«مردم معمولی» هم، مثل دیگر آثار نمایشی طنز شبکه خانگی، سطح متوسطی در تولید دارد، اما همچون سریال «مسافران» از ایدههای خلاقانه و جذابی هم بهره میبرد.
محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - «مردم معمولی» یکی از مجموعههای کمتر دیده شده شبکه نمایش خانگی است که این روزها، به صورت دو قسمت در هفته، پخش میشود. مهمترین چهره این سریال رامبد جوان است که سابقه زیادی در عرصه کمدی دارد و به عنوان یک برنامه ساز حرفهای موفق ظاهر شده؛ اما تواناییهای این هنرمند در مقام کارگردان و خالق یک سریال تلویزیونی همچنان محل تردید است.
«مردم معمولی» هم، مثل دیگر آثار نمایشی طنز شبکه خانگی، سطح متوسطی در تولید دارد، اما همچون سریال «مسافران» از ایدههای خلاقانه و جذابی هم بهره میبرد. این سریال شبیهکمدیهای معمول ایرانی نیست و از این منظر میتواند نقطه عطفی در کارنامه
رامبد جوان و حتی در تولید سریالهای کمدی شبکه نمایش خانگی نیز به شمار رود؛ حتی اگر چندان پربیننده نباشد و سوژه شبکههای اجتماعی نشود.
موقعیت یابی
سریال جدید رامبد جوان یک کمدی موقعیت است که انتخاب این گونه نمایشی در نوع خودش اقدامی پرخطر و شجاعانه محسوب میشود. کمدی موقعیت نمونههای محدودی در تلویزیون ایران داشته، اما با این سبک و سیاق در شبکه نمایش خانگی، اتفاقی بدیع به شمار میرود. طراحی و جای گذاری شخصیتهای این مجموعه بسیار دقیق و فکر شده به نظر میرسد که حاصل هم فکری تیم نویسندگان آن است؛ گروه پنج نفرهای که نقش خسرو نقیبی، منتقد نام آشنای سینما، در آن انکارشدنی نیست. بسط فیلم نامه «مردم معمولی» به خوبی در این متن پیاده شده و شخصیتها در جای مناسب خودشان قرار گرفته اند. از نقشهای اصلی گرفته تا نظافتچی پاساژ و نیزکسانی که به فراخور موضوعات، در قامت بازیگر مهمان، وارد قصه میشوند، بیشتر شخصیت ها، از نظر نسبتشان با کلیت سریال، به اندازه و جذاب ظاهر شده اند و به انسجام این مجموعه یاری میرسانند.
تغییر مسیر
قسمتهای اول «مردم معمولی» در شرایطی توزیع شد که این مجموعه با انتقادهای شدیدی از سوی مخاطبان همراه بود. زمان کم قسمت ها، پرداختن هر قسمت به یک موضوع جدید، اجرای اغراق شده بازیگران اصلی و از همه مهمتر ناآشنا بودن مخاطب با شخصیت ها، باعث شده بود مردم به شدت از رامبد جوان و سریال جدیدش ناامید شوند. سازندگان این سریال اما، هوشمندانه، تصمیم گرفتند مسیر خود را تغییر دهند و در اقدامی بیسابقه، شش قسمت اول «مردم معمولی» را حذف کنند. این رویکرد فقط در حد شعار باقی نماند و مخاطبان در ادامه سریال مطمئن شدند که رامبد جوان و همکارانش، برای اصلاح کردن ضعفهای این اثر، مصمم هستند.
پس از این بود که زمان قسمتهای «مردم معمولی» زیاد شد تا این مجموعه به استانداردهای مورد نظر مخاطب ایرانی برای یک سریال نزدیکتر شوند. شکل نگارش قصهها تغییر کرد و حالا هر چند قسمت از سریال موضوع واحدی را پیگیری میکند که بیننده ترغیب میشود ادامه ماجرا را هم دنبال کند. بازیگران از آن شمایل گل درشت و هضم ناشدنی قسمتهای اول فاصله گرفتند که این موضوع در معقولتر شدن بازی رامبد جوان در نقش بردیا و شبنم مقدمی در نقش باربارا مشهود بود. شخصیتها هم در این مدت فرصت کافی پیدا کردند تا با مخاطب ارتباط برقرار کنند و چهرههایی مثل امیر نوروزی در نقش خسرو خراباتی فرصت درخشیدن و به نمایش گذاشتن استعدادهایشان را به دست آوردند.
