برندهای تلویزیونی ماندگار، در سالهای اخیر، با تراکم کمتری تولید شدهاند و تعداد برنامههای بادوام رسانه ملی رو به کاهش است. در این میان اما، «کتابباز» یک نمونه امیدوارکننده و مستمر است.
محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - برندهای تلویزیونی ماندگار، در سالهای اخیر، با تراکم کمتری تولید شدهاند و تعداد برنامههای بادوام رسانه ملی رو به کاهش است. در این میان اما، «کتابباز» یک نمونه امیدوارکننده و مستمر است که توانسته به محبوبیت درخوری در میان مردم ایران دستیابد. این برنامه که از پخش فصل اولش نزدیک به پنج سال میگذرد، حالا جای خودش را در بین مخاطبان پیدا کرده و توانسته به یکی از معدود برنامههای پرتداوم در حال پخش سیما تبدیل شود. با این حال، «کتابباز» هم، مثل هر برنامه دیگری، نقاط ضعف خودش را دارد و میتواند با برطرف کردنشان وضعیت بسیار بهتری هم پیدا کند.
لحن متواضعانه
یکی از موضوعاتی که
«کتابباز» را به برندی محبوب در رسانه ملی تبدیل کرده، لحن متواضعانه و پرهیز از نصیحت کردن مخاطب است. این برنامه آنقدر از نمونههای مشابهش قویتر است که امروز کمتر مخاطبی میتواند یک برنامه شبیه به «کتابباز» را به خاطر بیاورد و کمتر تهیهکنندهای ممکن است به فکر تولید برنامهای دیگر، با محوریت کتاب و کتابخوانی، بیفتد. رمز این ضریب تأثیرگذاری، کنار گذاشتن موضع از بالا به پایین عوامل برنامه به مخاطب است.
«کتابباز» حد خودش را میداند و چشمانداز از پیش برنامهریزی شدهای برای کتابخوان کردن مردم ندارد (یا لااقل اینطور نشان نمیدهد)؛ بلکه فقط سعی میکند یک برنامه گفتوگومحور آبرومند درباره کتابها باشد و اجازه میدهد خود بیننده تصمیم بگیرد که چه میزان از روزش را صرف مطالعه کند. در واقع، «کتابباز» بیشتر درباره کتابهاست تا اینکه درباره فرهنگ کتابخوانی باشد و به همین دلیل است که وقتش را با ژستی انتقادی درباره سرانه پایین مطالعه در ایران تلف نمیکند و برای بیننده نسخه نمیپیچد.
کتابهای مشابه
با اینکه رویکرد «کتابباز» درباره کتابها سنجیده است، اما این برنامه به لحاظ گستره موضوعی، چنانکه باید و شاید، به تنوع کتابها توجه ندارد و خودش را در چند دستهبندی مشخص محصور کرده است. این برنامه بخش عمدهای از کتابهای مورد بحثش را به حوزههای ادبیات، جامعهشناسی، فلسفه و... (یا به تعبیر دقیقتر علوم انسانی و هنر) اختصاص داده و کمتر پیش میآید که به آثار مهم در علوم تجربی یا علوم پایه هم بپردازد. به صورت طبیعی کتابهای عمومی و جذاب در همه رشتههای علمی وجود دارد که میتوانند مورد توجه مخاطب قرار گیرند؛ اما «کتابباز» کمتر به آنها توجه میکند.
گوشهای سروش
انتخاب مجری برای
«کتابباز» یکی از شاهکارهای رسانه ملی بوده و به جرئت میتوان گفت که متقاعد کردن
سروش صحت برای اجرای این برنامه، جزو بهترین تصمیمات چند سال اخیر مدیران تلویزیون محسوب میشود. برنامهای با سبک و سیاق «کتابباز»، اساسا به یک مرد معتدل احتیاج دارد که همزمان از مقبولیت و آگاهی بهرهمند باشد. کسی که قرار است در این جایگاه قرار بگیرد، نمیتواند یک بازیگر درجه سه تلویزیونی یا یک مجری معمولی باشد؛ زیرا بیننده تلویزیون، در موضوعات جدی و مهم، حرف آدمهایی با ضریب تأثیرگذاری پایین در صنف خودشان را نمیخواند؛ بنابراین سروش صحت، به عنوان یک هنرمند محبوب و توانا، گزینه بسیار مناسبی برای اجرای «کتابباز» است؛ به این دلیل ساده که از یک طرف برای سلایق عمومی فیلم و سریال ساخته و از سوی دیگر به دام ابتذال و تولید آثار زرد نیفتاده است. بهعلاوه، صحت چهره پرمطالعهای هم به حساب میآید و فقط ویترین برنامه نیست که، برای گفتگو با مهمان، از سوی اتاق فکر تغذیه شود.
