پروژه زندهکردن تیم محبوب خراسانیها ظاهرا به بنبست خورده است، گرچه فوتبالدوستان مشهدی امیدوارند روزی برسد که بتوانند اسم ابومسلم و پیام را دوباره در ورزشگاه صدا بزنند.
حمیدرضا معصومیان | شهرآرانیوز؛ با اینکه اینروزها خراسان نمایندهای به نام شهرخودرو در لیگ برتر دارد، ولی دل فوتبالدوستان خراسانی همچنان در گرو ابومسلم و پیام است. اگر در گیلان، سپیدرود و ملوان تیمهایی دوستداشتنی هستند و در شیراز برق و در اهواز استقلال محبوبیتی اساطیری دارند، در مشهد این ابومسلم و پیام هستند که از یادها نمیروند؛ ۲ تیم محبوب مشهدیها که عمر چندان درازی نداشتند، ولی آنچنان با گوشتوپوست مردم این شهر آمیخته بودند که حالا با وجود گذشت یک دهه از مرگشان، هنوز همه دل خوش به روزی هستند که آنها برگردند.
چه و چگونهاش را کسی نمیداند، اما فوتبالدوستان مشهدی امیدوارند روزی برسد که بتوانند اسم ابومسلم و پیام را دوباره در ورزشگاه صدا بزنند؛ امیدی که در همه این سالهایی که از مرگ آنها گذشته، زنده مانده است، گاه پررنگ و گاه بسیار کمرنگ.
آخرینبار ۳ ماه پیش بود که خبرهای بسیار خوبی درباره ابومسلم به گوش رسید؛ چیزهایی درباره احیای پرقدرت این تیم و شروع مجددش از لیگ دستهسوم کشور که منطقی نیز به نظر میرسید. حالا، اما در واپسین روزهای قرن چهاردهم شمسی به نظر میرسد قرار نیست پاییز ابومسلم، بهار شود. همه خبرهای خوب رنگ باخته است و از کسانی که گفته میشد با قدرت درپی احیای ابومسلم هستند، هیچ خبری نیست.
شروع معیوب پروژه
قصه احیای ابومسلم در آبان کلید خورد؛ زمانی که مالک باشگاه سیاهجامگان که گفته میشود آخرین سند ثبتی باشگاه ابومسلم به نام اوست، گفت که میخواهد این تیم را با کمک برخی دوستان و مدیران شهر احیا کند. خبری که مثل بمب ترکید و همانگونه که پیشبینی میشد، با استقبال همه اهالی ورزش مواجه شد؛ اما زمانی که گامهای اولیه برداشته شد و خبرهایش به بیرون درز کرد، معلوم شد این پروژهلنگ میزند.
اعلام یک هیئت مؤسس پنجاهنفره که در آن اسم همهجور آدمی بود، از هنرپیشه و لیدر باشگاه گرفته تا مدیر و مربی توی ذوق خیلیها زد و آنهایی که دستی بر آتش فوتبال داشتند و مویی در آن سپید کرده بودند، گفتند این راه به ترکستان است. پروژه آغاز شد و چندین و چند انتصاب به ظاهرحیاتی هم صورت گرفت؛ اما اتفاقی که باید، نیفتاد.
کار به جایی رسید که در مقطعی ابومسلم که قرار بود پسوند شهر بهشت بگیرد، مالک، مدیرعامل، هیئت مؤسس پنجاهنفره و هیئتمدیره پرطمطراق داشت؛ ولی تیم نداشت. آنها حتی سعید خانی را نیز بهعنوان سرمربی انتخاب کردند و او هم کادر فنی خود را معرفی کرد، ولی دریغ از تیمی که تشکیل شود و بازیکنانی که تشکیلدهنده این تیم باشند! گفته میشد قرار است تیم در مرحله دوم لیگ دستهسوم کشور حاضر شود و صحبت از خرید امتیاز مهاجرنوین بود، اما حالا که این مطلب را میخوانید، هم مهاجر بنای فروختن تیمش را ندارد و هم لیگ دسته ۳ آغاز شده و خیال تیمداری هم از دقیقه۹۰ گذشته، چه برسد به عملکردنش!
کنارهگیری عجیب عباسی
محمدرضا عباسی کسی بود که چراغ اول پروژه احیای ابومسلم را روشن کرد؛ ولی با کنارکشیدن عجیبش این نور کمسو را به ورطه خاموشی کشاند. رهاکردن کار از میانه راه آنهم درحالیکه ستون این ماجرا خود عباسی بود، کمر پروژه را شکست و امیدها را برای بهسرانجامرساندن این داستان کمتر و کمتر کرد. در اینکه چه اتفاقی افتاد که عباسی کنار کشید، حرف بسیار است.
از اینکه او روی کمک مدیران شهری و استانی حساب بیشازاندازهای باز کرده بود، اما این طور نشد تا شایعه اختلاف جدی بین هیئتمدیره؛ ولی اتفاقی که درنهایت افتاد، این بود که ابومسلم احیا نشد و به نظر به این زودیها هم نخواهد شد. بازگشت ابومسلم گویا آرزویی است که باید همچنان در دل خراسانیها بماند. عقدهای درگلومانده که شاید وقتی دیگر باز شود، اما آنزمان بیگمان سال۹۹ نخواهد بود؛ مگر اینکه معجزهای رخ بدهد و اتفاقاتی عجیب و منحصر به فوتبال ما بیفتد که در آن صورت هم باز جای حرفوحدیث بسیار خواهد بود، چراکه تجربه گذشتهها و عبرت تاریخ نشان داده معجزه اثری مقطعی دارد، نه دائمی و همیشگی.
احیای ابومسلم؟ بماند برای بعد
ابومسلم به احتمال قریببهیقین امسال احیا نخواهد شد؛ اما اینکه هنوز بهعنوان یک مطالبه برای مشهدیها مطرح است، بسیار امیدوارکننده است. این یعنی که ابومسلم نمرده، آنچنان که پیام نیز نمرده است؛ دوتیمی که در قلب مردم خراسان جای دارند و برای همین نامیرا هستند. روزی خواهد رسید که این دو دوباره زنده خواهند شد، چون فوتبال شرق ایران بیوجود آنها طراوتی ندارد؛ حتی اگر آسیایی شود.