در قدیم، زنان در ایام نوروز به تفریحات و سرگرمیهایی میپرداختند که بخشی از آن بین مردم خراسان رواج داشته که به مرور زمان از بین رفته یا رو به فراموشی است هرچند در سالهای گذشته برخی پژوهشگران با جمعآوری فرهنگ و فولکلور شفاهی تلاش کردهاند به ثبت آن بیتفاوت نباشند.
غلامرضا آذری خاکستر | شهرآرانیوز؛ بخش عمدهای از تاریخ، فرهنگ و باورهای عامیانه از طریق شفاهیات و سینهبهسینه منتقل شدهاند. در واقع، بررسی این روایتها موجب میشود کارکردهای فرهنگی هریک از اقوام و گروهها مورد بررسی قرار گیرند. در قدیم، زنان در ایام نوروز به تفریحات و سرگرمیهایی میپرداختند که بخشی از آن بین مردم خراسان رواج داشته که به مرور زمان از بین رفته یا رو به فراموشی است هرچند در سالهای گذشته برخی پژوهشگران با جمعآوری فرهنگ و فولکلور شفاهی تلاش کردهاند به ثبت آن بیتفاوت نباشند و در واقع میراث شفاهی گذشتگان را تدوین کردهاند. از جمله میتوان به سید علی میرنیا اشاره کرد که تحقیقات مفصلی درباره ایلات و عشایر خراسان و فرهنگ این خطه داشته و به مراسم زنان بیمرغ گناباد پرداخته است. همچنین ابراهیم شکورزاده بلوری در کتاب «عقاید و رسوم مردم خراسان»، حکومت زنان در بیمرغ گناباد را شرح داده و دکتر باستانی پاریزی در کتاب «خاتون هفتقلعه» به این رسم دیرین و نقش زنان پرداخته است.
به نظر میرسد محلینگاران تاریخ خراسان به حضور زنان در مراسمهای فرهنگی بیتفاوت نبودهاند و همواره بخشی از پژوهشهای ایشان به این موضوع اختصاص دارد. در ایام نوروز در مناطقی از نیشابور دختران و زنان جوان در محل محصوری که پیشتر انتخاب شده است همه بعدازظهرهای ۱۳ روز نوروز جمع میشوند و به دستافشانی و انواع ورزشهای سبک میپردازند. بنابه نوشته نویسنده «نیشابور شهر فیروزه»، آنان بهترین لباس خود را میپوشند. در گذشته، آیینهای مخصوص زنان در مناطق مختلف خراسان برگزار میشد که مردان حق حضور در آن را نداشتند و چنانچه کسی مرتکب خطا میشد، زنان وی را تنبیه میکردند. حکومت زنان در نوروز از دیگر آیینهایی است که در بیمرغ گناباد انجام میشد. بنا به نوشتهای، در روز نهم تا سیزدهم فروردین، حکومت و اختیارات به دست زنان میافتاد، هیچ مردی حق نداشت از خانه خارج شود و اگر خارج میشد، زنان اورا تنبیه میکردند.
زنها وسایل و مایحتاج را تهیه و زندگی را اداره میکردند و بیشتر روز را در خارج از خانه میگذراندند؛ بنابراین در بیمرغ جایی به نام نوروزگاه وجود داشته است که زنان و دختران در روزهای نخست سال به آنجا میرفتند و به دستافشانی و شادمانی میپرداختند. از رسمهای جالب این بوده است که هیچ مردی در این روزها حق نزدیک شدن به نوروزگاه را نداشته است. گاهی بعضی غریبهها هوس تماشای نوروزگاه به سرشان میزد. دختران گرد او حلقه میزدند و او را وادار به دستافشانی میکردند یا وادار به خواندن. در صورتی که خلاف خواستههای آنها انجام میداد کتکش میزدند تا دوباره هوس نوروزگاه به سرش نزند؛ بنابراین در ایام نوروز زنان روستا حاکم آبادی میشوند و هیچ مردی حق ندارد از خانه خارج شود و اگر خارج شود، زنان او را تنبیه میکنند.