صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

انتخابات عصر پهلوی؛ توسعه سفارشی دموکراسی

  • کد خبر: ۶۸۳۷۹
  • ۰۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۶
  • ۱
انقلاب مشروطه ایران می‌توانست فرصتی برای جلوگیری از استبداد و حاکمیت مطلقه پادشاهان قاجار و در پی آن، رژیم پهلوی باشد؛ اما با فرمایشی‌شدن فرایند انتخابات در ایران و اقدامات عجیب نمایندگان، این فرصت تاریخی از میان رفت.

گروه تاریخ و گردشگری شهرآرانیوز | امضای فرمان مشروطه و تشکیل مجلس یکم، فصل مهمی در تاریخ ایران پس از اسلام به‌حساب می‌آید که برگرفته از مطالبات مردمی، تلاش روحانیون و اقدامات روشن‌فکران ایرانی بوده است. اما از همان ابتدای روی‌کارآمدن مجلس اول مشروطه، مشخص شد شرایط آن‌گونه که انتظار می‌رفت، شکل نخواهد گرفت و با تاج‌گذاری محمدعلی‌شاه و واقعه به‌توپ‌بستن مجلس، خوی استبداد و مقابله با کاهش قدرت مطلقه، هرگز فروکش نخواهد کرد.

 

ساختمان دارالشورای اول پس از به توپ بستن

 

پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و ظهور پدیده رضاخانی، مجلس نیز دستخوش تغییرات به‌نفع سردارسپه شد و سیاست‌مداران هم که می‌دیدند اقبال وی بیش از دیگران است، سعی کردند توجه او را جلب کنند. این مسئله در مجلس پنجم مشروطه، کار خود را کرد و با تلاش فراوان تیمورتاش، فرمانفرماییان و داور و در سایه مخالفت قاطع شهید مدرس، نظام پادشاهی پهلوی جایگزین قاجار‌ها شد.

رضاشاه و مهندسی انتخابات

با تاج‌گذاری رضاشاه، بلافاصله سرسپردگان به وی روی کار آمدند و افرادی مانند عبدالحسین تیمورتاش به وزارت دربار منصوب شد. تیمورتاش با آنکه رئیس امور دربار پهلوی و از سیاست‌گذاران مهم رژیم بود، در مجالس ششم تا هشتم مشروطه، نماینده نیشابور بود و همین، شائبه نفوذ دربار در مجلس را تقویت می‌کرد. البته فرد بانفوذی مثل تیمورتاش، احتیاجی به قدرت قانون‌گذاری نداشت. اما خواسته رضاشاه، نفوذ و کنترل گسترده ملی بود تا بتواند قدرت خود را بسط دهد.


در دوران سلطنت رضاشاه، ایران شاهد ۸ دوره انتخابات مجلس شورای ملی بود که دوره‌های ششم تا سیزدهم را شامل می‌شد. در این ۱۶ سال، نتایج انتخابات و ترکیب هر مجلس را حکومت پهلوی اول تعیین می‌کرد. در سال‌های ۱۳۰۴ تا ۱۳۱۱، وزارت دربار عامل برگزاری انتخابات بود و همین نهاد برای مدیریت انتخابات به‌نفع رضاشاه، کافی به‌نظر می‌رسید. البته پیش از این هم بیان شد که تیمورتاش، وزیر دربار، چه نقش کلیدی‌ای در معادلات انتخابات مشروطه داشته است.

 

نمایی از مجلس شورای ملی دوره رضاشاه

درباره دخالت وزارت دربار و شخص تیمورتاش در امر انتخابات، مدارک و اسناد متعددی وجود دارد؛ برای مثال او در ۲۳ خرداد ۱۳۰۹ با صدور بخشنامه‌ای محرمانه به حکام ایالات درباره نحوه برگزاری انتخابات دوره هشتم مجلس شورای ملی، با دستورالعملی به آنان مبنی بر اینکه «طبق صورتی که ارسال گردیده است، باید جدیت لازمه به عمل آید که این اشخاص جهت مجلس انتخاب شوند»، حکام را از هرگونه مسامحه دراین‌زمینه بر حذر داشته و متذکر شده است که در غیر این صورت «مورد بی‌میلی اعلی‌حضرت واقع خواهند شد» و تأکید کرده است «اعلی‌حضرت اقدس شهریاری علاقه‌مند هستند که اشخاص مفصله‌المندرجه [..]باید به هر قیمتی باشد انتخاب شوند» و تهدید کرده است «در صورتی که توان انجام این مأموریت را ندارید، از تاریخ ملاحظه این حکم تا ۴۸ ساعت از خدمت استعفا دهید». به‌طورکلی، در دوره وزارت عبدالحسین تیمورتاش، سال‌های ۱۳۰۴ تا ۱۳۱۱، درعمل سرنوشت انتخابات دوره‌های ششم تا نهم مجلس شورای ملی را او رقم می‌زد. وی با کمک اطرافیانش بر مجلس سیطره کامل داشت و با اقدامات خود مهم‌ترین نماد مشروطه، یعنی مجلس، را بیش از پیش تضعیف کرد.

