الهام ظریفیان
راهی برای تصور دقیق آنچه ناشنوایان تجربه میکنند، نیست. اگر بخواهید دنیای یک فرد نابینا را شبیهسازی کنید، کافی است چند دقیقه چشمانتان را ببندید و یک مسیر آشنا مثل فاصله آشپزخانه تا اتاق را طی کنید. درست است که با چند دقیقه چشمبسته راه رفتن، نمیتوان حسوحال کسی را که تمام عمر چشمش از دیدن دنیا محروم است، درک کرد، اما دستکم میتوان تصور محدودی از «دیدن دنیا از پنجره تاریکی» در ذهن مجسم کرد؛ البته به هیچوجه نمیتوانید تصور کنید دنیا از دریچه حواس یک فرد «ناشنوا» چگونه است؛ دنیایی که پر از حرکت، اما صامت و سرشار از سکوت است بدون هیچ صدای پسزمینهای، همهمهای، پچپچها ی، بوق ماشینی، زنگ تلفنی، سروصدای سر صبح گنجشکهایی، دادوفریادِ دم غروب کلاغهایی، دعوای سر ظهر کودکانی در کوچه و....
خانه دوم برای ۴ هزار ناشنوا
کسی نمیداند دقیقا چه تعداد کمشنوا، نیمهشنوا و ناشنوا در خراسان رضوی، در این دنیای صامت زندگی میکنند، اما ۱۴ هزار پرونده مرتبط در بهزیستی وجود دارد. از این تعداد ۴ هزار نفرشان که بیشتر در مشهد ساکناند، عضو کانون ناشنوایان خراسان رضوی هستند؛ جایی که به قول «معصومه ترابیمقدم»، رئیس هیئتمدیره و مدیرعامل این کانون، خانه دوم ناشنوایان است.
ترابیمقدم خود ناشنواست، میانسال و پر از تحرک. وقتی میخواهد افسانه، نسترن، طلیعه یا آقای طالبی را خطاب قرار دهد، با دستهایش آنها را متوجه نگاه خود میکند و بعد دنیایی از حرکات منظم دست و صورت، بینشان به راه میافتد. «جایی خلوت و ساکت برای گفتگو» به اصرار من، میشود اتاق مدیریت در طبقه بالا که البته از نظر او لزومی برایش وجود ندارد، زیرا در دنیای او همه اتاقها «بیصدا و خلوت» هستند.
از انجمن کرولالها تا کانون ناشنوایان
روی صندلی کناریام مینشیند، درست روبهروی خانم نیری؛ مترجمی که قرار است حرفهای او با زبان اشاره را برای من ترجمه کند. اول از همه بروشور انجمن و کارت ویزیتش را به دستم میدهد. درباره تاریخچه تاسیس انجمن در بروشور اینطور آمده است: «آن زمان که هرکس در این هیاهوی سکوت بهدنبال مشکلات خود بود، جمعی از ناشنوایان و دلسوزان برای رفع مشکلات همنوعان خودشان جمع شدند و مجمعی را به نام کرولالها بهوجود آوردند. این اتفاق میمون و مبارک سال ۱۳۶۵ در مشهد مقدس رقم خورد و با پیگیری مستمر عزیزانِ آن روز، در سال ۱۳۸۶ رسما به ثبت رسید و با عنوان کانون ناشنوایان خراسان رضوی با مجوز رسمی از استانداری محترم، فعالیت خود را در راستای اهداف تعیینشده آغاز کرد.»
برخی حوزههای فعالیتی که برای این اهداف تعیین شده است، از این قرار است: دادن تسهیلات بانکی با شرایط ویژه، ارتباط با سازمان فنیوحرفهای برای کسب مدرک فنی بهمنظور اشتغال ناشنوایان، مشاوره و پیگیری رایگان امور حقوقی و قضایی، آموزش و تربیت مترجمان، اختصاص تخفیف و پیگیری در کاشت حلزون و سمعک، مساعدت در تهیه دارو ازطریق خیران و....
جایی که سکوتش، پر از فریاد است
کانون با همه سکوتش پر از فریاد است. یکی از گلایههای اصلی خانم ترابیمقدم به رسمیت نشناختن زبان اشاره ازسوی سازمانهای دولتی و صداوسیماست. او میگوید: اگر ما الان میتوانیم با زبان اشاره حرف بزنیم، بهدلیل زحماتی است که باغچهبان برای زبان اشاره فارسی کشید، اما اکنون زحمات او فراموش شده است. ما کلاسهای آموزش زبان اشاره داریم که همه گروههای افرادِ کمشنوا، نیمشنوا، ناشنوا و شنوا میتوانند در آن شرکت کنند. برخی سازمانها یک دوره شرکت میکنند و میروند، درحالیکه این فرایند باید ادامهدار باشد تا وقتی یک ناشنوا برای انجام کار به ادارات دولتی میرود، سرگردان و آواره نشود. متاسفانه صداوسیما خیلی کم از مترجم استفاده میکند. تاکنون چندینبار اعلام کردهایم که آمادهایم مترجم معرفی کنیم، اما صداوسیما برای مترجم از ما هزینه میخواهد و ما هزینهای نداریم که پرداخت کنیم، حتی طوماری هم امضا کردیم و برای سازمان صداوسیما فرستادیم، اما هیچ توجهی نشد.
