نگارخانه آسماندر بولوار وکیلآباد، حدفاصل هتل پارس و خیابان سرو، نبش وکیلآباد ۳۸ واقع شده و همین دو شب پیشتر افتتاحیه «نمایشگاه نقاشی آناهید»، اولین نمایشگاه انفرادی «فرنگیس مسیبی» را به خود دیده است. هنرمند جوان مشهدی که دانشآموخته رشته نقاشی از دانشکده هنر شهر نیشابور است.
امیرمنصوررحیمیان | شهرآرانیوز - به نظرم نگارخانهها جای مطبوعی برای گذراندن زمان هستند. حتی از کافهها هم بهتراند. در زمستانها گرم و ساکتاند و در تابستانها خنک و مطبوع. ضمن اینکه آدم در اینطور جاها لازم نیست خودش را سرگرم کند. در کافهها، آدم باید ضمن اینکه هزینهای بپردازد، سرگرمی خودش را هم همراه ببرد. حالا آن سرگرمی میخواهد کتاب باشد یا تلفن همراهش یا حتی یک دوست. در حالی که در نگارخانهها چند نفر با علاقه و حسن نیت، زحمت این را کشیدهاند تا آدم به بهترین و فاخرترین وجه ممکن، رایگان از اوقاتش استفاده کند.
نگارخانههایی که بعد از مدتها نمایشگاه اینترنتی و مجازی برگزار کردن، حالا میتوانند با رعایت دو سه نکته نه چندان مشکل، نمایشگاه واقعی برگزار کنند. ضرری که کرونا، به آدمها و معیشت و کار و بارشان زد، چند برابر خفیفتر از ضربه به نگاه و دید هنریشان بود. ولی باز هم همین که نگارخانهها شروع به فعالیت دوباره کردند، جای امیدواری است تا هنرهای تجسمی جایگاه ازدسترفتهاش را روی در و دیوار خانهها و در چشم و فکر مردم پیدا کند. این هم ممکن نیست بهجز با نمایش آثار هنرمندان جوان، خلاق و خوشفکر. کاری که «نگارخانه آسمان» انجام داده است.
نگارخانهای که در بولوار وکیلآباد، حدفاصل هتل پارس و خیابان سرو، نبش وکیلآباد ۳۸ واقع شده و همین دو شب پیشتر افتتاحیه «نمایشگاه نقاشی آناهید»، اولین نمایشگاه انفرادی «فرنگیس مسیبی» را به خود دیده است. هنرمند جوان مشهدی که دانشآموخته رشته نقاشی از دانشکده هنر شهر نیشابور است. او که تجربه شرکت در چند نمایشگاه گروهی نقاشی و اجرای چیدمان تعاملی را در کارنامه هنری خودش دارد، اینبار کمی جرئت بیشتری به خرج داده و اولین نمایشگاه انفرادیاش را برگزار کرده است. مسیبی همان اول تکلیف مخاطبش را روشن میکند. آنها را متوجه میکند که به نمایشگاهی آمدهاند که به همهچیزش فکر شده است.
حتی به ماهیتش و اسمگذاریاش. فلسفه اینکه چرا اسم آناهید را انتخاب کرده است در تابلویی بدو ورود توضیح داده است. از اوستا و افسانههای ایرانی مدرک آورده و آخرش به زبان امروزی گفته است با من بیایید تا در رودها و دریاها شنا کنیم و بالأخره خود نمایشگاه؛ همیشه در نوشتن اینطور نقدها دچار وسواس میشوم. پس قضیه را تقسیم میکنم به نوشتن از نقاط ضعف و قوت این نمایشگاه. درباره نقاط ضعف آن باید بگویم اول اینکه تابلوهای کوچکتر دارای مفاهیم عمیقتری بودند و جای کار بیشتری داشتند. ولی مسیبی انگار در این تابلوها حوصله نداشته و کارها را فقط کشیده است تا به نمایشگاه برساند.
در عوض وقت و حوصله و رنگ را گذاشته تا تصویرهای زیر دریا را به صورت سوررئال، روی بوم پیاده کند. ترکیب گواش، اکرلیک و آبرنگ روی مقوا، ترکیب ناجوری است و مقوا زیر فشار آب چروک میشود؛ که البته راههایی برای کمتر شدن این آسیب وجود دارد که هنرمند به سراغشان نرفته است. اولین چیزی که به ذهن میرسد تناقض در ادراکِ بارِ معانیِ تصاویر و نشانههاست. یعنی هنرمند هرچیز را به مقدار خودش قدر نگذاشته است. دوم هم ضعف در نشان دادن حالتهای دست و جانمایی آنها در آثار. در تابلوهایی که دستها در کادر قرار دارند به شکلی ناشیانه رفتار شده است و دستها منفک از کلیت اثر هستند و به کار نمیچسبند.
درباره نقطه قوت این نمایشگاه نیز باید بگویم، مسیبی در این نمایشگاه توانایی و خلاقیتش را به رخ همه میکشد. تواناییاش در کمپوزیسیون و ترکیببندیهای مناسب و چشمنواز در کنار خلاقیت در استفاده از متریال و تکنیکهای جدید و نوآورانه و بدیع از او هنرمندی میسازد که شاید بعدها بیشتر به چشم آید. استفاده دقیق از رنگ در کنار ترکیببندیهای خوب و کمنقص، تابلوهای چشمنوازی را درست کرده که هرکس ذرهای ذوق داشته باشد، به وجد میآید. انگشت اشاره این آثار به سمت هسته وجودی و شالوده تمام موجودات زنده است. انگشت اشارهای که به بهترین شکل به سمت دریاست.