فاطمه الهی، خیر محله راهآهن بخشی از اجاره خانهاش را به درمان بیماران سرطانی اختصاص داده است
فرنود فغفور مغربی | شهرآرانیوز؛ خانه تنها یک سرپناه و جایی برای استراحت نیست. خانه یک نماد است. گاهی برخی تمام عمر تلاش میکنند و تنها آرزویشان داشتن یک خانه است. برخی نیز تنها داشتهشان یعنی همین خانه را وسیله برآوردن آرزوی دیگران میکنند. بانو فاطمه الهی، شهروند ۵۴ ساله محله راه آهن، از دسته دوم است. او با هدف کمک به بیمارانی که از پسِ تأمین مخارج درمان برنمیآیند بخش از اجاره خانه خود را به درمان بیماران سرطانی اختصاص دادهاست و حالا این خانه شده خانه زندگی بخش.
بانو الهی پیش از برداشتن این قدم بزرگ، اسباب خیر شروع زندگیهای فراوانی نیز بوده است. او با همراهی چند تن دیگر از بانوان خیراندیش گروهی با نام ستاد ازدواج آسان محله راهآهن را تشکیل دادهاند و به دختران دم بخت بسیاری برای تهیه جهیزیه و شروع زندگی مشترک کمک میکنند.
وقتی انتقال پیام، بانی خیر میشود
فاطمه الهی شروع ماجرای قدم گذاشتن در راه خیر را به سال ۹۲ و پخش پیامی از بلندگوی مسجد حجت المهدی (عج) برمیگرداند: «میم. الف، مردی روشندل است که به تازگی ازدواج کرده و میخواهد جشن مختصری بگیرد. هر کدام از هممحلیها تمایل دارند به او در این امر خیر و تأمین وسایل موردنیاز برای شروع زندگی کمک کنند به مسجد مراجعه کنند.» همین پیام برای ساختن نقطه عطف زندگی فاطمه الهی کافی است. او این مرد روشندل را میشناسد، میداند فردی با تقواست که برنامه دعای توسل مسجد را راهبری میکند.
الهی در طول مسیر بازگشت به خانه، این پیام را زیر لب مزمزه و همزمان لوازم اضافی خانه را در ذهنش بالا و پایین میکند. به محض اینکه به خانه میرسد، وسایل اضافه و کمتر استفاده شدهاش را در گوشهای میچیند. بعد خودش بلندگو میشود و همین پیام را برای دوستان و آشنایان نقل میکند. او با انتقال این خبر بانی خیر میشود؛ خیری به نام «فاطمه کامرانی» تأمین وسایل چوبی را به عهده میگیرد، دختر عموی مادرش، قول تهیه یک فرش نو ۳ در ۴ را میدهد. همسایهها هم یاری میکنند و در نهایت بیش از حد انتظار کمک جمع میشود. در نتیجه این همیاری، حالا آن فرد روشندل همراه با ۲ پسر و همسرش خانواده شادی را تشکیل دادهاند و کنار هم زندگی خوبی دارند.
راه کمکرسانی را آموخته بودیم!
بعد از این ماجرا بانو الهی به کار خیر، خو میگیرد و با همکاری دوستان محلی و مسجدیاش گروهی به همین منظور تشکیل میدهد. او میگوید: از سال ۹۲ به صورت جدی همکاری در کار خیر را شروع کردم و از آن زمان با کمک دوستانم از جمله «خانم سلمانی» و با حمایتهای مردم برای دختران دم بخت جهیزیه تهیه میکنیم. به خاطر دارم یکی از دوستانم که در روستایی دور معلمی میکرد، گفته بود که در محل تدریسش در جاده کلات، دخترانی هستند که سالهاست ازدواج کردهاند، اما به دلیل نداشتن جهیزیه، نتوانستند زندگیشان را آغاز کنند و مدتهاست در دوران عقد ماندهاند. اسامی و کارت ملی آنها را گرفتیم و تحقیق محلی انجام دادیم و پس از اثبات شدن موضوع، به همت همه دوستان و خویشاوندان، توانستیم آن نوعروسان را به شکلی آبرومند به خانه بخت راهی کنیم.
خیران همدیگر را پیدا میکنند
«کار خِیر» اقدامی جمعی است. هرچند در نهایت یک نفر، هزینهای را پرداخت میکند، اما این گروه خیراندیشان هستند که با همافزایی در جمعآوری کمکها، ایجاد انگیزه عمومی، شناسایی نیازمندان واقعی و تخصیص کمکها بر اساس اولویتها، اقدامات اساسی در این مسیر انجام میدهند.
