فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛ اینکه مجبور باشی دمای چهل و چند درجهای را عرق ریزان تحمل کنی، یک ناراحتی دارد؛ اینکه ببینی در این وضعیت اقتصادی، بخشی از سرمایه ات دارد از بین میرود و کسی هم پاسخ گو نیست، چند تا. حکایت مشاغل آسیب دیده از قطعی برق، به گزینه دوم شبیه است. تا جایی که ما با خسارت دیدگان صحبت کردیم، با تمام زحمتهایی که بی برقی برایشان ایجاد کرده است، فقط از یک چیز گله دارند: «چرا این قدر بی برنامه؟» تقریبا از تمام وعده ها، بایدها و نبایدهای مسئولان که گوش رسانهها را کر کرده است، با خبرند؛ با این حال، امید چندانی به جبران خسارتهای ریز و درشتشان ندارند.
پای سرمایههایی در میان است که با ادامه این روند، دارد ذره ذره آب میشود، مثل یخ در گرمای تابستان؛ هم از نوع مادی و هم به گفته جامعه شناس ها، از نوع اجتماعی اش. از میان انبوه پیامهای مردمی که در چند جمله، خسارت به کسب و کارشان را با چاشنی خشم یا التماس همراه کرده اند، سراغ نمونههای معدودی از آنها رفتیم. به قول قدیمیها مشت، نمونه خروار است.
جزو تحصیل کردههای مملکت است. سعی میکند منطقی باشد و خودش را با مشکلات برق، وفق بدهد. دکتر بهادری در بولوار هاشمیه، مطب دندان پزشکی دارد. میگوید که جدول قطعی برق را چک کرده و بر اساس آن به بیمارهایش نوبت داده است؛ «شماره کوچهای که در آن مطب دارم، زوج است. قرار نبود برق قطع بشود، اما شد. آن هم وسط جراحی ایمپلنت. لثه بیمار را باز کرده بودم و برای سه تا از دندان هایش، دریل زده بودم که یک دفعه، برق قطع شد.»
سخت است طرف مقابلت، تو را در چیزی مقصر بداند که در آن مقصر نیستی. سؤال بیمار آقای دکتر هم از همین جنس است: چرا نوبت دادید؟ مگر نمیدانستید برق قطع میشود؟
به خطرات این اتفاق فکر میکند؛ به همه چیزهایی که با وضعیت کنونی، هیچ تضمینی برای رخ ندادنشان نیست؛ «اگر به فرض بدانم ۹ صبح برق قطع میشود، ریسک نمیکنم و تا ظهر مریض، قبول نمیکنم. برق قطع بشود و دریل در فک بیمار گیر کند، چه کسی جواب میدهد؟»
او ادامه میدهد: چند روز قبل، مردم جلو شرکت برق در بولوار خیام تجمع کرده بودند. هیچ کدام به قطعی برق اعتراضی نداشتند. همگی اعتراضشان به بی برنامگی بود. مشکلات داریم، درست. یعنی ما از تنظیم یک برنامه قطعی برق هم عاجزیم؟
«هر جا و هر وقت که شما بگویید، میآیم. با اسناد و مدارک خسارت قطعیهای بی برنامه برق هم میآیم. شما فقط یک مسئول پاسخ گو پیدا کن.» اینها را آقای اسماعیل زاده میگوید. او مدیر یک واحد تولیدی شیرینی و بستنی در مشهد است که ۶۵ کارگر، زیر دستش کار میکنند.
از رمقی میگوید که کرونا در این دو سال از او و واحد تولیدی اش گرفت. از التماسهای کارگرانش برای اینکه تعدیل نشوند. میگوید تمام این سختیها را به جان خریده و تا توانسته با کارکنانش مدارا کرده است، اما نمیداند این بی برقیهای بی برنامه و خسارتهای میلیونی اش را کجای دلش بگذارد؛ «بیایید از نزدیک وضعیتم را ببینید. تا روز شنبه، قطعیها با برنامه بود. از آن روز به بعد، برنامه حذف شده است انگار.
