صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

یادی از برخی مشاغل رایج که امروزه فقط نامی در گوشه کتاب‌ها و اسناد هستند

  • کد خبر: ۶۴۶۴۴
  • ۳۱ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۳
آغاز هفته مشاغل در آخرین روز‌های فروردین، جایی را هم برای گفتن از پیشه مردمِ مشهد قدیم باقی می‌گذارد، مشاغلی که در آداب و رسوم و تعامل اجتماعی مردم این شهر، بخشی از فرهنگِ شهری زیارتی را می‌ساخته‌اند و امروز تنها یادی در عکس‌ها و نامی در اسناد از آن‌ها باقی است، البته، یک خیابان، تنها یک خیابان در مشهد هنوز هست که در عطرِ آن روزگار نفس می‌کشد.
هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ آغاز هفته مشاغل در آخرین روز‌های فروردین، جایی را هم برای گفتن از پیشه مردمِ مشهد قدیم باقی می‌گذارد، مشاغلی که در آداب و رسوم و تعامل اجتماعی مردم این شهر، بخشی از فرهنگِ شهری زیارتی را می‌ساخته‌اند و امروز تنها یادی در عکس‌ها و نامی در اسناد از آن‌ها باقی است، البته، یک خیابان، تنها یک خیابان در مشهد هنوز هست که در عطرِ آن روزگار نفس می‌کشد.
 
جایی که می‌توان صدای کوبیده شدن سندان بر تن آهن و چکش مسگری بر مس را شنید و چشم کشید به تماشای خامه لحاف‌دوز، وقتی سوزن را در تقلای کشیدن نقشی زیر و رو می‌کند. اینجا هنوز می‌شود کوزه‌گرانی را که از کوزه شکسته آب می‌خورند، پیدا کرد. روایتِ مشاغل مشهد قدیم چرخ زدن در خیابان سرخس است و خواندن مکتوباتی که دهانشان برای گفتن از پیشه‌های خراسانی گرم است.


یاد پیشه‌های قدیمی در خیابان سرخس

آفتابِ ماه اولِ بهار، بالایِ شهر ایستاده و صورتش مثلِ عروسِ بزک کرده، روشن است؛ نشئه این هوا انگار پوستِ سیمانیِ دیوار‌ها را هم شکافته که ضربِ احوالش، خیابان سرخس، این تکه تکیده در حصارِ سال‌های دور را به رقص آورده است؛ آن‌چنان که انگار می‌کنی، جاده بلند ابریشم با قافله شتر‌ها و رَق رَق زنگوله‌های برنجی‌اش که روزگاری این خیابان تکه‌ای از مسیر آن بوده، هنوز از اینجا می‌گذرد که بویِ بارِ عطر‌های در هم آمیخته ماچین با مو‌های باد بازی می‌کند.

از پشتِ شیشه کدرِ ویترین‌ها پیدایند؛ سراج‌های موسپید کرده با ریش‌های یکی در میان حنای شان که رویِ تقلای دوختنِ تکه چرمی قوز کرده‌اند؛ اینجا هنوز عده‌ای در کارِ زین‌سازیِ اسب‌هایی هستند که سال‌هاست گردِ یورتمه‌شان از کوچه‌ها رفته است. زیرِ سایه دیوار‌های آلزایمر گرفته، عده‌ای لحاف‌دوز، پنبه خاطره‌ها را می‌زنند تا بالشی از خواب‌هایِ خوش برای مردم این سر شهر پُر کنند.
 
رگ‌های ورم کرده زیرِ پوستِ دست‌هایِ آهنگر، هنوز شبیهِ همان آهنگرِ کتاب فارسیِ چهارم دبستان است که به دست آهنِ تفته خمیر می‌کرد تا پشت به خدمتِ نامرد دوتا نکند؛ همین است که آتش درون کوره گُر می‌گیرد و پتک، پشتِ هم روی سندان را سیلی می‌زند. کنارِ همه این‌ها در همسایگیِ آهنگران، پنبه‌زن‌ها، سراج ها، پالان‌دوزها، دست دوم فروش‌ها، مسگرها، عطار‌ها و روغن‌گیرها، دَلوسازانی هم هستند که روزی‌شان را از چاهِ روزگار بالا می‌کشند و سخت ایستاده‌اند تا اسم و رسمِ این شغل قدیمی از شناسنامه بازار گُم نشود. با این همه این حجره‌ها و مغازه‌ها تنها بخشی از تابلوی زیبای پیشه‌ها در مشهد قدیم هستند و می‌شود گفت بیش‌وکم همه آن‌ها با گذر جامعه ایران از سنت به مدرنیته نابود شده و دیر زمانی‌است که از میان رفته‌اند.