تضعیف انتخابات در دوره پهلوی دوم

تیرماه ۱۳۲۰، ۲ ماه پیش از اشغال ایران به‌دست متفقین و سقوط رضاشاه، فرمان تشکیل مجلس چهاردهم مشروطه صادر شد. با اینکه آغاز انتخابات و روی‌کارآمدن مجلس، پس از سقوط پهلوی اول بود و انتظار می‌رفت فضای آزاد انتخاباتی به‌وجود آید، متفقین سیاست‌ها را تحمیل می‌کردند و ترکیب مجلس را دوقطبی طرف‌داران انگلیس و شوروی تشکیل می‌داد. محمدرضاشاه که از قدرت کافی برخوردار نبود، فقط نظاره‌گر اتفاقاتی بود که در کشور پدید می‌آمد. بنابراین، سنگ‌بنای انتخابات فرمایشی در زمان حکومت وی، متأثر از اشغال کشور به‌دست قوای بیگانه بود.


رشد روزافزون تمایلات چپ در ایران و قدرت‌گیری حزب توده سبب شد تا اکثریت نمایندگان مجلس به شوروی متمایل باشند. مجلسی که باید در خدمت مردم می‌بود و توان مشروطیت نظام را تقویت می‌کرد، به‌دنبال راه‌های خدمت‌رسانی به استالین و سیاست موازنه منفی بود.


ملی‌شدن صنعت نفت، یکی از مهم‌ترین دستاورد‌هایی بود که پس از کشمکش‌های بسیار، مجلس شورای ملی آن را تصویب کرد، البته به‌لطف جبهه‌ملی و تلاش روحانی‌ای مانند مرحوم آیت‌اللّه کاشانی. وگرنه مجلس و دربار به این مسئله روی خوشی نداشتند و انتخاب فردی نظامی مانند حاجیعلی رزم‌آرا به نخست‌وزیری، درواقع سدی علیه این مطالبه ملی بود که ترور وی در سال ۱۳۲۹، مسیر مطالبه ملی مردم ایران را تسهیل کرد.

 

نمایندگان دوره بیستم مجلس شورای ملی

 

پس از شکست دولت مصدق و کودتا علیه وی، محمدرضاشاه که اینک به پشتوانه دولت‌های غربی و مهم‌تر از قبل، آمریکا، به قدرت بازگشته بود، در پی ایجاد حکومتی مستبد بود و به‌طبع نهادی مانند مجلس باید در مسیر اهداف او شکل می‌گرفت. دولت زاهدی پس از کودتا، برای استفاده از جریان عادی قانون‌گذاری و تحمیل خواسته‌های رژیم پهلوی، به مجلس نیاز داشت. ازاین‌رو، مجلسی می‌خواست که بدون، چون و چرا تسلیم دولت باشد، به‌ویژه بتواند در هر وضعیتی، قرارداد‌های مربوط به نفت را تصویب کند.

استفاده از مجلس هفدهم مطلوب به‌نظر نمی‌رسید. اگر انتخاباتی آزاد هم برگزار می‌شد، نتیجه آن، مجلسی نبود که نیاز‌های دولت کودتا را برآورده کند. ازاین‌رو، دولت کودتا با مشکلات بسیاری روبه‌رو می‌شد. بنابراین، یک راه وجود داشت و آن سلب آزادی مردم و تحمیل افرادی به‌عنوان نماینده بود. آیت‌اللّه کاشانی پس از آگاهی از این ماجرا، در نامه‌ای به زاهدی چنین نوشت: «به‌طوری‌که مشهور و معروف است، دستگاه دولت مشغول تهیه مقدماتی است که انتخابات دوره هجدهم را به‌طور فرمایشی و لیستی انجام دهد. این عمل برخلاف قانون و حقوق ملت و منافی مصلحت مملکت است [..]اگر انتخابات فرمایشی انجام بگیرد، هر قراردادی که در مجلس هجدهم به تصویب برسد، از نظر ملت ایران بی‌ارزشی و بی‌اعتباری است و سرنوشت آن مانند قرارداد تحمیلی نفت ۱۹۳۳ خواهد بود.»


