یکی از محلات مشهد که در سال آخر قرن، به پیری شصتساله میماند، «طلاب» است، محلهای که نخستین کلنگ آبادانی آن به دست «آیتا... میرزا حسین فقیهسبزواری» (۱۳ فروردین ۱۲۷۱ تا ۱۵ بهمن ۱۳۴۵) به زمین زده شده است.
هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ کوچههای قدیمی مشهد با دیوارهای کوتاه کاهگلی، پیچکهای تنیده بر خشتهای خام، عطرهای زیر بازارچه و صوت مؤذنزاده که گوشوار گوش گلدستههاست در ساعت صلات ظهر. کوچههای قدیمی مشهد با آفتاب فرششده بر پشتبامهای خفته زیر شاخه تاکها و توتها، شهر دستهای بلندشده در ربنا و قنوتها، مشهد قمریهای آشیانکرده در طاقی ارسیهای شکسته و هزارهزار خیال روشن ناتمام دیگر، همه تصویرهای مشترکی هستند از جریان زندگی در کنار مردمی که صمیمیتی دیرین و اصالتی ماندگار دارند. یکی از این محلات که در سال آخر قرن، به پیری شصتساله میماند، «طلاب» است، محلهای که نخستین کلنگ آبادانی آن به دست «آیتا... میرزا حسین فقیهسبزواری» (۱۳ فروردین ۱۲۷۱ تا ۱۵ بهمن ۱۳۴۵) به زمین زده شده است.
گویا پیش از سال ۱۳۳۸ و قبل از آنکه ایشان زمینهای این محدوده را برای ساخت خانههای مسکونی ویژه طلبههای جوان درخواست کند، طلاب امروزی، دشتی خاکی بوده با چند قطعه مزرعه و خانههایی که یک مجموعه روستایی را نقش میزدهاند. همچنین موقوفه محرابخان، والی خراسان، که آن را برای نگهداری و ساماندهی جذامیان مشهد تأسیس کرده بوده نیز در آن قرار داشته است و همه اینها با خطی شبیه خیابان به حرم امامرضا (ع) منتهی میشدهاند.
شمالا مزرعه رده، جنوبا اراضی شادکن
محله طلاب این روزها که هنوز همجواری و همسایگیاش را با حرم حفظ کرده، یکی از محلات مهاجرپذیر و پرجمعیت شهر است که علاوهبر حفظ ساختار سنتی خود، در یکیدو دهه گذشته بهدلیل کالبد زائرپذیرش، شمایلی تجاری نیز یافته و به یکی از قطبهای فروش مانتو و کیف در مشهد تبدیل شده است، محلهای که نخستین ساکنان آن طلبههای جوان حوزه علمیه مشهد بودهاند و حضور همانها هم رشد، توسعه و آبادانی را برای این منطقه به ارمغان آورده است. اما پیش از این سالها، محله طلاب چه نقشی در قالی هزاررنگ ارضاقدس داشته است؟ مهدی سیدی در کتاب «نگاهی به جغرافیای تاریخی شهر مشهد» از روستاهای مستحیلشده در شهر میگوید که روستای محرابخان یکی از آنهاست.
او مینویسد: احتمال میرود که این روستا با نام «محرابخان قاجار» که در سالهای ۱۰۱۱ تا ۱۰۱۸قمری، حاکم مشهد بوده و سپس حاکم مرو شده است در ارتباط باشد، اما بهنوشته عبدالحمید مولوی، ۵ دانگ مزرعه محرابخان را فردی بهنام «محمود بیگ» در سال ۱۱۲۰ قمری وقف ایتام سادات و تعلیموتربیت آنها میکند. حدود این مزرعه در اسناد آستان قدس چنین ثبت شده است: «شمالا مزرعه رده، غربا جمعآباد و اسپریزی، شرقا مزرعه تیرگرد و اراضی خیابان، جنوبا اراضی شادکن.» سوای این، قلعه محرابخان که به قلعه گاودارها هم شهره بوده تا سال ۱۳۶۲ خورشیدی همچنان باقی بوده و یک یخدان هم در جوار آن (در خیابان میثم) وجود داشته است.