شوق سروش صحت برای شنیدن و دانستن، یک تمایل نمایشی و متظاهرانه نیست. اگر علاقه او به دانستن قلابی بود، بی گمان تا الان دستش رو شده بود و «کتابباز» نمیتوانست دوام داشته باشد. صحت یک شنونده متبحر است و اجازه میدهد مهمانان برنامه ایدههایشان را با مردم به اشتراک بگذارند.
بدین ترتیب، در روزگار رونق سلبریتیهای پرحرف و مدعی، مرد متواضع «کتابباز» گوشهای تیزی برای شنیدن و ذهن آمادهای برای آموختن دارد که همین موضوع او را به مردم نزدیک میکند. مجری «کتابباز» همدلیبرانگیز ظاهر میشود، چون بیشتر میپرسد تا بیاموزد، نه اینکه از خلال پرسشها، بخواهد سواد خودش را به رخ بیننده بکشد. با وجود تمام این نکات مثبت، سروش صحت کمتر به حفظ ریتم برنامه توجه میکند و گاهی حفظ احترام و جایگاه مهمان برنامه را بر کیفیت گفتگو ترجیح میدهد. بهعلاوه، تأکید بر حفظ انسجام محتوایی گفتگوها باعث شده که در تدوین نهایی «کتابباز»، تا حد امکان، از بریدن تصاویر پرهیز شود.
سلبریتی یا فرهیخته؟
سازندگان «کتابباز» و کسانی که برای این برنامه تصمیم میگیرند، شاید استادان دانشگاه یا نویسندگان و مترجمان برجستهای نباشند؛ اما حتما آگاهی درخوری از رسانه خود دارند و فضای فکری مخاطبان تلویزیون را به خوبی میشناسند. مهمترین دستاورد این گروه، برقرار کردن تعادل بین افراد حرفهای عرصه کتاب و سلبریتیهاست؛ زیرا توازن مورد بحث میتواند طیفهای مختلف مردم را به سمت «کتابباز» متمایل کند.
البته نسبت سلبریتیها به فرهیختگانی که مهمان «کتابباز» میشوند، به شکل نامحسوسی رو به افزایش است و این میتواند برای برنامهای که در مسیر پرمخاطب شدن گام برمیدارد، یک نقطه مبهم باشد.
به طور خاص، در فصل جدید «کتابباز» که پخش آن چند روزی است از سر گرفته شده، تعداد چهرههای مشهور حاضر در این برنامه افزایش یافته که از جمله آنها میتوانیم به حامد عنقا، اردشیر رستمی، سعید قطبیزاده و احسان عبدیپور اشاره کنیم؛ ضمن اینکه آخرین «کتابباز» سال قبل هم با حضور حامد بهداد برگزار شد.
تنوع چهرهها و رویکردهای فکری
عوامل برنامه «کتابباز» در برنامهسازی چیرهدست و آگاه هستند. آنها به خوبی میدانند که تحمل یک گفتوگوی بیوقفه و جدی برای مخاطب عام دشوار خواهد بود و بیننده نیاز به تنوع دارد. با این حال، تنوع مورد نیاز برنامه «کتابباز»، نه با طراحی آیتمهای بیربط و بخشهای شبیه به پیام بازرگانی، بلکه با تغییر فضای فکری برنامه حاصل میشود. سروش صحت که ارتباط خوبی با چهرههای جذاب عرصه هنر و فرهنگ دارد، در یکی دو سال اخیر، پای چهرههای پرظرفیتی را به برنامه خود باز کرده و به نظر میرسد که قصد دارد این روند را با قدرت بیشتری هم ادامه دهد.
از مهمترین چهرههایی که حضورشان در بخشهای فرعی «کتابباز» مورد توجه مردم قرار گرفت، میتوان به
مسعود فراستی و
احسان عبدیپور اشاره کرد که اولی، بر خلاف دغدغه همیشگیاش یعنی سینما، با رویکردی تازه و محوریت فرهنگ و ادبیات، پای به برنامه گذاشته بود و دومی، با بخش موسوم به ویدئوکست، مسیر پادکستهای موفق احسانو را، با مختصاتی تازه دنبال میکند. رویکرد تنوعطلبانه «کتابباز» اما، همزمان یک رفتار پرخطر از سوی سازندگان این برنامه محسوب میشود که گاهی با طرح مباحث نادقیق موجب آزردگی مخاطبانش شده است. شاید برجستهترین نتیجه منفی این رویکرد همان
شاهنامهخوانی عجیب مسعود فراستی باشد که در شبکههای اجتماعی با انتقادهای تندی همراه شد و چهره «کتابباز» را تا حدی مخدوش کرد و در نهایت هم با عذرخواهی صریح فراستی ختمبهخیر شد.