بااین‌حال، انتخابات پس از کودتا با بستن کامل فهرستی به‌نفع دولت، تشکیل شد.

مهره‌چینی به‌نفع استعمارگرایان!

سال‌های ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۲ را می‌توان دوره‌ای سرشار از فرازونشیب برای رژیم پهلوی دانست. استقرار دولت کودتا و تشکیل کنسرسیوم نفی، بارقه امید مردم ایران به هرگونه تغییر را از بین برد. رژیم بر آن بود تا پایه‌های قدرتش را به‌گونه‌ای قوی کند که با هر اعتراض مردمی، پادشاهش ایران را ترک نکند! یکی از این مسیرها، ایجاد احزابی بود که ضمن فرمانبرداری از دولت‌های غربی، در شکل‌دهی دولت و مجلس نیز همراه و هم‌سو باشد. این مهم با پایان‌یافتن دولت اسداللّه علم و وقایع خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ وارد مرحله‌ای عملی شد.


آمریکا خواستار آن بود که شاه از تیپ محافظه‌کار و سنتی فاصله بگیرد و به جوان‌گرایی دست بزند. به همین دلیل، حسنعلی منصور مأمور تشکیل کابینه‌ای شد که قرار بود اولین‌بار ترکیب وزرایش را یک حزب مشخص تشکیل دهد و همان حزب هم صاحب اکثریت کرسی‌های مجلس شود. درنتیجه چنین سناریویی بدون تقلب ممکن نبود. بنابراین، اتاق فکر رژیم اقدامات متقلبانه‌ای را شروع کرد.

 

مشارکت نمایشی زنان در انتخابات عصر پهلوی


کمیسیونی متشکل از اسداللّه علم و حسین فردوست و حسنعلی منصور، مأمور پالایش و گزینش افراد سرسپرده شدند. فردوست در خاطراتش می‌گوید: «در زمان نخست‌وزیری علم، محمدرضا دستور داد با علم و منصور، یک کمیسیون سه‌نفره برای انتخاب نمایندگان مجلس تشکیل دهم. کمیسیون در منزل علم تشکیل می‌شد. هر روز منصور با یک کیف پر از اسامی به آنجا می‌آمد. علم در رأس میز می‌نشست، من در سمت راست و منصور در سمت چپ او. منصور اسامی افراد مدنظر را می‌خواند و علم، هر که را می‌خواست، تأیید می‌کرد و هر که را نمی‌خواست، دستور حذف می‌داد. منصور هم با جمله «اطاعت می‌شود» بااحترام حذف می‌کرد. سپس علم افراد مدنظر خود را می‌داد و همه بدون استثنا وارد فهرست می‌شدند و سپس من درباره صلاحیت سیاسی و امنیتی آنان اظهارنظر می‌کردم و فهرست را با خود می‌بردم و برای استخراج سوابق به ساواک می‌دادم. پس از پایان کار و تصویب علم، ترتیب انتخاب این افراد داده شد. فقط افرادی که در این کمیسیون تصویب شده بودند، سر از صندق آرا درآوردند و لاغیر.»

آرای کم‌رنگ و بی‌رنگ

رژیم پهلوی از آنجا که خود را برخواسته از مشروعیت مشروطه می‌دانست و مجلس را نماد دمکراسی و شناسه انقلاب مشروطه تلقی می‌کرد، همواره سعی می‌کرد انتخابات را مهم جلوه دهد و آن را هر طور شده است، برگزار کند. اما واقعیت چیز دیگری بود. فریده دیبا، مادر فرح پهلوی، در کتابی که منسوب به اوست، گفته است: «مردم در انتخابات یا شرکت نمی‌کردند یا تعداد شرکت‌کنندگان فوق‌العاده ناچیز بود. اگرچه انتخابات برگزار می‌شد، اما کسانی به مجلس می‌رفتند که از سوی نخست‌وزیر به اطلاع محمدرضا می‌رسیدند و محمدرضا، اسامی عده‌ای را تأیید می‌کرد. این اسامی را ساواک تهیه می‌کرد. تلاش ساواک بر این بود که در شهر‌ها و شهرستان‌ها بگردد و افرادی را پیدا کند که ضمن وفاداری به نظام حکومتی، پسندیدگی محلی هم داشته باشند.»