میرابی، عصاری، بوریابافی و...

برابر نوشته‌های «احمدماهوان»، مردم مشهد قدیم، مشاغل متفاوتی داشته اند، آن‌چنان که نظیر آن را نمی‌شده در دیگر شهر‌های ایران یافت، زیرا علاوه بر میرابی، تون‌تابی، نعل‌بندی، ساربانی، گیوه‏‌کشی، شعربافی، نمدمالی، حناسابی، دواتگری، خراطی، پیله‏‌وری، بوریابافی، دبّاغی، عصاری، دروازه‌بانی (نگهبان دروازه‌شهر) و بسیاری از این دست، در مشهد آن ایام، پیشه‌های دیگری نیز بوده که در ارتباط مستقیم با حرم مطهر و رتق و فتق امور آستان قدس قرار داشته است. چراغچی‌گری، کاتبی، زیارت‌نامه‌خوانی و کفن‌نویسی تعدادی ازاین مشاغل هستند.

مرحوم «غلامحسین بقیعی» نیز در کتاب «مشاغل مشهد قدیم» از ۲۲۰ پیشه در این شهر یاد می‌کند که پوستین‌دوزی (دوخت لباس با پوست بز و...)، آبگیری (مسئول آب سرد و گرم حمام‌ها)، دالانداری (کسی که وظیفه‌اش نظارت بر ورود و خروج افرادبوده است)، لبافی (گلیم‌بافی)، علافی (علوفه‌فروشی)، شماعی (شمع‌سازی) و بوریابافی (حصیربافی) تعدادی از آن‌هاست.

ناگفته نماند که غلامرضا آذری خاکستر هم در پژوهشی از مشاغلی، چون کفشداری، زیارت‌نامه‌خوانی، خادمی حرم، پرستاری، داروسازی، رختشویی، معلمی، ماشین‌نویسی و جاروکشی به عنوان برخی از مشاغل ویژه زنان در مشهدِ دوره قاجار نام می‌برد.


هرکاره‌تراشی و چوخه‌دوزی

علاوه بر این‌ها، وجود سنگ‌هرکاره در اطراف مشهد، سبب رونق شغلی به نام هرکاره‌سازی شده که می‌توان گفت ویژه این شهر بوده است. در واقع مشهدى‌ها به دلیل وجود این برکت، به سنگ تراشانى ماهر و زبردست تبدیل شده بودند که هنر دستشان، چون میراثى در پُشته کاروانان و توشه بازرگانان از دیارى به دیارى دیگر مى‌کوچیده است. این صنعت آن‌چنان در شهر رونق داشته که در ادامه بازار زنجیر و در قسمت شمالی آن بازاری به نام بازار سنگ‌تراش‌هاساخته می‌شود که در آن صنعتگران این حرفه، ظروف سنگی زینتی مانند هرکاره، کوزه، قلیان، قدر، جام دوات، سنگ‌قبر و ظروف آشپزخانه می‌تراشیده‌اند. چوخه‌دوزی هم به سبب رونق کشتی چوخه در خراسان یکی از مشاغل ویژه مشهدی‌ها بوده است. چنان‌که در اواخر دوره قاجار، یک چوخه‌دوز در محله نوغان ساکن بوده که لباس مخصوص پهلوانان کشتی چوخه در خراسان را می‌دوخته است.


مشاغل مشهد به روایت شاهزاده قاجار

شاید دقیق‌ترین آمار مشاغل شهر را بتوان در تورق صفحاتی یافت که روزگاری به کوشش میرزا زین‌العابدین قاجار در نخستین سرشماری از مشهد قدیم به سال ۱۲۵۷ خورشیدی سیاهه شده‌اند. برابر نوشته‌های این شاهزاده قجری، مشاغل مشهد در ۱۴۳ سال پیش را می‌توان به ۴ دسته دولتی، آستانه، نظامی و پیشه‌ور تقسیم کرد. ۴۰ شغل دولتی در این ایام وجود داشته که ۸۹۳ نفر به آن مشغول و از این میان، ۶۸۳ نفرشان کارمند معمولی بوده‌اند. همچنین مشهد این روزگار ۱۸۰۰ نفر نظامی داشته است. طی این سرشماری برای مشاغل غیردولتی آن روزگار نیز ۳۳۶ عنوان شغلی ثبت شده است، به طوری که ۶۰ درصد شاغلان شهر پیشه‌ور بوده‌اند.
طبق این آمارنامه همچنین شغل‌هایی، چون بقالی، شعربافی، زارعی، خبازی، بنایی، تجارت و علافی بیشترین شاغلان شهری را به خود اختصاص می‌داد‌ه‌اند.


