بالای کفتارها میگه؟ این اشتباهی بوده که تبدیل شده به ذهنیت بد. میگن کفتار حیوون بد و ترسوییه. البته ترسو هست، ولی نه اینکه براش خفت و خواری داشته باشه.
به جز کفتار، دیگه به چه حیواناتی علاقه داری؟
من علاقه ام بیشتر بین مهره دارانه. بی مهرهها رو هم خیلی دوست دارم مخصوصا که عکاسی از اونها راحته، ولی به نظرم مهره داران جالب ترن. بین مهره داران، پستانداران رو دوست دارم و بین پستانداران، راسته پستانداران گوشت خوار رو. توی خانوادهها هم سگ سانان واقعا خیلی خانواده جالبی ان، مخصوصا شغال. شغال دومین حیوون مورد علاقه من توی ایرانه. توی جهان هم پلنگ ابری و پلنگ برفی توی خانواده گربه سانان رو خیلی دوست دارم و مارگای، فوسا، جِنِت و گربه زَباد.
درباره حیات وحش خراسان به صورت تخصصی مطالعه داشتی؟
شاید توی ایران یکی از بهترین منطقهها برای دیدن حیوانات، خراسان باشه. خراسان یک استان تقریبا استپی و خشکه که حیواناتی مثل آهو اونجا جمعیت فراوانی دارن. آهو نماد تنوع زیستی استان خراسان رضویه، و افعی شاخ دار نماد تنوع زیستی خراسان جنوبی، و قوچ اوریال نماد تنوع زیستی خراسان شمالیه. کل و بز هم یکی دیگه از حیوانات خراسانه. پلنگ توی استان خراسان رضوی مخصوصا پارک ملی تندوره جمعیت خیلی بالایی داره. مارهای خراسان زیادن و کفتار و گور ایرانی. خراسان خیلی حیات وحش متنوع و فوق العادهای داره و مناطق حفاظت شده زیادی داره که معروفترین هاش تندوره، میان دشت و نایبندان طبس هستن.
نظرت درباره غذا دادن دستی به حیوانات چیه؟ این موضوع مخالفان و موافقان خودش رو داره. مخالفان معتقدن ما با غذا دادن، چرخه زندگی اونها رو دست کاری میکنیم.
غذادادن به حیوانات اهلی مثل سگ و گربه باعث میشه که جمعیت این حیوانات دائم بیشتر و بیشتر بشه. خب، این حیوانات عوامل تهدیدکننده زیست محیطی هم هستند. ممکنه هاری رو انتشار بدن. توی جاده پارک ملی گلستان که میری خیلیها هستن که دارن به گرازها نون میدن. این اشتباهه. خیلی خوبه که مردم با حیوانات مهربونن، ولی این اشتباهه محضه. چرا؟ چون گراز برای پیداکردن غذا زمین رو شخم میزنه و باعث میشه که رشد گیاهان خوب بشن. خب، وقتی از دست توریستها نون میخوره، دیگه زمین رو شخم نمیزنه. ضمن این که اینطوری جمعیت گرازها میان لب جاده و ممکنه تلفات جادهای بدن یا ما مریضیای داشته باشیم که برای خودمون خطری نداشته باشه، ولی برای گراز کشنده باشه و اون رو انتقال بدیم.
درباره باغ وحش هم صحبت کنیم. به نظر تو ایجاد باغ وحش با شرط استاندارد بودن، میتونه جای خوبی برای پرورش و نگهداری حیوونها باشه؟
معادل باغ وحش اینه که شما رو از خانواده تون جدا کنن، بندازن تو قفس و خونه تون عوض بشه. خب، آدم چه حسی پیدا میکنه؟ خیلی بده. البته تکثیر در اسارت کار خوبیه و باعث میشه جمعیت حیوانات بیشتر بشه، ولی نه در جایی مثل باغ وحش. باغ وحش کلا به نظر من باید منحل بشه. یک جایی مثل سافاری پارک یا همون پارک وحش خیلی جای خوبیه. پارک وحش یک منطقه خیلی بزرگیه که توریست میآد اونجا و راحتتر میتونه حیوون رو ببینه. مثلا برای سیاه گوش و بقیه حیوانات جنگلی میآن جنگل میکارن. اونجا خیلی محیطش طبیعیتر و بهتره و حیوانات هم آزادن و میتونن زندگی شادی رو داشته باشن. مثلا توی دشت ناز مازندران یک جایی هست که اونجا گوزن زرد پرورش میدن. کلا یک منطقه حفاظت شده بزرگه که دورش رو بسته ن تا گوزنهای زرد اونجا زیاد و زیادتر بشن و توی زیستگاههای اصلی شون رهاسازی بشن. گونههای جانوری دیگهای هم اونجا هست، مثلا انواع پرندگان مختلف.