همچنین در این کتاب آمده است:۵۰ خانوار فارس در قالب ۵ صحرا در آن ساکن و مشغول به کشتوکار بودهاند. این مزرعه همراه با مزارع «دنجان» یا «دنگان»، «علیآباد»، «شادکن» و «جمعآباد» از سوی آستان قدس زیر عنوان یک پلاک به ثبت رسیده و پس از اصلاحات ارضی از سال ۱۳۴۸ خورشیدی به اجاره داده و ضمیمه شهر شده است. آسایشگاه جذامیها هم در زمان رضاشاه در همین اراضی محرابخان ساخته شده که هنوز هم محل آن در کوی طلاب مشخص است.
آبی که در گوارایی و خوشطعمی مثل آن نباشد
موسپیدکردههای این محله، علاوه بر این، جوی پهن و عمیقی را نیز در یاد دارند که با گذر از میان خانهها و کوچهها جریان داشته و از قراری مسیر آن به سقاخانه حضرتی میرسیده است. در وقفنامه «میرزا شاهتقیالدینمحمد متولی-۱۰۸۸ قمری» آمده است: سقایان فیضآثار، سقاخانه را از قنات محرابخان مشهور با آبی که در گوارایی و خوشطعمی مثل آن نباشد، پر مینمایند. این قنات در طومار علیشاهی نیز با ۲۶ تومان و ۸۶۶۰ دینار درآمد، جزو موقوفات آستان قدس معرفی شده است.
وقتی رفتگان واقعه گوهرشاد بازمیگردند
طبق روایتها و اسناد برجامانده، آیتا... میرزاحسین فقیهسبزواری که خدمات عمرانی بسیاری برای مشهدیها انجام داده، در سال ۱۳۳۸ موفق میشود در مذاکراتی که از پیش با رجال مملکتی داشته است، زمینی را با هدف اسکان شاگردان و طلاب حوزه علمیه مشهد از تولیت آستان قدس رضوی بگیرد. ماجرا از این قرار است که پس از واقعه گوهرشاد در سال ۱۳۱۴ خورشیدی، بسیاری از علمای اسمورسمدار مشهد که نامشان با هدایت این واقعه گره خورده بود، مغضوب حکومت وقت میشوند و تحتپیگرد قرار میگیرند، بنابراین آن عده که میتوانند، از بیم جان و بهناچار ترک دیار میگویند و به یکی از ولایات همسایه کوچ میکنند.
مهاجرت این علما که خود از مدرسان حوزه علمیه و سرسلسله هرم بودند، سبب کمرونقی و تعطیلی دروس حوزوی میشود. این روند ادامه مییابد تا اینکه پس از برکناری رضاخان از سلطنت، شرایط با عالمان مهاجر سازگار میشود و آنان بهمرور از راه رفته بازمیگردند. بازگشت این علما آتش بهخاکسترنشسته مجالس درس و وعظ در مشهد را الو میدهد و این رونق جانگرفته هم سبب جذب طلبههای جوان از دیگر شهرها به اینجا میشود. پرواضح است حضور این تعداد از روحانیون در ادامه مطالباتی را به وجود میآورد که اسکان ثابت و نیاز به مسکن یکی از آنان بوده است.
محلهای که با ۳ هزارقطعه زمین
آیتا... میرزاحسین فقیهسبزواری دستبهکار میشود و مکاتبات خود را آغاز میکند. پس از درخواست و نامهنگاریهای بسیار، سرانجام این مهم محقق و رئیس اداره اراضی آستان قدس رضوی مجاب میشود تا زمین کوی طلاب امروزی را که اراضی وقفی قلعه محرابخان و اطراف آن بوده است، با شرایطی در اختیار ایشان بگذارد.
رئیس اداره اراضی آستان قدس رضوی سپس مقرر میکند این اراضی ۲۰ سال بدون پرداخت اجارهبها (در برخی منابع و روایتها از اجارهبهای ۳۰۰ تومان در سال یاد شده است) به مصرف طلاب برسد و این تصمیم سنگ اول ایجاد بنا و آبادانی در محله طلاب امروز را میگذارد. آیتا... میرزاحسین فقیهسبزواری هم در سال ۱۳۳۹ خورشیدی این اراضی را به ۳۰۰۰ قطعه زمین با متراژ معین ۵۰۰ و ۳۰۰ متر تقسیم میکند و در یک مراسم قرعهکشی به طلاب جوان میدهد تا در آن برای خود کاشانه و سرپناه بسازند. با شروع خانهسازی طلاب در این محل، بهمرور بافت روستایی این محدوده تغییر میکند و شکلوشمایلی شهری به خود میگیرد.
