لری کینگ، پسر مهاجرانی اروپایی که در بروکلین بزرگ شده و هرگز به دانشگاه نرفته بود، در دهه ۱۹۵۰ در فلوریدا بهعنوان مجری رادیوی محلی و گوینده ورزشی آغاز به کار کرد و با یک برنامه فراخوان رادیویی که در سال ۱۹۷۸ بهطور شبانه پخش میشد، به شهرت رسید.
عاطفه همایونی | شهرآرانیوز - لری کینگ، مجری پرآوازه آمریکایی، در ۸۷ سالگی در بیمارستانی در لسآنجلس درگذشت. او در نیمقرن حضور خود در سینما و تلویزیون آمریکا، با مشهورترین افراد روی این کره خاکی و ناشناختهترینشان همصحبت شده بود. کینگ ۲۵ سال، میزبان برنامه محبوب شبکه «سیانان»، به نام «اجرای زنده لری کینگ» بود و با هرکسی که داستانی برای گفتن داشت، گفتگو میکرد.
روز شنبه «اُرا مدیا»، در بیانیهای که در حساب توئیتر شخصی کینگ منتشر شد، مرگ وی را تأیید کرد. در این بیانیه، علت مرگ کینگ مشخص نشده است، اما آقای کینگ به تازگی به کرونا مبتلا و تحت درمان بوده است.
لری کینگ، پسر مهاجرانی اروپایی که در بروکلین بزرگ شده و هرگز به دانشگاه نرفته بود، در دهه ۱۹۵۰ در فلوریدا بهعنوان مجری رادیوی محلی و گوینده ورزشی آغاز به کار کرد و با یک برنامه فراخوان رادیویی که در سال ۱۹۷۸ بهطور شبانه پخش میشد، به شهرت رسید. کینگ از سال ۱۹۸۵ تا ۲۰۱۰، مجری محبوبترین و طولانیترین برنامه شبکه «سیانان» بود.
در این مدت او با خوشمشربی خاص خودش با حدود ۵۰ هزار نفر که از مشهورترین افراد جهان بودند، مصاحبه کرد؛ همه رئیسجمهورهای آمریکا از زمان ریچارد نیکسون، رهبران جهان، سلطنتیها، شخصیتهای مذهبی، کارآفرینان تجاری، قربانیان جنایات و بلایای طبیعی، صاحبنظران، کلاهبرداران، پدیدههای ماوراءالطبیعه، مهمانهای تلفنی بیخواب و بسیاری از آدمهای ناشناخته با زندگیهای منحصربهفرد.
لری کینگ میتوانست مهمان جذابی در برنامه خودش باشد؛ پیکی که به یکی از شخصیتهای مشهور تلویزیونی و رادیویی آمریکا تبدیل شده بود. ستوننویسی موفق، نویسنده کتابهای متعدد و بازیگر دهها فیلم سینمایی و تلویزیونی که در اغلب آنها در نقش خود ظاهر میشد.
زندگی شخصی او بارها سوژه روزنامههای سوپرماکتی شد؛ هشتبار با ۷ زن ازدواج کرد. دو بار اعلام ورشکستگی کرد. به اتهام کلاهبرداری دستگیر شد و کارش را از دست داد.
لری کینگ انبوهی از تضادها بود که هرگز به موفقیت کامل نرسید، اما افراد بسیاری را بر سر زبانها انداخت و راه موفقیت آنها را هموار کرد. هرچند بیشتر برنامههای کینگ خبرساز میشدند، او خود را خبرنگار نمیدانست و هیچ ادعایی در این زمینه نداشت.
او بهندرت از کسی بهویژه سیاستمداران یا سیاستگذاران، سوال پیچیده یا تخصصی میپرسید؛ او ترجیح میداد سوالاتی هوشمندانه بپرسد که مهمانهایش وادار شوند چیزهای جالبی درمورد خودشان رو کنند:
از ریچارد نیکسون: «وقتی از کنار هتل «واترگیت» رد میشی، احساس عجیبی داری؟» (اشاره به «رسوایی واترگیت» که منجر به کنارهگیری خودخواسته نیکسون شد.)
کینگ ادعا میکرد که تقریبا هرگز برای مصاحبهها از پیش آماده نمیشود. اگر مهمان او نویسنده کتابی جدید بود، آن را نمیخواند و بهسادگی میپرسید: «این چطور کتابی است؟» یا «چرا این رو نوشتی؟». کینگ ادای روشنفکران را درنمیآورد.
در نگاه مردم که بیشترشان به متخصصان بدبین بودند، لری کینگ متوسط به نظر میرسید؛ یک مرد کنجکاو که با هیجان و پشتسر هم سوال میکرد. او در کتاب خاطرات خود، به نام «سفر شگفتانگیز من»، مینویسد: «بسیاری از مجریها قبل از اینکه سوالی بپرسند، ۳ دقیقه حقایق را بازگو میکنند. انگار میخواهند بگویند بگذارید به شما نشان دهم که چقدر میدانم! اما من فکر میکنم مهمان باید متخصصی باشد که قرار است حرف بزند.»
سیاستمداران، مخترعان ناشناخته، تئوریپردازان توطئه و رسانههای معنوی، عاشق برنامههای لری کینگ بودند، زیرا لری به آنها این فرصت را میداد که بدون پاسخ به سوالات پیچیده، به مخاطبان زیادی دست پیدا کنند. آقای کینگ برنامه خود را «اینفوتینمنت» مینامید (ترکیبی از اطلاعات و سرگرمی) و برای میلیونها نفر در سراسر آمریکا و حدود ۱۳۰ کشور در سراسر جهان، برنامههای او ترکیبی از اطلاعات و سرگرمیهای جالب و گهگاهی عجیبوغریب بود که هر آخر هفته، عموم مردم را به پای تلویزیون میکشاند.
لری کینگ چیزی در وجود خود داشت که یک نویسنده، آن را «چهرهای برای رادیو و تلویزیون» نامیده بود.
با تلخیص نیویورکتایمز