دخترخالههای کم اثر
با وجود پرداخت چشمگیر شخصیت ها، حضور هم زمان چهار زن که در «مردم معمولی» نقش دخترخالههای بردیا را بازی میکنند، یک اشتباه بزرگ از سوی تیم سازنده این مجموعه است. ماجرا از این قرار است که چهار شخصیت زن این سریال کارمندان آژانس مسافرتی هستند و از نظر شاخصهای شخصیت پردازی تفاوت چندانی بینشان وجود ندارد. مطابق منطق این مجموعه، عناصری به اطلاعات هر کدام از این شخصیتها سنجاق شده که دغدغههای زنانه، علاقه مندی به ازدواج، کشمکش عاطفی با یکی از کارکنان مرکز و خرافه گرایی خصلتهای اختصاصی هر یک از این چهار نفر است. با این حال، دخترخالههای «مردم معمولی» آن قدر شخصیتهای منحصربه فردی نیستند که حضورشان به طور جداگانه توجیه پذیر باشد و فقط وقت سریال را تلف میکنند.
محافظه کاری
«مردم معمولی» در انتخاب موضوعاتی که برای ایجاد موقعیتهای کمدی در نظر گرفته، بیش از اندازه محافظه کار و عافیت طلب است. این مجموعه، به خاطر شیوه ساخت و مدیومش، میتوانست دست روی موضوعات چالشیتر هم بگذارد؛ اما رامبد جوان که مدتی است خودش را زیر ذره بین مخاطبان میبیند و انتقادهای زیادی را نیز متوجه خود دیده، در اینجا هم ترجیح داده سمت و سوی شوخیهای اثر خود را به موضوعاتی همچون روابط عاطفی، زندگی همسران، رابطه پدر و فرزندی، مسائل مالی، کنکور، شرکتهای بازاریابی شبکهای و به طور کلی موقعیتهایی که کمتر کسی ممکن است از شوخی کردن با آنها برنجد، محدود کرده است. «مردم معمولی» اما، نظر به تیم بازیگری کارکشته، نویسندگان خلاق و تبحر سازنده اش، میتوانست شجاعت بیشتری به خرج دهد و موضوعات مهم تری برای شوخی کردن انتخاب کند تا به این ترتیب نیم نگاهی هم به رسالت نقادانه کمدی داشته باشد.
جنس شوخیها
یکی از مهمترین نقاط قوت «مردم معمولی» که این سریال را از موارد مشابه جدا میکند، رویکرد مؤدبانه و خانوادگی مجموعه در طراحی شوخی هاست. به طور کلی، این سریال از شوخیهای وقیحانه و «پردهدرانه» پرهیز کرده و کمترین نکته پخش نشدنی در آن وجود دارد. «مردم معمولی» خنده دار نیست، اما بامزه است و به جای آنکه مخاطب را بخنداند، او را سرگرم میکند. عوامل این سریال میتوانستند درجه شوخیهای زردشان را افزایش دهند تا بینندگان بیشتری بریدههای سریال را در شبکههای اجتماعی دست به دست کنند، اما با خودداری تحسین برانگیزی، از شیطنت پرهیز کرده و بیشتر شوخیهای این مجموعه را از بی ادبی دور نگه داشته اند.
از این منظر، «مردم معمولی» یک سریال مهم در طنز شبکه نمایش خانگی است که شاید پرفروش و در کانون توجه نباشد، اما ثابت میکند که با حفظ حرمت و رعایت قواعد اخلاقی هم میتوان کمدی ساخت. بینندگان هم به مرور میپذیرند که شاید کسی پای این مجموعه قهقهه نزند، اما تماشایش خالی از لطف هم نیست و به قدر کفایت سرگرمی تولید میکند.