صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

وسط هیاهوی انتخابات در کمپ اعتیاد چه می‌کنیم؟

  • کد خبر: ۶۹۰۲۰
  • ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۵:۴۶
حمیده وحیدی - روزنامه‌نگار
این روز‌ها بیشتر خبر‌های کشور بین کرونا و انتخابات تقسیم شده است. اگرچه خبر‌های مربوط به انتخابات گاهی بین قطعی برق و خبر‌هایی از تزریق واکسن به افرادی که در دهه ۷۰ زندگی هستند کم‌رنگ می‌شود، باز هم توی گرمای آخرین ماه بهار که شاید به اعتبار خشک‌سالی و استخراج بیت‌کوین به چله تابستان تنه می‌زند، انتخاب و انتخاب شدن مدام قد می‌کشد و خودی نشان می‌دهد. اگرچه صف‌های طولانی مرغ هم پایان یافتند و روغن جامد و مایع توی فروشگاه‌های بزرگ و کوچک خودی نشان دادند، گرانی بد جوری صورت مردم را زخمی کرده است.
 
باز هم خیال مادران خانواده کمی آرام گرفته است و ما همین را به به فال نیک گرفتیم که دردی از دل مردم و زنان، دست‌کم، کمتر شده است. از طرفی دیگر، خبر حضور ناهید کیانی، تکواندوکار ایرانی، در المپیک کام ما را شیرین کرد و فکر کردیم چه خوب می‌شد که هرروز به جای بالا و پایین رفتن قیمت‌ها یک خبر این‌چنینی یکی در گوشمان می‌گفت.
 
در مجموع اما، این مسائل هیچ ربطی به کار‌هایی که در هفته گذشته در شهربانو انجام دادیم ندارد، نه اینکه برایمان اهمیت نداشته باشد چه کسی قرار است رئیس جمهور شود و چه لیست‌هایی برای شورای شهر بسته شده است. دست‌بر‌قضا فرصتی دست داد تا وسط یک بحث در کلاب‌هاوس بنشینیم و برنامه‌های انتخاباتی را در فضا‌های اطلاع‌رسانی نگاه کنیم. در میان وعده آن کسی که گفت یارانه را ۴۵۰ هزار تومان خواهد کرد، دودوتاچهارتا کردیم که حرفش شدنی است یا شعار انتخاباتی.
 
اگر شدنی است، چه اندازه از منابع کشور را صرف خواهد کرد و چنین وعده‌ای به تولید کمک خواهد کرد؟ و با آن کسی که گفت دخترش به دلیل تحصیل در یک رشته تحصیلی که در ایران تدریس نمی‌شده به بهترین کشور جهان رفته است گوش کردیم و یک دور نقشه سوئیس را بررسی کردیم و اگر فرصت یار بود، بی‌شک، ریز رشته‌های تحصیلی کشورمان را هم درمی‌آوردیم!
 
البته سرکی هم به آدم‌های که در لیست‌های مختلف شورای شهر ثبت نام کرده بودند کشیدیم، زیرا کار رسانه می‌طلبد که فرد به آن چیزی که در اطرافش می‌گذرد آگاه باشد و شعار اینکه «من آدمی سیاسی نیستم» و «من آدمی بی‌طرفم» دست‌کم در این زمانه برای فعالان رسانه‌ای جایی ندارد.
 
باز هم این مسئله اصلی ما نبود، زیرا در چند هفته پیش، کارمان شده بود سر زدن به کمپ‌های نگهداری زنانی که زندگی‌شان را با اعتیاد قمار کرده‌اند و حالا در آخرین خانه برای بازگشت به زندگی، یک گوشه نشسته‌اند و زندگی‌شان را دوره می‌کنند، زنانی که از روی ناآگاهی، هرکدام قصه تلخی برای خود نوشته‌اند و در کمرکش داستان بی‌پناه مانده‌اند. کمپ‌های نگهداری از این زنان که هنوز وسعت مهربانی‌شان در تلخی زندگی‌شان ذوب نشده است، با یک تحول در مدیریت، تغییرات مثبتی در خود رقم زده است. همین باعث شد ما هم تصمیم بگیریم به عنوان یک رسانه سهمی برای کمک و حمایت از این زنان داشته باشیم.
 
این سهم می‌توانست شکل واسطه‌گری برای آشنایی با زنانی باشد که دغدغه‌های «جامعه‌محور» و مسئولیت اجتماعی را در تنگنای مشکلات هنوز به عهده دارند. بنابراین، این روز‌ها تلاش می‌کنیم با طرحی برای کسب‌وکار پایدار برای زنان آسیب‌دیده با نگاه بومی، به‌دست بانوان متخصصی که ترجیح می‌دهند نامی از آن‌ها تا پایان کار برده نشود، شروعی داشته باشیم.
 
اگرچه بخش حمایت از کارتن‌خواب‌ها برای آن‌هایی که به صورت گروهی و به واسطه در دست داشتن چند ظرف غذای یکبارمصرف به همراه دوربین‌های روشن تلاش می‌کنند دل‌های افرادی را که از این جریان دور هستند تکانی دهند ظاهری پرطمطراق دارد، حقیقت امر این است که جز با توانمندسازی و اشتغال، هیچ کاری پیش نمی‌رود. اکنون اگر کسی وسط این همه های‌وهوی روزانه، حوصله و تخصصش را دارد و دلش می‌تپد که دستی را از آخرین خانه برای بازگشت به زندگی بگیرد، با ما همراه شود. هستیم همیشه در شهربانو، تحریریه روزنامه شهرآرا، داخلی ۱۲۲.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.