بیایید فرض کنیم که یک کودک انسان از ابتدای تولد در فضای غیرارتباطی بزرگ شود و همه نیازهای مادی او مانند آب و غذا و بهداشت تأمین شود، اما بدون ارتباطات انسانی باشد؛ نه با کسی روبهرو شود و نه سخن یاد بگیرد و نه بازی کند و کسی را هم نبیند. چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
بهقطع تاکنون چنین تجربهای نداشتهاید. اما بد نیست بدانید که چنین کودکی اگر در بهترین محیط باشد و بهترین غذاها را بخورد، بسیار ضعیف و عقبمانده میشود و ضریب هوشی بسیار پایینی خواهد داشت و چند سال بیشتر عمر نمیکند. او از پس انجام کارهای خودش نیز برنخواهد آمد. چرا؟ بهدلیل اینکه وجه ممیز انسان و حیوان همین ارتباطات اوست. هرچه حیوانات تکاملیافتهتر باشند، سالهای بیشتری باید از نوزادان خود نگهداری کنند و به آنها آموزش دهند. درحالیکه حیوانات تکاملنایافته و ابتدایی، پس از تولد نوزادان میتوانند آنها را ترک کنند تا بهتنهایی زندگی کنند.
این فرایند برای نوزاد انسان بسیار طولانی است و بخش مهم آن نیز محصول نظام ارتباطی با افراد دیگر است؛ بنابراین سیر پیشرفت بشر به کمیت و کیفیت ارتباطات اجتماعی و یادگیری زبان و اجتماعیشدن بستگی فراوانی دارد. بدون این بخش از اجتماعیشدن، انسان موجودی بسیار ضعیف و ناتوان و کمعمر خواهد بود. دراینمیان، با پیشرفت بشر چگونگی و کیفیت ارتباطی او نیز متحول شده و پیشرفت کرده و از حالت ساده اولیه و محدود خارج شده است. انسان جدید همراه با توسعه همهجانبه، در نظام ارتباطات پیچیده و نوین گام گذاشته است. ارتباطات در یک جامعه روستایی و محدود چهرهبهچهره است و بیشتر به محیط خانواده و اقوام محدود است، اما در جهان بزرگتر شهری، این حد از ارتباطات هرگزکافی نیست. ما نهفقط در سطح محلی، بلکه در سطح استانی و ملی و منطقهای و جهانی نیز به ارتباطات بزرگتر و آزاد نیازمندیم.
چنین ارتباطاتی رکن اصلی اجتماعیشدن انسان متمدن است. در کنار خانواده و آموزش، جایگاه ارتباطات برجستهتر است. هرگونه اختلال در فرایند ارتباطی، اثرش در پایینماندن سطح توسعهیافتگی و توانمندیهای افراد جامعه دیده خواهد شد. یکی از علل عقبگرد جامعه و پایینآمدن سطح فکری و رفتاری افراد، نبود و ضعف نظام ارتباطی است. با افزایش سطح آموزش و دانشگاهرفتن نیز این مشکل حل نمیشود. اگر میبینیم نوعی عوامزدگی و سطحینگری نزد افراد با تحصیلات عالی وجود دارد، ناشی از اختلال نظام رسانهای است که موجب این پسافتادگی اجتماعی میشود. نظام ارتباطی کارآمد و آزاد که واقعیات را بازتاب دهد و فراگیر باشد، لازمه رسیدن به جامعه توسعهیافته است.
بدون چنین نهادی جامعه و فرد نمیتوانند توانمند شوند و از پس انجام کارهای متعارف خود برنمیآیند. یکی از علل ناتوانی جامعه ما در حل مسائلش، ناتوانی نظام ارتباطی و رسانهای است و شاید مهمترین علت این ناتوانی جامعه ما همین ضعف مفرط نظام رسانهای باشد. اگر میخواهیم جامعهای توانمند، کارآفرین، خلاق و سالم داشته باشیم، شرط لازم آن تندادن به نظام ارتباطی و رسانهای آزاد و توسعهیافته است.