به گزارش شهرآرانیوز - روزنامه جوان نوشت: به نظر میرسد معنای سریالسازی در رسانه ملی تغییر کرده است چراکه ملودرامها دیگر از چفت و بست استاندارد در جذابیت روایی بهرهای ندارند و کمدیها دیگر قادر به قصهگویی و ایجاد موقعیتهای کمیک در بستر یک فیلمنامه منسجم نیستند و تنها با موقعیتهای هجو و لودگی میخواهند از مخاطب خنده بگیرند، اما نمیتوانند!
اساساً شبکه ۳ سیما پس از مجموعه لیسانسهها دیگر نتوانست در کمدی موفق باشد، این را میتوان از سریالهای این چند ساله فهمید. سریال بوتیمار هم جزو همین دسته است؛ سریالی که بر پایه موقعیتها و دیالوگهای لحظهای ساخته شده و خبری از فیلمنامه حساب شده نیست و این را میشود از عدم انسجام در موقعیتهای پیش آمده فهمید، به طوری که در قسمت اول یا دوم میشد این گونه فکر کرد که بوتیمار میتواند کمدی جذابی باشد، اما علیرضا نجفزاده که پیش از این «زوج و فرد» را ساخته بود، با همان الگو بوتیمار را ساخته است.
کلیشهسازی نکته اساسی این سریال است؛ مواد لازم برای اینگونه از سریالها استفاده از مرجانه گلچین و حمید لولایی است. این دو بازیگر به هیچ وجه تغییر در بازی خود نمیدهند و این خواسته کارگردان است و اضافه کنید هدایت هاشمی را با لهجه مشهدی که در بیشتر سریالها همین یک تیپ را بازی میکند. نکته قابل تأسف بازیگر شدن یک بلاگر است که به دلیل اجرای استندآپ کمدی در خندوانه پایش به عرصه بازیگری تلویزیون باز شده است.
علی صبوری پیشتر با ویدئوسازی غیراخلاقی در اینستاگرام حضور داشته است و اینکه چرا و چگونه توانسته در سریالها و بوتیمار بازی کند جای تعجب دارد، احساس میشود او حین بازی استندآپ کمدی اجرا میکند و کارگردان این اجرا را برای بیشتر دیده شدن سریالش میپسندد. اساساً سریال بوتیمار نمیداند چه میخواهد، آدمها بیهویت هستند، مردهای سریال توسریخور و عقبافتادهاند، نمونهاش پدر خانواده پرویز گلابی که هویت مرد بودن یا پدر بودن را زیر سؤال برده است؛ یک پسر جوان به راحتی سر او را کلاه میگذارد و این کلاه گذاشتن هم به شدت باسمهای است، علاقه او به خانواده و سه فرزندش هیچ نکته جدیدی ندارد؛ پدری بااخلاق و منش سنتی باغیرتی که مدتهاست تکراری شده است.
بوتیمار بر اساس یک دورهمی ساخته شده و اگر هم از مسائل روز جامعه مثل ویروس کرونا استفاده شده همانند یک شوخی بیمزه است. عمقی در بافت موضوعات مختلف یا ارجاعات سیاسی احساس نمیشود.
سرگرمی مخاطب برای کارگردان و مدیران شبکه مسئله مهمی بوده است، اما بوتیمار به دلیل استفاده از کلیشههای مرسوم از حضور بازیگران تکراری بوده و از این بابت آسیب جدی دیده و نتوانسته است سمت و سوی جذابی برای جذب مخاطب داشته باشد، بنابراین بوتیمار به جای سرگرم کردن، یک اثر کلافهکننده است که نمیتواند چارچوب استانداردی از اعضای خانواده، محیط و رفتارهای اجتماعی نشان بدهد، به طوری که کارگردان فکر کرده میتواند این سریال را در شمال بسازد و این همان بومیسازی است، اما کارکرد جغرافیایی چه تأثیری در روند قصه داشته؟ با این اوضاع تأسفبرانگیز بعید است که مخاطب بتواند چنین سریالی را دنبال کند، تأسف بعدی برای مدیران رسانه ملی است که تا این حد باعث و بانی تنزل سلیقه مخاطب شدهاند.