چندین هفته قبل، سوژه همین دو صفحه، بانوی خیراندیش دیگری بود که در تهیه جهیزیه و امور مربوط به ازدواج آسان کمکرسانی میکرد. خانم الهی از او در این بخش یاد میکند و میگوید: در مسیر کار خیر و شناسایی افراد نیازمند با خانم «پایرنج» آشنا شدم. او به من پیشنهاد داد تا این کار را در قالب ستادی مشخص با اهداف از پیش تعیین شده، زیر نظر شهرداری منطقه ۳ که در این محدوده مستقر است جلو ببریم.
الهی ادامه میدهد: من با موافقت برادرم، در طبقه همکف خانهای که متعلق به ایشان است، مزونی برای ازدواج آسان با همکاری این بانوی خیراندیش و نظارت معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری منطقه ۳ راهاندازی کردیم. افتتاحیه آن ستاد ازدواج آسان نیز با حضور خیران محلی انجام شد.
او ادامه میدهد: خانم پایرنج مسئول ستاد ازدواج آسان محله راهآهن شدند و من و خانمهای دیگری از جمله بانوان «سلمانی، داودی، دیانت، کریمی و کرمانی و...» در این مرکز مستقر شدیم و علاوه بر کمک به نوعروسان و نو دامادان در بخش تهیه آذوقه برای نیازمندان هم فعالیت داشته و داریم.
توشهای برای آخرت
کمک به بیماران سرطانی یکی دیگر از کارهای این گروه خیراندیش بوده است. الهی میگوید: دوست من دوقلو داشت، یکی از بچههایش متاسفانه سرطان گرفت. درمان این کودک نیاز به هزینه زیادی داشت که خوشبختانه با حمایت خیران فراهم شد و آن کودک سرطانی بهبود یافت. بعد از این ماجرا ذهنم درگیر کودکان سرطانی بود با خودم میگفتم خانوادههایی که فرزند سرطانی دارند و اوضاع مالیشان نابسامان است چه میکنند؟ وجدانم من را راحت نمیگذاشت و با خودم میگفتم ایکاش مبلغی برای درمان این بیماران داشتم. بالاخره به این جمعبندی رسیدم که خانهام را وقف این کار خیر کنم. بعد از حیاتم ۸۰ درصد اجاره خانهام برای درمان کودکان سرطانی و ۲۰ درصد باقیمانده، خرج امور فرهنگی و دینی خواهد شد.
بیایید واقف باشیم
فاطمه الهی علاوه بر اینکه خودش واقف است، مُبلغ این راه نیز هست. او میگوید: اعتقاد جدی دارم روزی که دست همه ما کوتاه خواهد شد، همین کمکها یاریمان خواهد کرد. راستش میلی ندارم که از وقفهایم بگویم. همینقدر را هم امیدوارم نیتم خالص و برای تشویق افراد به این مسیر بوده باشد.
بانوی واقف در پاسخ به این مطلب که بعضی میگویند پول و امکانات اضافی برای وقف نداریم میگوید: راهکار این است که اول از پروردگار عالم کمک بخواهیم که ما را وسیله خیر خودش قرار دهد. میتوانیم با راهاندازی گروههای کوچک، ماهیانه پولی جمعآوری کنیم و بعد از چندی که مبلغ خوبی شد، میتوان با آن کارهای ارزشمندی کرد و وقفیاتی برای کارها و نیازهای اجتماعی افراد راهاندازی کرد.
دوران کرونا زمان امتحان است
شاید تأمین اقلام بهداشتی برای خانوارهای متوسط به بالا هزینه چندانی نباشد؛ اما برای خانوارهای ضعیف همین هم یک دغدغه بزرگ است. بسیاری از افراد آسیبپذیر در این دوران شیوع ویروس کرونا، از کار بیکار شده یا دچار افت درآمدی شدهاند. تأمین زندگی آنها چه در بخش ریالی و کالایی و چه در بخش بهداشتی با توجه به نیاز روز اهمیت خاصی دارد.
بانو الهی میگوید: در دوران کرونا به خانوادههایی که تحت پوشش داریم اقلام بهداشتی هم میدهیم. حتی با مراجعه حضوری و گفتگو، آنها را ترغیب میکنیم که از این اقلام بهصورت جدی استفاده کنند تا مبتلا نشوند. همچنین به آنها میآموزیم در صورت ابتلا به کرونا چه اقداماتی را برای بهبود و رهایی از این بیماری عمومی انجام دهند.
