بیش از چند روز تا برگزاری مهمترین رویداد سیاسی کشور باقی نمانده و در تلاش نامزدهای ریاستجمهوری، برنامههای مختلف و متنوعی درباره زنان مطرح شده است. در مناظرههای انتخاباتی، یکی از پرمناقشهترین حوزههایی که همه نامزدها درباره آن همنظرند افزایش سهم و نقش زنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی است.
برنامههای متنوع از بیمه و حقوق برای زنان خانهدار گرفته تا بهکارگیری زنان در سمتهای سیاسی و پستهای مدیریتی مهم، تنها بخشی از این طرحهایی است که تاکنون مطرح شده است. اما بهراستی تا چه اندازه میتوان به تحقق این طرحها امید داشت؟ آیا مشارکت سیاسی زنان وابسته به ارائه چنین برنامهها و طرحهایی است؟
در هر دورهای از انتخابات، بحث از مطالبههای زنان بسیار جدی مطرح میشود. طرحها و ایدههایی که در آن قرار است گامهای بلندی در جهت توانمندی و افزایش مشارکت سیاسی زنان برداشته شود. در این رابطه باید به ۲ نکته اشاره کرد.
اول اینکه حتی اگر این وعدههای پیشاانتخاباتی محقق نشود، طرح چنین برنامههایی، خود، میتواند یک فعالیت مثبت تلقی شود، زیرا به مطالبههای زنان ساخت و جهت میدهد. برای نمونه، اگر طرح بیمه زنان خانهدار با موانع مالی و حقوقی برای تصویب و اجرا روبهرو شود، باز هم میتواند چنین مطالبهای را برای زنان خانهدار به وجود آورد که شرایط تحقق آن ممکن است در آینده فراهم آید و در مجموع، بهنفع جامعه زنان است.
نکته دوم این است که طرح این برنامهها به ایجاد احساس مسئولیتپذیری برای مشارکت سیاسی در جامعه زنان میرسد. هنگامی که زنان دریابند نتیجه انتخابات به گونهای مستقیم و غیرمستقیم شرایط زیست عادی و روزمره آنها را از خود متأثر میسازد، انگیزه بیشتری برای شرکت در انتخابات پیدا میکنند. برای نمونه، طرح افزایش مرخصیهای زنان به طور مستقیم زندگی زنان شاغل را از خود متأثر میکند.
اما در کنار این مزایای مثبت، نباید از ابعاد دیگر موضوع غافل شد. اول آنکه چنانچه در مدتطولانی فقط وعدههای غیرواقعی و تحققناپذیر از سوی نامزدهای ریاستجمهوری ارائه شود، ممکن است اعتماد عمومی جامعه به مسند ریاستجمهوری کاهش یابد. در نتیجه، برنامههایی که تحقق آنها وعده داده میشود چندان جدی گرفته نشود. برای نمونه، چنانچه تصویب قانونی در ارتباط با مسائل قضایی و زنان زندانی از سوی نامزدها ارائه شود، پر واضح است که بدون جلب نظر قوه قضائیه، تحقق آن امکانپذیر نیست.
از طرف دیگر، جامعه زنان تنها به موضوعهای اختصاصی و انحصاری به مسئله زنان نمیاندیشد. برخی مسائل بهویژه در حوزه اقتصاد که اثر مستقیم بر معیشت مردم میگذارد، قدرت اثرگذاری بیشتری بر مشارکت سیاسی جامعه دارد.
باید این نکته را یادآوری کرد که هدف زنان از حضور در انتخابات، بیش از آنکه منفعتطلبانه و برای تحقق مطالباتشان باشد، بیشتر در جهت تحقق اهداف و ارزشهای ایرانی و اسلامی است، و زنان همواره از زاویه دیدی گستردهتر به مسئله انتخابات نگریستهاند. همه زنانی که در هر دورهای از برگزاری انتخابات به صورت حداکثری در آن شرکت میکنند، بدون توجه محدود و انحصاری به شعارها و برنامههای معطوف به زنان به این مسئله سیاسی مهم توجه میکنند.
نهتنها زنان جامعه بلکه زنانی که بهعنوان مدیران و صاحبمنصبان سیاسی به خدمت در نظام سیاسی پرداختهاند، به نسبت تجربه اندک از حضور در عرصه سیاسی، کارنامه قابل قبولی دارند و تلاش خود را به انجام وظایف خود در راستای اهداف کلان ملی و نهتنها پیگیری امور مربوط به حوزه زنان معطوف کردهاند.
اما نکتهای که باقی میماند این است که نباید این نگاه وسیع و گسترده جامعه زنان سبب شود نیازها و خواستهای منطقی جامعه نادیده گرفته شود یا در تب و تاب ناشی از هیجانات انتخاباتی، آرمانها و اصول اولیه اجتماعی در رابطه با زنان نادیده گرفته شود. نامزدهای بالاترین منصب اجرایی کشور نباید در دادن وعدههایی که زمان تحقق آن و شرایط امکانی آنها چندان شفاف و روشن نیست، تنها برای جلب آرای بیشتر، راه افراط بپیمایند.
چنانکه گفته شد میتواند مثبت باشد و به جهتدهی به مطالبات زنان و افزایش مشارکت اجتماعی منجر شود. از سوی دیگر، ممکن است نتیجه نامطلوبی داشته باشد و به ازبینرفتن سرمایههای اجتماعی و اعتماد عمومی جامعه زنان به سیاست بینجامد.