صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

شرق مقرنس

  • کد خبر: ۷۱۵۳۹
  • ۰۱ تير ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۹
کیارنگ علایى - نویسنده و عکاس

دیـــــروز، کتــــــــاب «شرق مقرنس» اثر فرشید احمدپور در خانه داروغه مشهد رونمایی شد. این کتاب حاصل پروژه بلندمدت عکاسی این جوان پرتلاش تبریزی از صحن‌ها و رواق‌های حرم مطهر رضوی در مدت ۶ سال عکاسی است که درمجموع ۲۰ سفر عکاسانه به هزینه فردی عکاس و همت والای او محقق شده است. صرف‌نظر از ارزش‌های زیبایی‌شناسانه آثار احمدپور (که در بخش بعدی این ستون به آن‌ها خواهم پرداخت)، انتشار و رونمایی از کتابی با چنین کیفیت و هیئت در شرایط فعلی که چاپ کتب نفیس، امری بسیار دشوار و بعید به نظر می‌آید، شایسته تقدیر است.

شهرداری ثامن و آقای «ایمان نجار» این تلاش را قدر دانستند و با برگزاری آیینی درخور در خانه داروغه به رونمایی و معرفی کتاب پرداختند.


اما چرا عکس‌های فرشید احمدپور از حرم مطهر رضوی، متفاوت و درخورتوجه است؟


در عکاسی معماری با معنا‌های مختلفی از ساختار کالبدی بنا مواجهیم. این معانی گاهی به‌عنوان معانی ابتدایی صرفا به عناصر مادی و سطحی بنا توجه می‌کند و زمانی با درنظر گرفتن ایدئولوژی و تفکر ساخت بنا و عناصر معنوی آن، معنایی نمادین می‌یابد؛ امری که در آثار فرشید احمدپور به‌خوبی متجلی شده است و درنهایت به تجسم سه‌بعدی از مقرنس‌ها و معماری فوق‌العاده این مکان انجامیده است.


دلیل اهمیت این کتاب، جدا از موضوع بوم‌شناسی که در خود دارد، توجه به ایده در عکاسی معماری است؛ حلقه‌ای که به همراه فرم، فضا و توجه به جزئیات می‌تواند شکلی نوین از این ژانر را ارائه کند.


به یاد بیاوریم که «رالف گیبسون» با عکس‌هایی بسیار ساده از زوایایی که پیش از او وجاهت انتخاب به‌عنوان نمای معماری را نداشتند، فرم عکاسانه را تقویت بخشید یا حتی در برخی عکس‌های «سیمون نورفولک» سطوح، فرسودگی و معنا چگونه در پیوندی نمادین با هم قرار گرفته‌اند. عکاسی، استعدادی ذاتی در نمادین کردن اشیا و اماکن است. خلق چنین تصاویری که در آن از قدرت تخیل عکاس وام گرفته شده است، بازی با این نمادهاست. عکس‌هایی که حامل ذهنیت عکاسند، از درجات بیشتری از این رمز برخوردارند، زیرا حالت منعکس‌شده اشیا و اماکن را روی سطح عکس، خودبه‌خودی نمی‌دانند، بلکه بی‌درنگ ما را متوجه ایده‌ای هنگام عکاسی می‌کنند.


در عکاسی از چنین فضا‌هایی -که کم هم عکاسی نشده‌اند- سوال اساسی این است: محیط و پرتره انسانی چه دیالکتیکی با هم دارند؟ آیا بسان سنت دیرپای چهره‌نگاری قرن نوزدهم، محیط عاملی برای محتوا بخشیدن به شخص می‌شود یا جنبه‌های معنـــاشـــناســانه فضـا، طبـیعت و مــاهیـتی جـدید از حضور انسان در این عکس‌ها به ما القا می‌کند و به شبه‌روایتی از حضور ذهنی عکاس در فضا منتج می‌شود؟


پاسخ سوال هرکدام که باشد، بیننده در چنین عکس‌هایی که معماری با ساختار کالبدی‌اش بر آن حکم‌فرمایی می‌کند، به‌خاطر مقیاس انسانی و قیاس آن با مقیاس معماری در فضا‌هایی سترگ، امکان تاویل سریع را به مخاطب می‌دهد. به زبان دیگر «معنابخشی» به‌عنوان خصیصه‌ای روشن از دوران مدرن، در چنین عکس‌هایی با این مقیاس پدیدارشناسانه، خودش را به‌سرعت بیرون می‌اندازد؛ به این صورت که مقیاس انسانی به باورپذیری فضا می‌انجامد و قیاس آن با مقیاس معماری بر معنای قراردادی معماری صحه می‌گذارد.

 

معنایی که هرجا انسان در آن حضوری ویژه داشته باشد، ساختمان دیگر ساختمان نیست، کاشی، کاشی نیست و ایوان، ایوان نیست؛ که همگی به رمزگانی ورای مواد سنگ و آهن و سیمان تبدیل می‌شوند. هر سقفی می‌میرد، هر سقفی فرومی‌ریزد، مگر سقفی که طرحی نو درانداخته است و به این دلیل است که هرگاه سخن از معنویت درمیان است، لایه‌های تودرتویی از آن روی‌هم می‌نشیند، فضا درهم فرو می‌رود و نور و سایه یکی می‌شوند و هریک حجت حضور آن دیگری می‌شود؛ اتفاقی که فرشید احمدپور به‌مثابه اسلوبی پرتکرار در ثبت‌هایش از ورودی و ایوان صحن انقلاب، رواق امام‌خمینی (ره) و صحن گوهرشاد از آن بهره برده است.


نکته‌ای که نباید در این میان مغفول بماند، مسئله ویرایش عکس‌هاست. امروز ویرایش، بخش جدایی‌ناپذیر عکاسی دیجیتال است و همه‌مان خواسته‌وناخواسته در دام فریبنده آن می‌افتیم، زیرا فرزندان این زمانه‌ایم. دستگیره‌ها و ابزار‌های هوشمند نرم‌افزار‌ها به ما دستور یورش می‌دهند و ما مغول‌وار به تخریب تصاویرمان مشغول می‌شویم. در این سال‌ها ویرایش عکس‌ها را در کتاب‌های مختلف به‌دقت و جدا از محتوای آثار بررسی کرده ام و کتاب‌های انگشت‌شماری یافته‌ام که در آن، کنترل صحیح دامنه‌ها، سایه‌ها، نور‌ها و به تبع آن رنگ و بافت به‌درستی صورت گرفته است؛ کتاب شرق مقرنس نیز یکی از این معدود اتفاق‌های نیک است.
جدا از آن‌هم باید به حساسیت فنی، تمرکز‌های تکنیکی و وسواس در جزئیات قاب‌ها و ترکیب‌بندی‌ها در این آثار توجه کرد. این اهتمام مرا به یاد تحولی می‌اندازد که برای نخستین‌بار «ادوارد بالدو» در میانه قرن نوزدهم در عکاسی معماری ایجاد کرد. تلاش و همت فرشید احمدپور را سپاس که در وانفسای کرونا و معطل شدن دنیا، اثری خوب به عکاسی ایران افزود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.