گفتند هر وقت شبکه در فشار باشد، برق را قطع میکنیم. هر دفعه که برق را بدون هماهنگی قطع میکنند، با از کار افتادن فرهای پخت و خراب شدن مواد داخلش، همچنین بستنی ها، حداقل بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان سرمایه از بین میرود. موتورهای سردخانهها هم آسیب میبیند. توی این هفته پنج موتور عوض کردم. موتور سردخانه خیلی گران است. یکی را تعمیر کردم، ۲۲ میلیون تومان خرج برداشت. دومی هم دیروز خراب شد. نمیدانم چقدر هزینه برمی دارد. هنوز تعمیر نکرده ام. ما از ضررهای کرونا، تازه کمر راست کرده بودیم.»
در پاسخ به این سوال که «جلسه ای، پیگیری ای، نامه ای، کاری نکردید؟» میگوید از اتحادیه مربوط تا استانداری و فرمانداری و شرکتهای برق را رفته و جواب نگرفته است؛ «میگویند دیزل بخرید. دست کم ۳۰۰ میلیون تومان خرج دارد. جدای هزینه هنگفتش، کارشناسها میگویند این کار را نکنم، چون احتمال افزایش خسارت به دستگاههای مجموعه هست. میگویند نیروها را شب کار کنم. این کار را هم کردم. وقتی ۵، ۶ یا ۸ عصر برق را قطع میکنند، این را چکار کنم؟ هیچ کارشان حساب و کتاب ندارد.»
از پاسخ گوییها شاکی است. از سامانه ۱۲۱ که سه روز به امید جواب، شماره اش را گرفته و بی جواب، قطع شده است. از مراجعه به نواحی شرکتهای توزیع برق و اینکه کسی راهت نمیدهد، مگر آشنایی واسطه شود.
پیشنهاد تعطیلی موقت را که میدهیم، جواب میشنویم: من قرار داد دارم. طرف مراسم دارد. جواب مشتری را چه بدهم؟ مگر تعطیل کنم، هزینههای تولید میخوابد؟ مگر طرف حساب من حاضر است چک من را به اجرا نگذارد؟
«نوبت کیه؟ این خانم چند تا نون میخوان؟» هم جواب سؤالات ما را با دلخوری میدهد و هم کار مشتریها را راه میاندازد. دلخوری آقای رضوانی از مشکلاتی است که میگوید یکی دو تا نیست و کسی هم جواب نمیدهد، مثل کمبود سهمیه آرد در این منطقه پُر تقاضا. در این اوضاع، قطعی بی برنامه برق هم شده است قوز بالاقوز. او در بولوار توس، نانوایی دولتی دارد. میگوید طبق جدول زمان بندی، چهارشنبه گذشته باید ساعت ۷ بعد از ظهر، برق مغازه اش قطع میشد. ساعت کار نانوایی را طوری برنامه ریزی کرده بود که مشکلی ایجاد نشود، اما برق از ساعت ۱۵:۳۰ دقیقه قطع شد و درست سه ساعت و ۱۰ دقیقه هم طول کشید تا دوباره وصل بشود.
نتیجه این اتفاق، پرسیدن ندارد. خمیرها ترش و به درد نخور شد. مردمی هم که در صف ایستاده بودند، دست خالی برگشتند. اما این همه ماجرا نبود؛ «پریروز که مشابه این اتفاق افتاد، سعی کردیم با کمک کارگرها، دستگاه را هر طور شده راه بیندازیم. گیربکس دستگاه از کار افتاد. دندهها از بین رفت و پوسته اش شکست. حدود ۴ میلیون تومان خسارت دیدیم.»
از پیگیریها که میپرسیم، انگار که ناخواسته، روی زخمش نمک پاشیده ایم؛ «شماره ۱۲۱ شرکت برق، به هیچ عنوان جواب نمیدهد. زنگ زدم اتحادیه و بازرسی استان، گفتند پیگیری میکنیم. اتفاقی نمیافتد. کسی پاسخ گو نیست.»
اینها را میگوید و باز برمی گردد سر خانه اول؛ اینکه مشکلات کارش یکی دو تا نیست و این بی برقیهای بی برنامه هم شده است قوز بالاقوز.