کتابهایی که میخونی صرفا در حوزه حیات وحشه؟ یک جایی در پیجت وقتی از حیات وحش آفریقا حرف زده بودی، گفته بودی به آداب و رسوم مردم آفریقا علاقه داری. درباره اونها هم مطالعه میکنی؟
همه علاقههای من وصل میشه به حیوانات. تعریف از خود نباشه، ولی جغرافیام واقعا خوبه و این باز وصل میشه به حیوانات. مثلا وقتی میگن این ببر هنده، میفهمم کدوم منطقه است. مناطق حفاظت شده کشورهای دیگه رو هم یاد گرفته م و میدونم کجا قرار گرفته ن. به تاریخ هم زیاد علاقه مندم و به سنتهای دیرینه مردم. به بازیهای کامپیوتری هم علاقه دارم.
به فوتبال هم فکر کنم علاقه داری.
به فوتبال قبلا بیشتر، ولی هی داره کمتر میشه.
به ساخت مستند و به نقاشی هم. نقاشی هات رو دیده م. البته نقاشی هم که میکشی، باز تصویر حیواناته.
مستند هم که بسازم باز درباره حیواناته.
خب ملغمه اینها چی میشه؟ در آینده میخوای چه کاره بشی؟
من میخوام ان شاءا... در آینده جانورشناس حرفهای بشم و در کنارش عکاسی حیات وحش بکنم. درباره حیات وحش کتاب بنویسم و مستند سازی هم بکنم.
ویدئوهای آموزشیای که میسازی خلاقانه و دیدنیه، چون چاشنی طنز داره و گاهی شیطنت هم میکنی، پشت صحنه هم میذاری. این خلاقیتها از خودته یا از مادرت که پشت دوربینه؟
من واقعا هرچی دارم از مامانم دارم. مامانم از بچگی برای من کتاب میخوند. حتی موقعی که مدرسه میرفتم و خونه نبودم برای من مستند ضبط میکرد. اگر مامانم نبود، شاید هیچ کاری نمیتونستم بکنم. خیلی از ایدههای پست هام و استوری هام مال مامانمه. البته اطلاعاتش مال خودمه. مامانم واقعا وقتش رو گذاشته که من رو بزرگ بکنه و به من یاد بده که چه کار بکنم.
دوست داری با مسئول خاصی دیدار کنی؟
با رئیس اداره محیط زیست و کسی که مسئول بخش شکاره.
احتمالا میخوای به شکار قانونی اعتراض کنی.
بله.
من دیگه سؤالی ندارم. اگه خودت صحبتی داری، برای ما بگو.
خیلیها میگن حفاظت از محیط زیست و حیات وحش سوسول بازیه، ادابازیه. میخوان باکلاس بازی دربیارن. نه، این طور نیست. خیلی کار معمولی و ساده ایه. از اینکه شما آشغالت رو توی سطل آشغال بندازی شروع میشه تا اینکه حیوانات رو اذیت نکنی. از خودمون شروع کنیم و همین طوری خیلی راحت آداب شهروندی و آداب محیط زیستی رو رعایت کنیم. خیلیها میآن روی درختها یادگاری مینویسن. اینها کارهای غیراخلاقیه و واقعا باید تمومش کرد. برای همینه که میگن این قرن ۱۴۰۰ آخرین قرن کره زمینه، ولی من این رو قبول ندارم.
تو اعتقاد داری که میتونیم دنیا رو نجات بدیم. این حرف رو ازت خوندم.
بله، نجات دنیا خیلی راحته. فقط باید آشغالمون رو از روی زمین برداریم. به همین راحتی! از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنیم و خیلی کارهایی که همه جا میخونیم و میگیم ولش کن بابا!
ممنون از تو که نجات دهنده دنیا هستی.