مشاغل حرمی

اما حرم مطهر رضوی و آستان قدس خود عاملی برای اشتغال جمع کثیری از ساکنان مشهد بوده است. در آن روزگار ۶۰۵ نفر در ۶۹ عنوان شغلی کارمند آستان قدس بوده اند. از این میان، ۱۵۶ نفر به خادمی، ۱۳۳ نفر به دربانی، ۸۹ نفر به کارمندی دفتری و ۵۳ نفر به زیارتنامه‌خوانی اشتغال داشته اند.

جالب است بدانید در آن روزگار یک شغل خاص دولتی هم با‌عنوان «نایب الزیاره شاهنشاه» وجود داشت که فردی به نام میرزا عبدا... خان ساکن محله نوغان به آن مشغول بوده است. گویا شغل این فرد این بوده که هر روز به نیابت از شاه وقت یعنی ناصرالدین شاه به زیارت حرم مطهر رضوی برود و به جای شاه که در پایتخت بوده، آستان حضرت رضا را بوسه دهد، البته فهرست مشاغل ویژه حرم در این یکی خلاصه نمی‌شد و می‌توان شغل‌های دیگری را هم به فهرست مشاغل ویژه مشهد اضافه کرد. مشاغل آیینی و زیارتی ذکر شده در سرشماری این شاهزاده قاجاری عبارت‌اند از:

■ ۵۳ زیارت نامه خوان؛ این افراد برای مردم بی‌سواد زیارت‌نامه می‌خوانده‌اند.
■ ۹ چاووشی‌خوان؛ این‌ها کسانی بودند که پیشاپیش زوار امام رضا (ع)، کربلایی‌ها و حجاج که عازم سفر یابرگشته از زیارت حرکت و با خواندن جملاتی موزون در وصف زیارت آنان را همراهی می‌کرده‌اند.
■ ۱۸ حافظ؛ آن‌ها بر سر قبر تازه درگذشتگان سه شبانه روز اول را قرآن می‌خوانده‌اند. صدرالحفاظ ارشد حافظ بوده و بنا بر آنچه ذکر شده مشهد ۲ صدرالحفاظ داشته که در محله سراب ساکن بوده‌اند.
■ ۶ قاری؛ قاریان از طریق خواندن قرآن در مجالس تحریم کسب درآمد می‌کرده‌اند.
■ ۲ دعاگو؛ کسانی که امرار معاششان از طریق خواندن دعا و نماز و گرفتن روزه برای اموات بوده است.
■ ۳ کفن نویس: این افراد ساکن محله‌های عیدگاه، نوغان و بالا خیابان بوده‌اند و از آنجا که کفن‌های دعانویسی شده در جوار حرم مطهر حضرت رضا (ع) ارزش زیادی داشته، می‌توان این شغل را یک شغل ویژه تلقی کرد. این شهر همچنین ۱۰ مؤذن، یک زنجیرزن و یک سینه‌زن هم در آن سال‌ها داشته است.

 
یکی از آخرین تصاویر ثبت شده از محمد علی عزتی آخرین نخ‌تاب مشهد معروف به شیخ جنگل در خیابان سرخس و دستگاه نخ‌تابی‌اش که بیش از 150 سال قدمت دارد- 1391
 

محلات و تقسیم مشاغل

مورد دیگری که در میان سیاهه نخستین سرشماری مشهد می‌توان یافت تقسیم جمعیتی شهر بر اساش پیشه و شغل است. طبق این آمار‌ها هر ۶ محله قدیمی مشهد از ساکنانی با طبقه و شغل مشخص تشکیل می‌شده‌اند. برای نمونه یکى از ویژگى هاى بارزی که میرزا زین‌العابدین برای محله سرشور بیان می‌کند، سکونت نداشتنِ صاحبان مشاغلِ روستایى نظیر چوب دار، دشتبان، زارع و مقنى و میراب در آن بوده است. در این محله افرادی، چون «حاجی سیدحسن» پیش‌نمازِ مسجد، «میرزاغوغا» شاعر، «ملاآقا بابامعدنى» تاجر و «ملاسیدمهدى دربان‌باشى» نوکر آستانه و از سرشناسان و ریش‌سفیدان بنام زندگی می‌کرده‌اند.