آقای قربانزاده در شهرک صنعتی توس، کارگاه تولیدی مواد غذایی دارد؛ «سه هفته است تعطیل و کارگرها را مرخص کرده ایم. رفته اند خانه. هی زنگ میزنند که کارگاه را باز کنید. آنها هم زن و بچه دارند. دیروز رفتم کارگاه، تا اوضاع را سامان بدهم و بعد، فراخوان بدهم از امروز که با شما صحبت میکنم بیایند سر کار.»
ادامه ماجرا، تصمیمش را عوض کرد؛ «۹:۳۰ صبح، برق قطع شد تا ساعت ۱۱:۳۰. دوباره ساعت یک عصر، قطع شد و حدود یک ساعت برق نداشتیم. چارهای نیست. با این وضعیت، کارگاه باید تعطیل بماند.»
دغدغه کارگرانش را دارد، دغدغه هر سی تایشان را؛ «باید بروند اداره کار، تقاضای بیمه بیکاری بکنند. این کار، آن قدر سخت است و مشکلات دارد که بندگان خدا، عطایش را به لقایش میبخشند.»
خسارتهایی را که به کارگاهش و کارگرانش وارد شده است، در برابر برخی تولید کنندههای بزرگ مواد غذایی، ناچیز میداند. از پیگیریها برای این واحدها که پر کارگر هستند و وضعیت خسارت هایشان حاد است، میگوید؛ از نامه نگاریهای متعدد و البته تا این لحظه، بی نتیجه.
او به نامهای اشاره میکند که از سوی شرکت خدماتی شهرک صنعتی مشهد برای مدیران واحدهای صنعتی ارسال شده است. در این نامه، به برگزاری جلسهای بدون خروجی با حضور مسئولان شرکت توزیع برق مشهد اشاره شده و در نهایت، با اشاره به خسارتهای احتمالی ناشی از قطع برق، پیشنهاد تعطیلی واحدهای صنعتی تا پایان هفته ذکر شده است؛ «آن قدر حضرت آقا به مانع زدایی و پشتیبانی از تولید تأکید کردند، نتیجه اش به جای نگاه ویژه مسئولان یا لااقل قطع منظم برق، باید پیشنهاد تعطیلی موقت باشد؟»
پیگیری ما از اتاق اصناف مشهد برای مشخص شدن خسارتهای ناشی از قطع بی برنامه برق، به پاسخ روشنی منجر نمیشود. مشکلات اصناف را با عبدا... افشاری، دبیر اتاق اصناف مشهد، در میان میگذاریم و او به ابعادی اشاره میکند که کمتر به آن توجه میشود و میتواند بهایی بیش از مسائل مالی داشته باشد. این نکته را هم میگوید که تجربه و هشدارهای یادشده به امید اثرگذاری در تصمیمات مسئولان بالادست، به آنها منعکس شده است. افشاری از تجربه شخصی اش درباره پاسخ گو نبودن سامانه ۱۲۱ نیز میگوید و بر آنچه شهروندان با ما در میان گذاشته اند، صحه میگذارد. فراوانی شکایتهای ارسال شده از سوی اصناف مختلف درباره قطع بی برنامه برق، از دیگر نکاتی است که وی به آن اشاره میکند.
با وجود مسلم بودن خسارتهای ناشی از قطعی بی اطلاع برق بر واحدهای صنفی، خبری از مساعدت برای جبران دست کم بخشی از این خسارتها نیست و معلوم هم نیست که با توجه به شرایط متفاوت امسال، برنامهای برای تحت پوشش قرار دادن این دست خسارت ها، در دستور کار هست یا خیر.
بررسی سامانه پرداخت خسارت توانیر نیز نشان میدهد که با گذشت سه و نیم ماه از آغاز سال، هنوز هیچ شرکت بیمه گری برای پرداخت خسارتهای مشترکان توانیر انتخاب نشده است. تماس ما با مسئولان شرکت توزیع برق شهرستان مشهد برای اطلاع از گزینههای احتمالی نیز نتیجهای مشابه تماس با سامانه ۱۲۱ دارد؛ هیچ.