صدای ناشنوایان را بشنوید
او ادامه میدهد: زبان اشاره زبان مادری ناشنواست. نابینا با کمک عصا راه میرود. ناشنوا هم با دستش میتواند از خودش دفاع کند. چند سال که بگذرد، ممکن است بینایی چشمش کم شود. گوشش هم که نمیشنود، بنابراین با چه کسی میخواهد صحبت کند؟ در اینجا دستهایش میتوانند به او کمک کنند. در برخی خیابانها، تابلوی عبور نابینایان نصب کردهاند، اما برای ناشنوایان نه. از سال ۸۵ تا الان فریاد زدهایم، اما کسی صدای ما را نشنیده است.
سامانه اعزام مترجم برای ناشنوایان
از اتفاقات خوبی که در سه سال گذشته برای جامعه ناشنوایان مشهد رقم خورد، راهاندازی سامانه اعزام مترجم برای ناشنوایان بود. این سامانه برای اولینبار در کشور و به کوشش انجمن ناشنوایان خراسان رضوی و بهزیستی این استان شروع به کار کرد. هدف این سامانه، برقراری ارتباط ناشنوایان با شنوایان است. به این ترتیب که ناشنوا طی پیامکی، مشخصات و آدرس خود را به سامانه اعلام میکند و در ساعت درخواستشده، یک مترجم در محل، مستقر و با ناشنوا همراه میشود. ترابیمقدم میگوید: ناشنوایان در ادارهها سرگردان میشوند. یک نامه را به دستشان میدهند، میگویند از این اتاق به آن اتاق برو. کسی هم که بخواهد به آنها کمک کند، نمیتواند؛ چون زبان اشاره به رسمیت شناخته نشده است، اما با همراهی مترجم، مشکلشان حل میشود؛ مثلا در دادگاهها اعضای خانواده نمیتوانند بهعنوان مترجم همراه ناشنوا باشند و لازم است یک مترجم بیطرف، صحبتهای ناشنوا را به قاضی انتقال دهد.
با اینکه هنوز خیلی از ناشنوایان و افراد دیگر از وجود این سامانه بیاطلاع هستند، استقبال خوبی از آن شده است، بهطوریکه در سه سال گذشته، بیش از هزارو ۵۰۰ مترجم ازطریق این سامانه به محل درخواستشده اعزام شدهاند. اعزامها بیشتر به مشهد بوده است، اما هر سه استان خراسان رضوی، جنوبی و شمالی در دامنه شمول سامانه قرار دارند. بهگفته ترابیمقدم، روزانه بهطور میانگین ۲۰ درخواست برای اعزام مترجم به این سامانه میرسد.
درد ناشنوایان، بیکاری است
موضوع اشتغال و بهویژه اجرایی نشدن بسیاری از مفاد قانون حمایت از معلولان، از گلایههای اصلی آنان است. طلیعه توکلی، ناشنوا و دانشجوی دکتری هوش مصنوعی و دبیر آموزشوپرورش استثنایی، در اینباره میگوید: هر سال مشکلات را میگوییم، ولی با اینکه قانون حمایت از معلولان به تصویب رسیده است، بسیاری از سازمانها و نهادها یا از آن اطلاعی ندارند یا میگویند هنوز اجرایی نشده است، این درحالی است که مشکلات ما هرسال بیشتر میشود. افسانه حمیدی نیز کارشناسی مدیریت فرهنگی دارد و اکنون عضو هیئتمدیره کانون ناشنوایان و مسئول فنی مجتمع توانبخشی کانون ناشنوایان است. او که لبخوانی را خوب بلد است و بهخوبی نیز میتواند صحبت کند، میگوید: درد خیلی از معلولان، بیکاری و بیپولی است، زیرا خیلی از کارفرمایان به ناشنوایان توجه نمیکنند.
رسول طالبی نیز عضو هیئتمدیره کانون ناشنوایان خراسان رضوی و دبیر ورزش مدارس استثنایی است. او میگوید: باتوجهبه تصویب قانون حمایت از معلولان، ما انتظار داریم تمام دستگاهها مواد اصلی این قانون را اجرایی کنند تا افراد دارای معلولیت بتوانند از حقوق شهروندی برابر با افراد شنوا و سالم، برخوردار باشند.
وامشان را که میگیرند، به معلولان میگویند خداحافظ!
ترابیمقدم میگوید: ناشنوایان و کمشنوایان توانایی لازم برای انجام خیلی از کارها را دارند. بیشترشان تحصیلکردهاند، اما کارفرماها کمحوصلهاند و خیلی فرصت نمیگذارند که ناشنوا خودش را نشان بدهد. ما بارها اعلام کردهایم آمادهایم هر زمان که کارفرمایان نیاز داشته باشند، مترجم اعزام کنیم که به ناشنوا آموزش بدهند، اما متاسفانه خیلی از کارفرماها برای اینکه بتوانند وام بگیرند، معلولان را استخدام میکنند و وقتی وامشان را گرفتند، میگویند خداحافظ! از ابتدای سال، ما ۳۰۰ نفر از اعضای خود را برای اشتغال به کارفرمایان معرفی کردهایم که ممکن است از این تعداد، نصفشان یا از گزینش رد شده باشند یا بعد از مدتی اخراج شده باشند، اما خوشبختانه برخی کارفرمایان هم واقعا حمایت میکنند. اکنون با کارخانه چینی مقصود، ایرانخودرو و چندین کارخانه و کارگاه دیگر ارتباط داریم و ناشنوایان را برای کار به آنها معرفی میکنیم.