همچنین قرار داشتن محله پایین‌خیابان در قسمت شرق و پایین دست شهر سبب شده بود که پیشه‌وران خرده پا و صاحبان مشاغل فقیرانه ساکنان این محله باشند. قرشمال‌ها* یا غریب‌زاده‌ها نیز در این محدوده زندگى می‌کرده‌اند که شغل بیشترشان خراطى و مطربى بوده است. در این محله به سبب اراضى وسیع و حاصلخیز اطراف، «کربلایى حجى» و «کربلایى حسن» داروغه‌هاى مزارع آستان قدس هم حضور داشته‌اند که سرشناس‌ترین افراد ساکن در این محله بوده‌اند.

در کنار این دو محله، نوغان هم که در شمال شرق شهر با تعداد زیادى روستاى قدیمى و حاصلخیز همسایه بوده، محل سکونت صاحبان مشاغل روستایى مانند زارع، گله‌دار و مال فروش بوده است. محله نوغان را در مجموع مى‌توان محل زندگى اصناف و پیشه‌وران سنتى شهر دانست. «میرزا محمدتقى مشرف» آشپز آستانه، «میرزا عبدا...» خادم باشى، «ملا على اکبر» امینِ آستانه، «خان سوار» خانِ دربان و «حاجى محمدعلى» شربت‌دار آستانه هم از بانفوذان محله نوغان بوده‌اند.

چهارمین محله، بالاخیابان است که میرزا زین‌العابدین قاجار فهرست شغل‌های آن را مانند دیگر محلات با ذکر نام و نشان کاسب آن آورده است. قسمت سفلاى بالا خیابان از آنجا که نزدیک حرم بوده و میان محلات نوغان و سراب قرار داشته، اعیان نشین بوده است؛ از همین‌رو در میان ساکنان محله بالا خیابان هم نقیب سادات، شیخ الرئیس و صاحب منصب بلند پایه دیده مى‌شود و هم آدم‌های بى‌هویت و صاحبان مشاغل روستایى. همچنین به سبب وجود روستاهاى فراوانى که در حدفاصل دروازه بالا خیابان تا چناران واقع بوده و این محله نیزبر سر راه جنگل‌ها و کوه‌های هزارمسجد قرار داشته، عمده آذوقه، علف، هیزم، هیمه و سبزى و میوه شهر از اینجابه دیگر نقاط شهر می‌رفته است. کاسبان این مشاغل در کنارِ «میرزا عبدالجواد» سرکشیک نوکر آستانه، «کربلایى احد» داروغه آب بالاخیابان، «مشهدى حسن» کدخدا و «حاجى میرزا شفیع» نویسنده آستانه، بالاخیابان‌نشین بوده‌اند.

محله عیدگاه هم که میان محله متعارف سرشور و فقیرنشین پایین‌خیابان قرار داشته، محل زندگى و سکناى ۱۱۱ خانوارِ یهودى بوده است. خانه‌های وقفی وقفى و تکایا این محله بسیار و خانه‌هاى اجاره‌ای آن در حد صفر بوده است. جالب است بدانید که نبض اقتصاد پنهان و سوداگرانه شهر در این محله می‌تپیده است و جهودهاى عیدگاه پرچم دار این عرصه بوده‌اند. همچنین قرار داشتن این محله بر سر راه پرزائر مشهد- نیشابور و تهران، عیدگاه را به محله‌اى زائرپذیر تبدیل کرده بوده است.

محله سراب، اما حسابش با دیگر محله‌ها فرق می‌کرده و آن را عرصه اعیان نشینانِ شهر توصیف می‌کنند. از همین رو ساکنان آن را افراد بلند پایه مذهبى و رجل حکومتى و سیاسى تشکیل می‌داده است. نویسنده کتاب «نفوس ارض اقدس» تصحیح مهدی سیدی، از «آقا میرزا داوود» فراش‌باشى آستانه، «میرزا رضا لشکر نویس» نوکر دیوان، «یوسف خان هزاره» سرتیپ و رئیس طایفه هزاره در مشهد و «میرزا عباس‌خان» که گویا وکیل بوده است به عنوان افراد بانفوذ و سرشناس محله سراب نام مى‌برد. در این ایام در مشهد نام ۲ روزنامه‌نگار هم در میان صاحبان مشاغل دیده می‌شود.

* اصلطلاح خراسانی‌ها برای کولی‌ها
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.