صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

معجزه شبکه‌های اجتماعی برای آن‌ها که دیده نمی‌شدند

  • کد خبر: ۶۲۲۳
  • ۱۱ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۴۸
مصطفی انتظاری‌‌هروی روزنامه‌نگار و فعال رسانه

شبکه‌های اجتماعی معجزه کرده‌اند. می‌گویید نه، فقط کافی است به ماجرای یک فیلم که دیروز شبکه‌های اجتماعی را پر کرده بود، نگاه کنید. فیلمی از اعتراض مردم یک روستا در استان چهارمحال‌وبختیاری که ناگهان همه مسئولان را به صف کرد تا به مشکلی که بعد معلوم شد یک ماه است در حال بررسی است، سریع‌تر رسیدگی کنند. از دادگستری و مجلس بگیرید تا وزارت بهداشت و سایر نهادهای درگیر پرونده، همه به خود آمدند تا درباره اتهام سرنگ‌های آلوده توضیحی بدهند.
پیش از این بارها گفته شده که نظام مدیریت در ایران تهران‌گرا و متمرکز است. آن‌قدر متمرکز که شما برای هر کاری تا بالاترین مقام مربوط را با خود همراه نکنید، شانسی برای پیگیری امور ندارید. برای همین است که بسیاری، به دلیل راه افتادن کار و بار خود و نیز دسترسی به منابع پایتخت، ترک شهر و دیار می‌کنند و دل به دریا می‌زنند تا شاید با زندگی در تهران به مطالبات خود برسند.
در دوره‌ای، برخی مدیران برای آنکه نشان بدهند خیلی مردمی هستند، راهی این روستا و آن روستا شدند تا مشکلات مردم را حل کنند و نامه بگیرند و مهم‌تر از نامه گرفتن، عکس یادگاری با این روستاییان داشته باشند. با این حال این سنت در نهایت به جایی نرسید و دردی دوا نکرد؛ چون باز هم نظام تصمیم‌گیری متمرکز ماند و همه‌چیز به تهران ختم شد. فقط چند مقام مسئول تهران‌نشین چندساعتی در یک روستا حضور می‌یافتند تا نشان دهند روستاییان برای دولتمردان مهم هستند؛ غافل از اینکه روستاییان وقتی مهم می‌شوند که نظام تصمیم‌گیری، اختیارات لازم را به دهیاران و بخشداران بدهد، نه اینکه اعتبارات همه در تهران جمع شود و بعد به‌طور قطره‌چکانی به این‌سو و آن‌سوی کشور برسد.
اما شبکه‌های اجتماعی همه منطق مدیریتی در سال‌های اخیر را به‌هم ریخته است. شبکه‌های اجتماعی موضوع روستا را مهم کرده‌اند؛ چرا که وقتی یک ویدئو ساده از یک روستای دورافتاده منتشر می‌شود، چه شهری و چه روستایی، همه با آن درگیر می‌شوند و اینجاست که موضوع برای همه کشور به یک اولویت تبدیل می‌شود و همه بی‌آنکه شانسی برای عکس گرفتن با سوژه داشته باشند، مجبور هستند در چارچوب منافع همان روستایی دور از پایتخت وارد عمل شوند.
شاید اگر روستایی که ویدئوی او بازتاب پیدا می‌کند، در حالت عادی می‌خواست همان مسئول را در تهران ببیند، باید ماه‌ها پیگیری می‌کرد، اما حالا فقط کافی است در شبکه‌های اجتماعی دیده شوید؛ آن وقت کار تمام است و این‌بار مقام مسئول است که به دنبال شما می‌دود.
این معجزه است؛ معجزه‌ای که البته پیامدهای منفی هم دارد. دستورکار عادی مدیران را برهم می‌ریزد و همه را آماده می‌کند تا رسانه‌ها اولویت‌های وزارت‌خانه‌ها را تعیین کنند، اما مگر چاره‌ای هم هست؟ شاید اگر پیش از این‌ها موضوع روستاها و شهرستان‌ها در اولویت قرار می‌گرفت، اگر مقامات محلی اختیارات بیشتری پیدا می‌کردند، اگر برنامه‌ریزی‌ها در توازن با آمایش سرزمین انجام می‌شد، امروز نیازی نبود ناگهان یک سونامی تلگرامی یا توئیتری، پایه‌های نظام مدیریتی تمرکزگرا در تهران را به لرزه درآورد و همه را متوجه روستایی دورافتاده کند که در حالت عادی، شاید اولویت هزارم یک وزارت‌خانه نیز نبود. البته این فقط نظام مدیریتی نیست که تحت‌تأثیر شبکه‌های اجتماعی برنامه‌هایش به‌هم می‌ریزد؛ رسانه‌های تمرکزگرا در پایتخت هم به همین سرنوشت دچارند. آن‌ها عادت دارند که سوژه‌هایشان همان دور و اطراف ساختمان تحریریه باشند. کمی سخت است اگر شما در تهران کار مطبوعاتی کنید و ناگهان سوژه ملی، در چهارمحال‌وبختیاری باشد. با این همه، اهالی رسانه هم به منطق جدید رسانه‌ای خو گرفته‌اند. امروز سوژه نزدیک شماست، در گوشی تلفن همراه شماست، حتی اگر کیلومترها از شما دور باشد. تلفن‌های همراه نه‌تنها خود، سوژه هستند که سوژه‌سازی می‌کنند. آن‌ها اولویت می‌سازند و البته خیلی زود اولویت‌ها را به دست فراموشی می‌سپارند. برای آنکه مسئولان و رسانه‌ها شما را ببینند، به حضور در شبکه‌های اجتماعی نیاز دارید و این راز موفقیت لابی‌های مسئله‌ساز در کشور است که می‌توانند با یک کلیپ کوتاه مسئله‌ای تازه به مسائل کشور اضافه کنند یا با یک کلیپ، مسئله‌ای را از دستورکار سیاست‌گذاران حذف کنند..

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.