صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

ابلق، فیلم پر زحمت، اما بدی است. نرگس آبیار که بعد از فیلم «نفس» علاقه و مهارت خود به اجرای صحنه‌های شلوغ را به ما نشان داده بود، در نیمه اول داستان ابلق بیشتر از قصه شش‌دانگ توجه خود را معطوف به نمایش جزئیات بی‌دلیل از بافت زندگی شهری می‌کند که در این سال‌ها کارگردانان جوان زیادی مثل هومن سیدی و سعید روستایی به سراغشان رفته بودند.
علیرضا گرانپایه | شهرآرانیوز - به رسم امانت از داستان فیلم، با توجه به اینکه هنوز هیچ‌کدام از فیلم‌هایی که در این صفحه درباره آن‌ها می‌نویسم، وارد مرحله اکران عمومی نشده، سعی می‌کنم داستان فیلم و مهم‌تر از آن غافل‌گیری‌های قصه را برملا نکنم هرچند تا به امروز هیچ‌کدام از فیلم‌های اکران شده جشنواره فیلم فجر رو دستی به ما نزده است! ابلق، فیلم پر زحمت، اما بدی است.
 
نرگس آبیار که بعد از فیلم «نفس» علاقه و مهارت خود به اجرای صحنه‌های شلوغ را به ما نشان داده بود، در نیمه اول داستان ابلق بیشتر از قصه شش‌دانگ توجه خود را معطوف به نمایش جزئیات بی‌دلیل از بافت زندگی شهری می‌کند که در این سال‌ها کارگردانان جوان زیادی مثل هومن سیدی و سعید روستایی به سراغشان رفته بودند. از سر انصاف هم خانم کارگردان در اجرای صحنه و مدیریت میزانسن‌های شلوغ سربلند شده است، اما این به رخ کشیدن تکنیکی هیچ کمکی به جلو رفتن داستان نمی‌کند و مقدمه آن را تا نیمه فیلم جلو می‌برد. بدتر از مقدمه طولانی این است که مخاطب احساس می‌کند، فیلم بعد از لکنت طولانی مدتش، برایش آش دهن‌سوزی آماده کرده است، اما به یک‌باره متوجه می‌شود که فیلم درباره اتفاقات نیفتاده است.
 
 
 
 
یعنی مسئله فیلم به هیچ عنوان به اندازه دوربین روی دستش، به اندازه شلوغ بازی‌های کارگردان، به اندازه نمادسازی‌های گل درشتش از چرخ و فلک تا موش‌های شهری، پرزرق‌وبرق نیست، چون داستان نه جسارت دارد شخصیت اصلی فیلم با بازی بسیار بد الناز شاکردوست را حتی به دروغ هم شده در معرض اتهام قرار دهد و نه حتی اجازه می‌دهد تا با یک پایان کوبنده، سربلند از ماجرا خارج شود. هنوز نمی‌دانم علت پافشاری نرگس آبیار برای استفاده از الناز شاکردوست در این نقش چه بوده، هرچند شاکردوست در این سال‌ها حسابی از سینمای تجاری فاصله گرفته و حتی با «شبی که ماه کامل شد» سیمرغ بازیگری هم گرفته است، اما در «ابلق» حتی نمی‌تواند لهجه خودش را در طول فیلم حفظ کند و بار‌ها در دیالوگ‌هایش لهجه را گم می‌کند. هوتن شکیبا به شدت تیپ است و فیلم‌نامه‌نویس حقش را خورده، اما بازی درخوری از خود ارائه می‌دهد.
 
امیدوار بودم بهرام رادان با ابلق دوباره به روز‌های خوب بازیگری‌اش برگردد، اما نتوانست تا به یکی از نقطه ضعف‌های فیلم تبدیل شود. دوربین نرگس آبیار در بعضی سکانس‌ها مثل صحنه تعقیب‌وگریز هوتن شکیبا، خطا‌های عجیبی دارد مثل اینکه به یک‌باره وسط سکانس با نمای POV کسی روبه‌رو می‌شویم که نمی‌دانیم به درستی کیست! «ابلق» می‌توانست مسئله بزرگ‌تری را بیان کند، می‌توانست داستان را زودتر شروع کند، بهتر پرداخت کند و با دورهم نشستن نمایشی چند خانم همسایه ماجرا را به انتها نرساند، اما آبیار دوست داشته بیشتر خودش را درگیر کارگردانی سکانس‌های شلوغش کند و احتمالا از قدرت کارگردانی خود سر کیف بیاید.
 
 
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.