به گزارش شهرآرانیوز، «آنتیگونه» نام نمایشنامهای است از تراژدینویس مشهور یونانی به نام «سوفوکل» که در حدود ۴۴۲ سال پیش از میلاد نوشته شده است.
سوفوکل ۱۲۳ تراژدی نوشته است که فقط ۷ نمایشنامه از آنها باقی مانده است. در این میان «سه گانه تبس» شامل نمایشنامههای «آنتیگونه»، «ادیپ شهریار» و «ادیپ در کولونوس» با توجه به اجراهای بسیار زیادی که از روی نمایشنامه آنتیگونه صورت گرفته است، مشهورتر از دیگر آثار است.
آنتیگونه آخرین نمایشنامه از این سهگانه است اما پیش از ۲ نمایشنامه دیگر این مجموعه نوشته شدهاست.
قصه نمایشنامه درباره پولونیکس و اتئوکلس، برادرهایی است که در جنگ با یکدیگر بر سر قدرت کشته میشوند.
کرئون، پادشاه تبس فرمان میدهد تا اتئوکلس را با تشریفات و احترام کامل به خاک بسپارند، اما جنازه پولونیکس خیانتکار را به حال خود رها سازند تا خوراک کرمها و لاشخورها شود.
آنتیگونه و ایسمنه، خواهران دو برادر کشته شده هستند. آنتیگونه نمیتواند بپذیرد که جنازه برادرش پولونیکس به حال خود رها شود. برای همین مخفیانه به دیدار ایسمنه میرود و از او میخواهد تا در خاکسپاری برادر به او کمک کند. اما ایسمنه که از خشم کرئون وحشت دارد این کار را نمیپذیرد. همین میشود که آنتیگونه به تنهایی دست به کار میشود.
وقتی به کرئون خبر میرسد که کسی پولونیکس را دفن کردهاست، بر میآشفد و دستور میدهد آن فرد را دستگیر کنند. آنتیگونه را پیش او میآورند و آنتیگونه بدون اینکه چیزی را پنهان کند با کرئون بر سر زیرپا گذاشتن اخلاقیات جر و بحث میکند.
کرئون از سخنان او برافروخته میشود و از آنجا که گمان میبرد در این کار ایسمنه هم به خواهرش کمک کردهاست دستور دستگیری او را نیز میدهد. ایسمنه که ترجیح میدهد همراه با خواهرش کشته شود به دروغ اعتراف میکند، اما آنتیگونه میگوید که او به تنهایی این کار را انجام دادهاست.
از اینرو ۲ خواهر زندانی میشوند. هایمون، پسر کرئون که نامزد آنتیگونه است، سعی دارد پدر را از این کار باز دارد، اما موفق نمیشود و هایمون در حالیکه قسم میخورد دیگر هرگز کرئون را ملاقات نخواهد کرد، از آنجا خارج میشود.
کرئون سرانجام تصمیم میگیرد تا ایسمنه را آزاد کند و آنتیگونه را در غاری زنده به گور کند. آنتیگونه با اینکه بر سرنوشت خود میگرید، اما از کارش دفاع میکند. پیشگوی نابینایی به نام ترسیاس به کرئون هشدار میدهد که خدایان از رفتار او ناخشنودند و به خاطر اشتباهاتش، فرزندش را از دست خواهد داد. از سوی دیگر ریشسفیدان از این سخنان به وحشت میافتند و از کرئون میخواهند تا آنتیگونه را آزاد کرده و پولونیکس را به خاک بسپارد.
کرئون میپذیرد، اما آنتیگونه خود را به دار آویختهاست. هایمون از مرگ نامزدش بسیار اندوهگین میشود و خود را میکشد. خبر مرگ هایمون به مادرش ائورودیکه میرسد و او نیز خود را میکشد. کرئون خود را به خاطر تمام این پیشامدها ملامت میکند. او توانست تاج و تخت خود را حفظ نماید، اما از فرمان خدایان سرپیچی کرد و همسر و فرزند خود را از دست داد.