این روند شهریشدن در سال ۱۳۴۰ خورشیدی پس از بازدید «سرتیپ معتمد کردستانی»، فرمانده لشکر خراسان، فزونی میگیرد. این درجهدار در این روز دستور میدهد خیابانهای این محدوده را که زمینهای زراعی خاکی با پستیوبلندیهای بسیار بوده است، با بلدوزر و کامیونهای ارتش همسطح کنند. در آن روزها منطقه طلاب بسیار وسیع بوده، چنان که اراضی آن از ابتدای چهارراه مقدم امروزی شروع میشده و بخشهایی از گلشهر را هم در بر میگرفته، اما بخش اصلی آن کوی طلاب بوده است.
خط اتوبوس، آب لولهکشی و ساخت نخستین مسجد
اما آبادانی محله طلاب به دست مرحوم فقیهسبزواری در قطعهبندی زمین و اختصاص آن به طلاب خلاصه نمیشود و او پس از سال ۱۳۴۲ تلاش میکند تا با آوردن آب لولهکشی و حملونقل شهری به این محدوده تازهتأسیس، طلاب را به محلهای با امکانات روز شهری تبدیل کند. ساخت نخستین مسجد نیز از دیگر اقدامات عمرانی و فرهنگی میرزاحسین فقیهسبزواری است که بهثمرنشستن میوه این کارهای خداپسندانه و عامالمنفعه، به عمر او که در سال ۱۳۴۵ خورشیدی به دیدار دوست رفته است، قد نمیدهد، اما باقیاتصالحات ماندگاری میشودکه تا هنوز هم باقی و جاری است.
بخشی از متن خبر چاپشده در روزنامه خراسان در روز فوت آیتا. میرزاحسین فقیهسبزواری، ۱۶ بهمن ۱۳۴۵
حضرت آیتا... فقیهسبزواری به رحمت ایزدی پیوست
با کمال تأسف اطلاع حاصل شد که نزدیک به نیمهشب شنبه (۱۵ بهمن ۱۳۴۵) حضرت آیتا... العظمی فقیهسبزواری به رحمت ایزدی پیوستهاند. مرحوم حضرت آیتا... سبزواری از چندماه پیش دچار بیماری شده و مدتی نزدیک به یکماه در بیمارستان منتصریه بستری شدند و پس از بهبودی نسبی به منزل مراجعت کردند و از چند روز پیش دچار عارضه ناراحتی قلبی شدند و، چون حال ایشان، شب شنبه رو به وخامت رفت، بلافاصله آقایان دکتر شهیدی و دکتر شاملو، پزشکان معالجشان، بر بالین ایشان حاضر شدند، ولی متأسفانه معالجات مؤثر واقع نشد و ۲۰دقیقه به ساعت۱۲شب، دار فانی را وداع گفتند.
از ساعت ۶صبح، طبقات مختلف مردم و روحانیون که از فقدان حضرت آیتا... سبزواری مطلع شده بودند، در منزل ایشان اجتماع کردند. بازار مشهد تعطیل شد و تا ساعت۹صبح، حضرات آیاتعظام و چند نفر از رؤسای ادارات و دوائر آستان قدس رضوی، روحانیون و محترمان شهر و هزاران نفر طبقات مختلف مردم حضور یافتند. جنازه حضرت آیتا... سبزواری در ساعت۱۲ به باغ رضوان برده شد و نظر به اینکه ایشان در زمان حیات وصیت کرده بودند که در شب به خاک سپرده شوند، در آرامگاه خانوادگی ایشان در باغ رضوان به امانت گذاشته شدند و ساعت۶ بعدازظهر روز گذشته، در مراسم سادهای با حضور فرزندانشان دفن شدند.