صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

همکار «بابک خرمدین» در دانشگاه: او خیلی مظلوم بود

  • کد خبر: ۶۷۵۳۴
  • ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۲
  • ۵
نیلوفر هاشمی که در واحد ۳۸ دانشگاه علمی-کاربردی با بابک خرمدین همکار بود می‌گوید: «مثل یک سایه بود، کم‌حرف، مودب و موقر و دوست‌داشتنی. خاطره مشترک همه ما از او همان مرد با اورکت سبز است که پشت میز اتاق اساتید می‌نشست»
شهرآرانیوز - خبر کوتاهی که در ابتدا رسید این بود: صبح یکشنبه، جسد مثله شده یک مرد جوان در سطل زباله‌ای در خیابان نفیسی، محله اکباتان تهران پیدا شد. ایلنا گزارش داده بود این جسد متعلق به مردی است که بعد از مرگ مثله شده و در ادامه خبر از آغاز به کار ماموران کلانتری ۱۳۵ برای تشخیص هویت و تجسس و تشکیل پرونده این قتل داده شد.
 
روز گذشته مشخص شد که قربانی بابک خرمدین است، فارغ‌التحصیل دانشکده هنر‌های زیبای دانشگاه تهران، کارگردان و مدرس سینما. همراه با هویدا شدن نام آشنای قربانی، ضربه هولناک را این خبر کامل کرد: پدر و مادر مقتول به جنایت اعتراف کردند. ایرنا تیتر زد: «شنیدن نام قاتل از خبر قتل هولناک‌تر شد؛ خرم‌دین».
 
عکسی که در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌چرخد دقیقا شکل همان توصیفی است که همکارش از او می‌کرد: «همیشه با یک اورکت سبز، یک کفش بندی، یک کوله‌پشتی و مو‌های ژولیده سیاه و سفید وارد دفتر می‌شد.»
 
نیلوفر هاشمی در واحد ۳۸ دانشگاه علمی-کاربردی با بابک خرمدین همکار بود، چهار ترم، نزدیک به دو سال تا قبل از اینکه کرونا شروع شود و دانشگاه آن‌ها را هم مثل باقی موسسه‌ها و مراکز آموزشی به تعطیلی بکشاند. او استاد گروه گریم است و همکارش بابک خرمدین، استاد گروه سینما را در فاصله تنفس میان کلاس‌ها می‌دید، کسی که به قول او سر وقت می‌آمد، سر وقت می‌رفت و کمتر می‌شد که او را در حال بگو و بخند و حرف زدن‌های مداوم ببینی: «مثل یک سایه بود، کم‌حرف، مودب و موقر و دوست‌داشتنی. خاطره مشترک همه ما از او همان مرد با اورکت سبز است که پشت میز اتاق اساتید می‌نشست، از قمقمه همراهش چای برای خودش می‌ریخت و به همهمه همکارانش نگاه می‌کرد. در آن دانشگاه هرگز آزارش به کسی نرسید.»
 
به قول او، خرمدین «کم‌حرف‌ترین» استاد میان همکارانش بود و برای همین هیچ کدام دقیقا از زندگی بیرون از دانشگاهش اطلاعات چندانی نداشتند: «ما وقتی در دفتر دور هم جمع می‌شویم معمولا خیلی حرف می‌زنیم و می‌خندیم و شوخی می‌کنیم و ماجرا‌های کلاس‌های ساعت قبل را تعریف می‌کنیم. ایشان نه، سر وقت می‌آمد، یک چایی می‌خوردند، سر ساعت می‌رفتند سر کلاس و بعد تشریف می‌بردند.» بخشی از این شوک که او پس از شنیدن خبر دچارش شده بابت همین است، آن معلم و همکار آرام و بی‌حرفی که دو سال همکارش بود بدون اینکه چندان چیزی از خودش بروز بدهد چطور ناگهان به عنوان مقتول سر از تمامی خبر‌ها و تیتر‌ها درآورده؟ «به خصوص وقتی فهمیدم به خاطر پدر و مادرش از لندن برگشته بوده خیلی متاثر شدم. خیلی بی‌آزار بود واقعا حقش این نبود. هر کسی که با ایشان در تماس بوده چه به عنوان مدرس و چه به عنوان دانشجو بسیار متاثر شده. او واقعا یکی از باسوادترین مدرسان سینما بود.» قبل از اینکه حرفش تمام شود باز برای بار چندم این حرف به زبانش می‌آید: «خیلی مظلوم بود.»
 
منبع: اعتماد

بیشتر بخوانید:
 
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۵
سحر
۱۷:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۱
فهمید که آرزو رو کشتن خودش هم کشته شد. آدم بی آزاری بوده از ترس اینکه لو نرن کشتنش
ناشناس
۰۶:۱۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
استاد دانشگاه بوده ودر کارش موفق آرام وسربزیر دور از حاشیهپدر ومادر دیگه چی میخواستند عجب دیکتاتوری بوده این پدر
مهشید
۱۸:۴۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
اگر همچین بی وجدانایی رو اعدام میکردن یا حبس ابد میدادن اینقدر راحت یکی مثل رومینا و بابک خرمدین کشته نمیشدن ،آخه چطور باید به امثال اینا گفت پدر و مادر چطور یک هنرمند با آبرو اینجوری مظلومانه میمیره و هزار حرف پشت سرش زده میشه با بی رحمی سنگدلی
ناشناس
۱۷:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
خدایا هر جور فکر میکنم نمیدونم چی بگم دنیایی هم دوشخصیتی اگه بود این آدم بازم راهی بود چاره ای بود نمیدونم نمیدونم این پدر مادر چی دیده یودن ازش
ناشناس
۰۰:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
چ بگم،