او ادامه میدهد: برای حفظ بهداشت عمومی برای مسجدهای اطراف دفتر ستاد ازدواج آسان هم بحث تأمین اقلام بهداشتی را داریم تا نمازگزاران با آسودگی بتوانند به عبادتشان رسیده و خداینکرده تجمع نمازگزاران باعث شیوع بیشتر بیماری نشود.
اولویت، کارآفرینی است
کمکهای موردی در موقعیتهای خاص مهم است، اما اگر نگاهی کلان به مشکلات جاری محلههای کمدرآمدتر داشته باشیم به فهرستی مشخص از مشکلات میرسیم.
روایت ماهی و ماهیگیر حرف این بانوی خیراندیش هم هست. او میگوید: برخی از مردم غذا ندارند، پول ندارند، امکانات اولیه زندگی ندارند، اما مهمتر از همه اینها نداشتن «کار» است. اگر بتوانیم برای افراد نیازمند، کار درست کنیم دیگر نیازی به کمکهای دائمی نیست و خود فرد ضمن حفظ کرامت و شخصیتش میتواند از عهده مخارج روزانهاش بربیاید و کمکهای خیر به جای رفع احتیاجات اولیه به رشد فرهنگی و اجتماعی افراد برسد و سطح فرهنگ عمومی را ارتقا دهد. بیشک در بستری که افراد حداقلهای زندگیشان را بتوانند تأمین کنند میتوانیم سخن دین و اسلام و فرهنگ غنی ایرانی را به گوش مخاطبانمان برسانیم و در غیر این صورت باید دائم در بندِ رفع احتیاجاتی باشیم که هیچوقت پایانی ندارد.
اگر کمکها باعث خودشکوفایی نشود، افراد منزوی میشوند
در نگاه اول، کمک به فرد نیازمند ضروری است. کسی منکر اهمیت آن نیست، اما باید توجه داشت که کمک کردن، بهاصطلاح «حساب شده» باشد و باعث تبعات دیگری نشود. فردی که کمک میخواهد بههرحال دارای تواناییهای ضمنی است و موارد کمی وجود دارد که فرد هیچگونه توانایی برای اداره امور خود نداشته باشد.
بانوی خیراندیش با اشاره به این موضوع میگوید: باید به پیوست روانشناسانه و نتایج کمکهایی که به نیازمندان ارائه میشود توجه داشت. اجازه بدهید توضیح بدهم اگر کمکها بهنوعی باشد که باعث «خود شکوفایی» فرد نشود، در میانمدت با فردی منزوی، متوقع و بیفایده برای جامعه روبهرو خواهیم شد.
او ادامه میدهد: باید کمکها بهگونهای باشد که فرد تواناییهایش را بازشناسی کند و پس از عبور از مرحله اورژانسی که برایش پیش آمده به این فکر بیفتد که خودش روی پایش بایستد و نه تنها بتواند امور خود و خانوادهاش را سامان بدهد بلکه خود را مدیون جامعه دانسته و سعی کند که به دیگر نیازمندان نیز کمک کند. همه این توضیحات را گفتم تا دوباره تکرار کنم که آموزش فرد برای کار و ایجاد بستر مناسب برای کار کردن فرد نیازمند بعد از رفع مشکلات آنی پیش آمده برای او بهترین کمکی است که میتوانیم به بیشتر نیازمندان داشته باشیم.
این فعال امور خیریه با اشاره به بخشی از توانمندیهایی که برای زنان نیازمند میتواند کمکرسان باشد میگوید: در جهان زنانه، بینهایت توانایی و هنر وجود دارد که میتواند بانویی نیازمند و خانواده او را به مرز بینیازی برساند.
خیاطی، سرمهدوزی، گلدوزی و کارهای هنری دیگر بسیار مهم است. خود فرد نیازمند وقتی ببیند در وجودش توانمندی نهفته است و بستری مناسب برای شکوفایی آن وجود دارد پیش شما میآید و میگوید به جای «خوراک و پوشاک» برایم وسیله کار فراهم کنید. این فرد گاهی به ایدههایی میرسد که حتی به ذهن فرد کمک دهنده نمیرسد و میتوان امید داشت نیازمندی که به شکوفایی رسیده روزی خودش کمکرسان دیگر نیازمندان باشد. این وضعیت ایدهآلترین حالتی است که در یک فرایند کمکرسانی به وجود میآید.
