شما یادتان نمیآید. یکی دو دهه پیشتر هرجا قتل و کشتار و جرمی واقع میشد، در رسانهها عامل آن را یک افغانستانی اعلام میکردند، مگر خلافش ثابت میشد. مثلا خوب به خاطر دارم که قاتل زنجیرهای زنان مشهد که به «خفاش شب» معروف شد، تا مدتها میگفتند ایرانی نیست تا خانوادهاش پیدا شد، به تلویزیون آمد و مردم باور کردند. آن ایام به قدری رسانهها بر جرمهای اتباع شریف کشور همسایه اتفاق داشتند که هرخلافی در اذهان مردم کار آنها بود. اصولا نام این جماعت، بدل از خلافکار بود.
از این بیعدالتی آنها ستم بسیار دیدند تا اینکه جمعی اندک از اهالی رسانه به میدان آمدند و دفتر به دفتر، نزد صدها نفر رفتند مگر ایشان را قانع کنند که جرمِ مجرم از ملیت او جداست.
هرکس با هر ملیتی ممکن است خلافی را مرتکب شود و این ربطی به دیگر هموطنانش ندارد. ابتدا بهسختی مقاومت شد. الان باور نمیکنید، اما خیلی سختی کشیدیم. حتی پایمان به زندان هم باز شد. کمکم جو شکست و طی چند سال تلاش به آنجا رسید که دیگر به هیچ وجه دراخبار، ملیتِ مجرم اعم از دزد و قاتل و قاچاقچی و ... را به دنبال جرم او نمینوشتند.
چندسالی گذشت. افغانستان آباد و لبریز از خبرگزاری، روزنامه، رادیو و تلویزیون و...شد. در ایران روال همان بود. صدها پرونده اتباع در قوهقضاییه بود اما یکی با ذکر ملیت به رسانهها درز نمیکرد. در آنسو ماجرا فرق میکرد. اگر اینسو در ایران جرمی مرتبط با افغانها رخ میداد، آنجا رسانهها غوغا میکردند. حتی کار را به شهر مجرم میرساندند. خاطرم هست یک جرم معمول در مشهد رخ داده بود و خبرگزاریهای افغانستانی تیتر زده بودند: «جنایت فجیع خونخوار مشهدی» و پیامد هر جرمی از این دست اگر مضروب، مالباخته، مقتول و... افغانستانی بود یا جرم ناموسی بود که با تأسف نمونههایش از سوی اتباع هم پیشتر صورت گرفته و الان نیز میگیرد، به سفارت ما در کابل حمله میشد، پرچم ما را آتش میزدند، زباله و گوجه گندیده و از این قبیل به ورودیهای سفارتمان پرتاب میکردند و...
با تأسف در این سو سلبریتیها و روشنفکر نمایانی بودند که پس از مدشدن دفاع از اتباع و برادران و خواهران افغانستانی، با اندک خبری جنجال بهپا میکردند. اگر یک خانواده از آنها را به پارک راه نمیدادند، هشتگ راه میانداختند. از میان خود نخبگان افغانستانی بهجای خواباندن این آتش میان دو ملت برادر، تا حادثهای رخ میداد، شعر میگفتند و مقاله مینوشتند و...خبر نداشتند در همان زمان دهها برابر آن، پرونده هموطنانشان در قوه قضاییه در دست اجراست که فقط به خاطر رعایت حال چند میلیون منتشر نمیشود. رسانههای دشمن هم ماهی خود را از این آب گلآلود میگرفتند.
در یک مورد در یزد به خاطر ایمن نبودن سقف یک مدرسه، ثبتنام دانشآموزان آن که هم ایرانی و هم غیرایرانی بودند، ۱۰ روز به تأخیر افتاد. یکی از تلویزیونها، عین این ۱۰ روز خبر میرفت؛ در این مدرسه جلوی ثبتنام افغانستانیها گرفته شده، من رفتم، دیدم دروغ است و بعد ۱۰ روز سقف ایمن و مدرسه باز شد.
حالا در تویسرکان فاجعهای هولناک اتفاق افتاده، پنج هموطنمان به طرز فجیعی به قتل رسیدهاند. چه اهمیت دارد قاتل چه ملیتی داشته؟ اما یک چیز مهم است. ۵۰۰ کیلومتر داخل خاک ما در یزد، دو تبعه قاچاقی و غیرقانونی کشور همسایه به فرمان ایست پلیس توجه نکرده، فرار کرده و بعد از تعقیب و گریز و تیراندازی کشته میشوند. آقای سفیر فوری به یزد میرود. فضای مجازی پر از توهین به ایران میشود و مقابل سفارتخانههای ما در اروپا تظاهرات میشود. برخی از همین مهاجرین در فضای مجازی شعرگفته، چیزهایی مینویسند که آدم شرمش میشود نقل کند، در حالی که میهمان عزیز ما هستند. حالا آن برخیها ساکتند. منظورم آنهایند که آن موقع غوغاها کردند. اگر نه انصافا بسیاری نیز همدلی کردند و امروز به خانواده مقتولان تویسرکان دلداری دادند.
این را هم بشنوید. یک بابا با چند ده نفر فالوئر یک فیلم که بعد هم معلوم شد قلابی بوده، نشر کرد، بلافاصله وزارت خارجه کشور همسایه نامه رسمی زد، از تهران توضیح و خواستار تحقیق شد. باور میکنید؟راستی چرا حالا آقای سفیر به تویسرکان نمیرود؟ چرا تعادل را رعایت نمیکنید؟ چرا حالا وزارت خارجه خواستار تحقیق و توضیح نمیشود؟ چرا دو ملت برادر را با هم دشمن میکنید؟ دیدید که در تمام این مدت رسانههای ما کلمهای علیه شما ننوشتند و درست هم همین است. کسی هم نرفت جلوی سفارت شما رفتارهای شنیع و زشت انجام دهد. شاعر شما در یزد بیمار شد و رییس جمهور ما به ملاقات مجازی او رفت. انشاءا... به دلداری خانواده تویسرکانی هم برود. ما هر دو از یک فرهنگ و برادریم. چرا حالا فعالان و شاعران شما برای مقتولان مظلوم تویسرکان شعر نمیگویند؟ بیایید ایرانی یا هرکجایی هستیم، نخست انسان باشیم. تا ابد زنده باد ایران، پاینده باد افغانستان.
منبع: روزنامه جام جم