اگر در شروع فصل از خوشبینترین هواداران منچسترسیتی و چلسی درباره شانس حضور تیمشان در فینال لیگ قهرمانان اروپا سؤال میکردید، بعید بود با جوابهای مثبت زیادی روبهرو شوید.
محمد امیرپور | شهرآرانیوز؛ اگر در شروع فصل از خوشبینترین هواداران منچسترسیتی و چلسی درباره شانس حضور تیمشان در فینال لیگ قهرمانان اروپا سؤال میکردید، بعید بود با جوابهای مثبت زیادی روبهرو شوید.
منچسترسیتی با ۲ باخت سنگین به لسترسیتی و تاتنهام تا پیش از هفته نهم از صدر جدول لیگ انگلیس فاصله گرفته بود و چلسی هم با فرانک لمپارد هیچوقت قواره قهرمانی به خودش نمیگرفت، اما رفتهرفته اوضاع تغییر کرد.
منچسترسیتی هرچه از مسابقات گذشت، تیم پختهتری شد. فلسفه پپ در خط دفاعی به تکامل رسیده بود و سیتیزنها که همیشه در طراحی برنامههای هجومی جزو برترین تیمهای اروپا بودند، با جذب مدافعی مثل روبن دیاز، دیگر هیچ نقطه ضعفی نداشتند.
آبراموویچ هم در اردوی چلسی سرانجام تصمیم گرفت فرانک لمپارد را کنار بگذارد؛ سرمربی محبوب هواداران که خون باشگاه در رگهایش جریان داشت و تنها جام قهرمانی چمپیونزلیگ هم روی دستهای او بالا رفته بود. اما لمپارد نتوانسته بود از خریدهای گرانقیمت ابتدای فصل بهخوبی نگهداری کند.
کای هاورتز، تیمو ورنر و حکیم زیاش که با سرمایهگذاری سنگین مالک باشگاه برای پوستاندازی به استمفوردبریج آمده بودند، زیر نظر لمپارد به بازیکنانی کماثر و بیخاصیت تبدیل شده بودند. لمپارد رفت و توماس توخل آلمانی استخدام شد تا ارتباط بهتری با بازیکنان آلمانی چلسی (ورنر و هاورتز) برقرار کند. حالا بعد از فرازونشیبهای زیاد، چلسی و سیتی آخرین دیدار مهم فصل باشگاهی اروپا را در ورزشگاه دراگائو در پرتغال برگزار میکنند.
صندلی خالی!
سال ۱۹۹۸ کتابی به نام «تاریخ کامل منچسترسیتی» منتشر شد و جزئیات این کتاب بهترین مقایسه را برای تفاوت سیتیزنها پیش و بعد از سال ۲۰۰۸ (یعنی همان زمانی که گروه تجاری ابوظبی و شیخمنصور باشگاه را خریدند) نشان میدهد. در بخشی از کتاب کمیکاستریپی وجود دارد که ۲ بازیکن سیتی برای گفتگو با سرمربی تیم به اتاق او میروند، اما با صندلی خالی روبهرو میشوند و میگویند: «این یکی هم اخراج شد.» تا مدتها صندلی سرمربیگری در منچسترسیتی شبیه به صندلی اجکت در هواپیماهای جنگنده بود که هرکسی را که روی آن مینشست، به بیرون پرتاب میکرد، اما سیتی پپ گواردیولا هیچ شباهتی به تصویری ندارد که از سیتیزنها در کتاب تاریخ کامل منچسترسیتی آمده است.
پپ در پنجمین فصل حضورش در سیتی که او را به سومین سرمربی باسابقه فعال در لیگ جزیره بعد از شان دایچ (بارنلی) و یورگن کلوپ (لیورپول) تبدیل میکند، تقریبا همه جامهای داخلی را درو کرده است؛ ۳ قهرمانی لیگ جزیره، ۴ قهرمانی جام اتحادیه، یک قهرمانی جام حذفی و ۲ سوپرجام انگلستان. اما همه این جامها دود میشود و به هوا میرود اگر پپ نتواند شنبهشب در پرتغال جام قهرمانی را فتح کند.