زندگی واقف شیرین است
بانوی واقف درباره تأثیر وقف در زندگیاش میگوید: ممکن است برای هر واقفی، حالتی خاص به وجود آید و باید از تکتک خانواده بزرگ وقف درباره تأثیرش پرسید، اما برای من اینگونه بوده است که انگار در پیش پای خودم حس میکنم نوری روشن شده است. نوری که دستم را برای زندگی در این دنیا میگیرد و برای فردایم ذخیرهای است که روشنکننده تاریکیهای فردای نادیده است.
او ادامه میدهد: روحیه شکر در واقف به وجود میآید. واقف، شاکر بزرگان دینی میشود، زیرا حس میکند راه را به او نشان دادهاند و از روزمرگی و برای خود خواستن همه چیز نجات یافته و توانسته دست خدا برای کمکرسانی به نیازمندان باشد. زندگی واقف بهمراتب شیرینتر از قبل آن میشود.
نفرینی که به دعا تبدیل میشود!
البته همیشه دعای خیر نصیب خیران نمیشود، گاهی نیز کملطفیهایی شامل حالشان میشود، اما مهم وسعت نگاهی است که خیران به مرور زمان نسبت به این موضوع دریافتهاند. بانو الهی، با ذکر خاطرهای از همکاری گروهی بانوان خیراندیش میگوید: قبل از اینکه مزون فعلی را راهاندازی کنیم در پیلوت خانهایکه اکنون مزون شده فضای بازی وجود داشت و ۵ جهیزیه را برای ۵ عروس خانم آماده کرده بودیم و آنجا چیده بودیم. روی هر جهیزیه هم نام کوچک عروس خانم و حرف اول فامیل را نوشته بودیم.
اولین عروس که با مادرش به پیلوت آمد، به ۵ جهیزیه نگاه کرد و خواست بخشی از جهیزیهاش را با دیگر جهیزیهها عوض کند. اصرار بسیاری کرد و ما هم قبول کردیم. به همین ترتیب عروسهای دیگری هم آمدند و همین کار را کردند. آخرین فرد که برای دریافت جهیزیه آمده بود وقتی خبردار شد که اجناس را عروسهای قبلی عوض کردهاند بسیار ناراحت شد و هرچه دلش خواست تقدیم ما کرد. من به آن خانم گفتم که ما فقط در اینجا آمدهایم تا ضرورتهای اولیه زندگی را فراهم کنیم و به امید خدا خود فرد وقتی به سر خانه و زندگیاش میرود میتواند با کوشش به آرزوهایش برسد.
فردی که برای دریافت آخرین جهیزیه آمده بود شروع به نفرین کرد. من لبخندی زدم و گفتم حتی نفرین شما برای ما دعاست... از آن روز یاد گرفتم نباید کمکی که تهیه میکنیم در معرض دید بگذاریم و باید بهصورت مخفی و بدون هیچ حاشیهای با توضیح اینکه اینها فقط ضرورتهای اولیه زندگی را شامل میشود به خانواده فرد نیازمند اهدا کنیم. نمیخواهم بگویم کار ما هم مشکلی نداشته، ولی بههرحال انسان هر روز کارش را تکمیل میکند و باید همواره مراقب روحیه فرد نیازمند باشد.
فرایند کمک را هموار کنیم
فاطمه الهی و گروهی که با او همکاری دارند سعی میکنند همه فرایند کمکرسانی را انجام دهند. او توضیح میدهد من ماشین دارم و گاهی از دورترین نقاط شهر با من تماس میگیرند و میگویند کمکی برای نیازمندانی که شما با آنها سروکار دارید میتوانیم اهدا کنیم. من میروم و با ماشینم کمکها را جمعآوری میکنم. گاهی وسایلی دست دوم و حتی خراب به ما داده میشود.
با کمک دیگر عزیزان خیراندیش وسایل را تعمیر میکنیم و آنها را به فروش میگذاریم و از پول به دست آمده برای نوعروسان جهیزیه تهیه میکنیم، البته بعضی از افراد هم وسایل نو یا کمتر استفاده شده به گروه اهدا میکنند و کارمان برای کمک به نیازمندان واقعی جلو میافتد. بههرحال باید نیت خیر داشت و اقدام کرد. ما فقط وسیله هستیم و آنچه روزیِ فرد نیازمند باشد به همت خیران و با عنایت پروردگار عالم فراهم میشود و ما فقط این مسیر را هموارتر میکنیم.
حرف آخر
امیدوارم خدا به دل افراد دارا بیندازد تا نگاهی هم به حال نیازمندان کنند. گاهی تنها یک قلم از خرجی که افراد دارا برای مراسم ازدواجشان میکنند، میتوان یک جهیزیه برای دختری نیازمند فراهم کرد و دو خانواده عروس و داماد را به آرامش رساند.