استاد احمد گلچین معانی با دانشکده ادبیات و علوم انسانی و استادان آن پیوندی دیرینه داشت، زیرا بخش عمده کار ایشان که فهرست نویسی و نسخه شناسی و تصحیح متون بود کاملا جنبه آکادمیک داشت هرچند که شادروان گلچین این فنون را بیشتر به تجربه و در اثر ممارست و مراقبت در کار آموخته بود.
زمانی که هنوز در کتابخانه آستان قدس مشغول خدمت بود یعنی اواخر دهه ۴۰ با استاد زنده یاد دکتر احمدعلی رجایی، که در آن زمان مدیر کل امورفرهنگی و کتابخانههای آستان قدس بود، همکاری میکرد و هم زمان در جلسات و انجمنهای ادبی هم با دیگر استادان مراوداتی داشت. از میان استادان شاغل گروه زبان و ادبیات فارسی شادروان دکتر یوسفی برای ایشان و دانشی که داشت احترامی خاص قائل بود و مرتب در جلسات علمی و مفاوضات گروه از ایشان هم دعوت میکرد هرچند که شادروان گلچین علاقه زیادی به ظاهر شدن در مجامع علمی از خود نشان نمیداد. میان گلچین و محمد قهرمان که آن سالها رئیس کتابخانه دانشکده ادبیات بود، هم به دلیل سنخیت کار یعنی شاعری و تحقیق در حوزه سبک هندی و هم به دلیل سروکار داشتن با کتاب و تصحیح متن انس و علاقه بیشتری بود و گلچین مرتب به کتابخانه دانشکده ادبیات رفت وآمد داشت و ساعتها با قهرمان در دفتر کتابخانه به مفاوضات علمی مشغول بود و هردو از حوزه کار و علایق هم بهره مند میشدند.
در سال ۱۳۴۹ دوره فوق لیسانس (کارشناسی ارشد) زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی تأسیس شد. در زمره درسهای این رشته، درسی بود با عنوان «سمینار» که موضوع آن آزاد و در اختیار گروه و استاد مربوط بود. دانشجویان موظف بودند از میان چند درس که به عنوان سمینار تعریف شده بود یکی را انتخاب کنند و علاوه بر حضور در جلسات کلاس تکلیفی جنب درسی در موضوع درس با استاد مربوط بگذرانند. به پیشنهاد شادروان دکتر یوسفی در چهارچوب عنوان سمینار دوره فوق لیسانس، درسی به ارزش ۲ واحد با عنوان «چه گونگی استفاده از نسخههای خطی فارسی» تعریف شده بود که استاد متخصص نداشت. شادروان دکتر یوسفی از استاد گلچین خواسته بود که تدریس آن را برعهده بگیرد. از آنجا که ایشان دانشگاهی نبود و مرتبه دانشگاهی هم نداشت، طبق ضوابط بایستی صلاحیت تدریس ایشان در گروه تصویب میشد. به یاد دارم که آقای دکتر یوسفی کارنامه علمی و سیاهه تألیفات استاد گلچین را به گروه آوردند و با توجه به آثار و تألیفات مرتبط صلاحیت علمی ایشان برای تدریس این درس تصویب شد و به مدت ۳ یا ۴ نیمسال شادروان گلچین تدریس این درس را در دوره فوق لیسانس برعهده داشت و دانشجویان آن دورهها از تخصص نسخه شناسی ایشان بهرهمند شدند.
زمانی هم که شادروان گلچین دوران بازنشستگی خود را میگذراند و مرحوم یوسفی هم در تهران زندگی میکرد هر وقت به مشهد میآمد یکی از کسانی که مقید بود به دیدارش برود شادروان گلچین معانی بود. گاهی در این دیدارها من هم توفیق داشتم که با یوسفی به خانه استاد گلچین، که پشت دانشکده ادبیات و نزدیک دانشکده علوم بود، میرفتیم. ارتباط گلچین بعد از بازنشستگی یوسفی و قهرمان هم با دانشکده ادبیات قطع نشد. من مرتب گاهی با مرحوم قهرمان و باقرزاده و گاهی هم تنها به دیدار ایشان میرفتم. آن سالها شادروان گلچین بیمار و به این حال پرسیها سخت نیازمند بود. در خلال همین دیدارها و مفاوضات بود که ایشان اظهار علاقه کرد که کتاب هایش را به کتابخانه دانشکده ادبیات بدهد. من فرصت را مغتنم شمردم و موضوع را با دانشکده و دانشگاه در میان گذاشتم.
مقرر شد که زنده یاد رضا افضلی که بعد از بازنشستگی محمد قهرمان هنوز در کتابخانه دانشکده مشغول خدمت بود، بیاید و در حضور استاد گلچین این کتابها را سیاهه برداری کند. در این سالها استاد گلچین به منزل خیابان پاستور نقل مکان کرده بود و ما هروقت به دیدار ایشان میرفتیم در همان کتابخانه که در طبقه زیرزمین ساختمان مسکونی ایشان بود به خدمتش میرسیدیم و از مقوله شعر و کتاب و نسخه خطی و تذکرههای فارسی سخن درمی پیوستیم. شادوران گلچین بخش مهمی از تذکرههای فارسی خود را در همان سالها به کتابخانه دانشکده الهیات مشهد فروخت و مابقی را که مشتمل بر چند صد جلد کتاب مرجع در حوزه نسخه شناسی، تاریخ ادبیات دوره صفوی و ادبیات سبک هندی بود و آقای افضلی سیاهه برداری کرده بود طی وقف نامهای محضری به کتابخانه دانشکده ادبیات واگذار کرد مشروط به اینکه تا زمان حیات وی در اختیار خود ایشان باشد.
در سال ۱۳۷۹ که شادروان گلچین درگذشت این کتابها برابر سیاهه مربوط به دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی منتقل شد که هم اکنون با محموعه کتابهای اهدایی خانواده شادروان دکتر غلامحسین یوسفی در کتابخانه تخصصی قطب علمی فردوسی و شاهنامه در دسترس و مورد استفاده دانشجویان دورههای تخصصی و همکاران گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی است. بسیاری از کتابهای گلچین معانی مزین به حواشی بسیار ارزنده و عالمانهای است به خط خوش وی که برای خوانندگان این کتابها و همه محققان میتواند روشنگر باشد. در این حواشی است که خطاهای برخی از این کتابها با دقت عالمانهای گوشزد و یادآوری شده است. به یاد دارم که آن سالها جلد پنجم کتاب «تاریخ ادبیات در ایران» دکتر ذبیح ا... صفا، که تمام درمورد ادبیات دوره صفوی و سبک هندی است به تازگی منتشر شده بود و زنده یاد گلچین حواشی مبسوطی برای این کتاب مینوشت و ایرادهای آن را خاطرنشان میکرد. امروز این کتاب با حواشی روشنگر گلچین در کتابخانه قطب علمی دانشکده ادبیات موجود است.