 

جلسات حزبی ایران نوین با حضور هویدا نخست وزیر

 

اسداللّه علم، نخست‌وزیر و وزیر دربار ایران در سال‌های ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۶، در مجموعه یادداشت‌های روزانه‌اش، اشاراتی به شرایط انتخابات در ایران می‌کند که باتوجه‌به آگاهی زیاد او از وضعیت کشور، می‌توان به گفته‌هایش استناد کرد. وی می‌گوید: «در سرتاسر مملکت، انتخابات انجمن شهر برگزار شده است، به‌رغم اینکه بیش از حد معمول به آن‌ها آزادی داده شده بود. ظاهرا مردم تهران کاملا نسبت به این جریان بی‌تفاوت‌اند. از ۵ میلیون جمعیت تهران، فقط ۷۰ هزار نفر زحمت رأی‌دادن به خود داده‌اند.»


جهانگیر تفضلی، از نزدیکان به دربار و یاران ویژه اسداللّه علم، درباره انتخابات و حاصل آرا می‌گوید: «در دوران حکومت سپهبد زاهدی و دولت کودتای ۱۳۳۲، شاه به من فرمود: شما باید از گناباد وکیل بشوید. اما عرض کردم: اگر اجازه بدهید، از بیرجند وکیل بشوم، بهتر است. شاه فرمود: بسیار خوب، به اسداللّه علم بگو که مقدمات کار شما را برای بیرجند فراهم آورد. این کار شد و من هم نامزد وکالت مردم بیرجند شدم. از سوی دیگر، اسداللّه علم، شوهر خواهر خود، را برای وکالت از زابل آماده کرده بود. اما هفته‌ای از این عمل نگذشت که مخالفت‌های بسیاری از سوی مردم زابل صورت گرفت و نتیجه آن شد که با نفوذ وسیع اسداللّه علم، شوهر خواهر او به مردم بیرجند تحمیل شد و من هم به مردم زابل. این کار، با اجازه شاه صورت گرفت. درعمل، من نماینده شهری شدم که نه آن را دیده بودم و نه هیچ یک از مردم یا افراد صاحب‌نفوذ آن را می‌شناختم.»

 

تعرفه رای انتخابات مجلس سنا در مشهد

 

مهندسی انتخابات، امری بدیهی در رژیم پهلوی بوده است و اسناد فراوانی از آن برجا مانده است. در یکی از نامه‌هایی که خطاب به اسداللّه علم و به‌عنوان اعتراض انتخاباتی نگاشته شده است، می‌خوانیم: «آیین‌نامه، بسیار خوب تهیه و تنظیم شده است. منظور اصلی این بوده است که دخالت دولت در امر انتخابات فاش نشود؛ در عین اینکه کاندیدا‌های انتصابی از صندوق بیرون می‌آیند و کسی نمی‌تواند روی فساد انتخابات انگشت بگذارد. به فرض مردم در تهران ۱۰۰ هزار برگ رأی دریافت می‌کنند، دولت ۱۳۵ هزار کارگر در اختیار دارد. برای هر کارگر، ۳ عدد برگ رأی صادر می‌شود. مهرکردن شناسنامه، کارت و کنترل صدور آن، همه در اختیار دولت است. روز رأی‌گیری، کارگران، منظم و مرتب رأی خود را طبق قانون به صندوق‌ها می‌اندازند. اگر کارگری به کسی که مشخص کرده‌اند، رأی ندهد یا رأی خود را به صندوق نیندازد، وصفش معلوم است؛ اگر پس از اخراج از کار، تسلیم زندان نشود، باید خدا را شکر کند. کارگرانی که رأی خود را در یک صندوق انداختند، با همان نظم و ترتیب به صندوق دیگر راهنمایی می‌شوند تا آن ۲ برگ رأی دیگر را درون آن‌ها بیندازند. انجمن نظارت انتخابات هم غیر از مشاهده برگ رأی و اخذ آن، وظیفه دیگری ندارد. ۱۳۵ هزار کارگر هرکدام ۳ بار و در ۳ صندوق مختلف، درمجموع ۱۵۰ هزار رأی یکدست در اختیار دولت می‌گذارد و فهرست دولت برنده می‌شود.»

 

انتخاب حزبی نخست وزیر از حزب ایران نوین آغاز شد


شرایطی که شرح آن رفت، تا پایان عمر رژیم پهلوی ادامه یافت تا یک‌بار دیگر، شکست‌خوردن بنیان مشروطه در ایران ثابت شود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
۲۳:۲۶ - ۱۴۰۰/۰۳/۰۵
سلام علیکم
پس دوباره برگشتیم به دوران قبل؟!!!!
شورای نگهبان با فشار و مهندسی امنیتی ها، برایمان رییس جمهور رئیسی تعیین می کنند.
و مردم هیچ؟!!!