صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

بوی ماه مهر

  • کد خبر: ۵۲۴۲
  • ۲۷ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۲
نجمه موسوی کاهانی دبیر شهرآرامحله منطقه ۹

باز هم بوی ماه مهر آمد و نسیم خنک پایان شهریورماه خبر از رسیدن زیباترین فصل خدا دارد.
فصل عاشقانه‌ها و شاعرانه‌ها، بی هیچ تریدی هر که دستی بر قلم دارد این روزها را پشت پنجره می‌نشیند و محو تماشای برگ‌ریزان می‌شود، بعد هم کلمات از پی هم می‌آیند و بر صفحه کاغذش می‌نشینند.
این رسم پاییز است که گره خورده با رسم شاعران عاشق، آخر هر چیزی راه و رسمی دارد. مثلا رسم شهریورماه این است که دست بچه‌مدرسه‌ای‌ها را بگیریم و برویم به بازار تا برای شروع سال تحصیلی جدید لباس و وسایل نو بخریم. از لباس گرم، کفش، کیف و کلاه گرفته تا مدادرنگی و دفترچه یادداشت همگی در فهرست خرید قرار دارد. البته این رسم و رسوم گاهی دستخوش تغییر می‌شود ولی خمیرمایه آن تغییر نمی‌کند.
به عنوان مثال در دهه‌های 60 و 70 خرید مدرسه به یک بسته مداد و چند دفتر و یک دست لباس فرم و یک کیف خلاصه می‌شد، آن هم با رنگ خاکستری و قهوه‌ای که جنسیت دانش‌آموز در انتخاب آن تأثیری نداشته باشد.
اما دهه هشتاد و نودی‌ها با یک فهرست بلندبالا به خرید می‌روند که در هر کدام رنگ مورد نظر ذکر شده است. دخترانه‌ها صورتی و پسرانه‌ها آبی!
جدای از هزینه سنگینی‌ای که این فهرست طولانی به دوش خانواده می‌گذارد تفکیک لوازم مدرسه
بر اساس جنسیت نیز مقوله دیگری است که خانواده‌ها را درگیر هزینه‌های اضافی می‌کند.
دخترهایی که دلبسته رنگ صورتی هستند و استفاده از وسایل آبی‌رنگ نگاه سنگین عابران را برایشان به دنبال دارد و پسرهایی که غرورشان اجازه نمی‌دهد حتی نیم‌نگاهی به رنگ صورتی داشته باشند.
این رنگ‌بندی‌ها از آن دسته رسم و رسومی است که به گمان رهایی از رنگ‌های خنثی و با هدف ایجاد تنوع و نشاط پایه‌گذاری شده است اما انگار بیشتر مایه عذاب است تا شادی کودکانه بچه‌هایمان.
به قدری درگیر انجام دقیق این رسم و سنت‌های نو و کهنه می‌شویم که فراموش می‌کنیم اصل این رسوم به چه دلیل بوده است.
انگار همه چیز زندگی را فراموش می‌کنیم، یادمان می‌رود که شادی برای سلامت روح و جسم لازم است، یادمان می‌رود که ورزش فقط برای کم کردن وزن نیست و نیاز روحمان نیز هست، یادمان می‌رود که تماشای پهلوانی‌ها و ورزش‌های گروهی برای نشان دادن اتحاد و همدلی اهالی یک روستا، یک شهر یا یک اقلیم بوده است.
یادمان می‌رود که محصورکردن دختران در رنگ صورتی، آسمان آبی پسران این سرزمین را رو به سیاهی می‌برد و گم می‌شویم در شب سیاهی که حاصل زندگی ماست از این فراموشی‌ها. 
پاییز که می‌شود شاعران دست به قلم می‌شوند طبق یک رسم کهنه، چه رسم زیباییست، ای کاش سال‌ها برجا بماند!
اما مچاله کردن کاغذها و فروخوردن حرف‌های دل از چه زمانی مرسوم شده است؟ نمی‌دانم جدید است یا از قدیم به یادگار مانده است؟

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.