از سال ۲۰۱۶ که پپ سرمربی سیتی شد، باشگاه حدود یکمیلیارد یورو برای خرید بازیکنان جدید و مدنظر مربی اسپانیایی هزینه کرده است. مبلغی که خرج رؤیای فتح لیگ قهرمانان اروپا شده است، اما تا همین الان جای خالیاش بهشدت حس میشود. پپ حتی اگر نتواند تیمش را قهرمان اروپا کند، دستاوردهایش بهقدری بزرگ بوده است که منتقدانش را وادار به سکوت کند؛ از ساختن یک نسل طلایی دیگر برای منسیتی تا تکاملی که در شکل و فلسفه فوتبال او دیده میشد و اصلاح ساختارهای دفاعی که باعث قهرمانی بلامنازع تیمش در انگلیس شد.
اما چهکسی است که نداند انتظار دهساله پپ بعد از قهرمانی با بارسلونا در سال ۲۰۱۱، چقدر طولانی شده است. انتظاری که اگر شنبه در ورزشگاه دراگائو به پایان نرسد، برای پپ گواردیولا و تیم بینظیری که این فصل ساخته است، بهشدت ناامیدکننده خواهد بود.
بازنشستههایی که شیر شدند
باشگاه چلسی را به مدت نیمقرن با لقب بازنشستهها میشناختند. روی لوگوی باشگاه هم تصویر پیرمردی نقش بسته بود که روی کلاهش حروف اختصاری باشگاه (ch) به چشم میخورد و روی سینههای پیرمرد هم پر از مدالهای گوناگون بود. البته این مدالها فقط در لوگوی باشگاه به چشم میخورد و هیچ عنوان قهرمانی به دست نیامده بود. سرانجام سال ۱۹۵۲ لوگوی بازنشستهها از روی پیراهن چلسی حذف شد و نماد شیر جایش را گرفت و کمکم جامها از راه رسیدند.
تاریخ چلسی در ناکامی با مربیان انگلیسی گره خورده است. یعنی هروقت سرمربی انگلیسی روی نیمکت باشگاه نشسته است، آنها هیچ افتخاری به دست نیاوردهاند و بزرگترین افتخارات باشگاه زیر نظر مربیان انگلیسی، قهرمانی در دسته دوم انگلیس و فولممبرزکاپ بوده است.
برعکس انگلیسیها، مربیان خارجی معمولا روی نیمکت چلسی جام گرفتهاند؛ از مورینیو و آنچلوتی و دیماتئو تا بنیتز و کونته و مائوریسیو ساری. آمارها میگویند هواداران خرافاتی چلسی از همین الان میتوانند خودشان را قهرمان اروپا بدانند، چون تیم بعد از اخراج لمپارد انگلیسی روی نوار برد افتاد و تا دیدار نهایی اروپا پیش رفت.
شیرها در ۳ بار آخری که به فینال اروپایی رسیدهاند (۲ قهرمانی لیگ اروپا و یک قهرمانی لیگ قهرمانان) همیشه با جام به خانه برگشتهاند. چلسی در نقلوانتقالات تابستانی ۲۶۰ میلیون یورو صرف خرید بازیکنان جدید کرد تا تیمی که فصل گذشته از جامها دور مانده بود، دوباره مدعی شود.
خریدهایی که نتیجه هم دادند و درحالیکه هر ۶ خرید تابستانی در ترکیب اصلی آبیها بازی میکنند (مندی، کای هاورتز، تیمو ورنر، حکیم زیاش، بن چیلول و تیاگو سیلوا) چلسی با هدایت توماس توخل به ۲ فینال رسید؛ جام حذفی و لیگ قهرمانان. اوضاع در فینال جام حذفی خوب پیش نرفت و حالا همه تخممرغهای توخل در سبد لیگ قهرمانان گذاشته شده است.
۹۰ دقیقهای که میتواند تکلیف کارنامه توخل را هم مشخص کند؛ اینکه او سرمربیای خواهد بود که در میانههای فصل هدایت چلسی را برعهده گرفت و مانند روبرتو دیماتئو آنها را قهرمان اروپا کرد، یا بعد از شکست در فینال جام حذفی مقابل لسترسیتی، شنبهشب دومین فینال را هم میبازد. باخت در فینال تا حدود زیادی اعتبار توخل را هم زیر سؤال میبرد.
فراموش نکنید سال گذشته توخل با پیاسجی به فینال اروپا رسید، اما شکست خورد. باخت دوباره آن هم در یکسال، میتواند اعتبار توخل را بهعنوان سرمربی باکیفیت، اما بدون جام خدشهدار کند. درست مانند هکتور کوپر آرژانتینی که هیچوقت امضایش پای جام گوشدراز لیگ قهرمانان اروپا نیفتاد.