رضا ریاحی
دبیر شهرآرامحله منطقه
مهمان داشتند و باید خودشان را برای مراسم آماده میکردند، البته سبک و مدل این مهمانی با بقیه مهمانیها متفاوت بود، حتی قد و جثه مهمانیهایی که آنها را دعوت گرفته بودند هم با شکل معمول خود فرق داشت. در همان ابتدای ورود با دکوری روبهرو شدم که پر از رنگها و نمادهای عاشورایی بود. تمام فضا آکنده از نوحهای بود که حضرت رقیه(س) و زبان حال او را یادآوری میکرد و شلهزردهایی که در ظرفهای کوچک، انتظار عزاداران کوچک را میکشید. قاب زیبایی در مقابل چشمانم نقش بستهبود، عزادارانی که بیشتر آنها 4 یا 5ساله بودند، در اوج معصومیت و خلوص نیت برای پسر رسول خدا اشک ماتم میریختند.
پسرها زنجیر میزنند و بر طبل میکوبند، دخترها سینه میزنند و با مداح مراسم همخوانی میکردند. دستهای کوچکشان که به دعا بلند میشد تا خود آسمان بالا میرفت و به خود خدا میرسید. انگار همه یک صدا فریاد میزنند که ما هم فرزندان حسینیم...
اصلا شاید بهتر باشد داستان برگزاری این مراسم عزاداری متفاوت را از زبان بانی آن بشنویم. بیتا دهقانی، مدیر مهدکودک و پیشدبستانی مهدآذین و دانشجوی دکتری روانشناسی که بیش از 20سال سابقه کار با کودکان را دارد، درباره برگزاری این مراسم عزاداری به خبرنگار شهرآرامحله میگوید: سال1380 مدیر داخلی مهدکودکی در خیابان راهنمایی بودم. در آن مهد همهگونه جشنی برای بچهها برگزار میشد، از جشن روز جهانی کودک، چهارشنبهسوری و عید نوروز بگیرید تا جشنهایی مانند هالوین و...! همیشه برای من سؤال بود که چرا در کنار این همه جشن پرهزینه و پرزرق و برق، مراسمی که رنگ و بوی محرمی و امام حسینی دارد، برگزار نمیکنیم، به همین علت از مدیر مهد درخواست کردم تا اجازه بدهند مراسم عزاداری با هزینه شخصی خود و با محوریت و کمک بچههای مهد و خانوادههای آنها برگزار کنیم.
بیتا دهقانی ادامه میدهد: بعد از موافقت مدیر مهد دست به کار شدیم، دیگ شلهزرد کوچکی برپا کرده و برای بچهها لباس سیاه، لباس قرمز، طبل، سنج، زنجیر و سربندهایی منقش به نام اهل بیت(ع) خریدیم و خلاصه یک مراسم عزادارای تمام عیار برگزار کردیم که تمام رتق و فتق امورش با بچهها بود، خودشان مداحی کردند، خودشان سنج و طبل زدند و سینهزنی کردند، خودشان از میهمانان پذیرایی کردند، خودشان لوازم شلهزرد را تهیه کردند، شلهزرد را هم زدند و با نام ائمه تزیین کردند، در واقع باعث و بانی واقعی برگزاری این مراسم همین بچههای معصوم 5 ، 6ساله بودند.
دانشجوی دکترای روانشناسی به امید اینکه روزگاری خودش صاحب امتیاز و مدیر مهدکودکی باشد، به مدت 3سال با هزینه شخصی خود در آن مجموعه مراسم عزاداری و نذری برگزار میکند. وی دراینزمینه گفت: این سبک عزاداری برای بچهها را همان جا دیدم و حس و حال خوبش در جانم نشست، من عاشق بچهها بودم و خیلی دوست داشتم خودم مهدکودکی داشته باشم. توی همان مراسم نیت کردم اگر خواستهام محقق شود، همه ساله در ماه محرم و صفر، همین مراسم را در مهد خودم برگزار کنم، از آنجا که در این نیت و با انجام این هدف پایههای اعتقادی فرزندانم محکم میشد، خداوند یاریام کرد و به خواستهام رسیدم.
او ادامه میدهد: در سال1383 مهدکودک خود را تأسیس کردم، البته مهد کوچکی بود و 35 تا 40کودک بیشتر نداشت، بااین حال از همان سال اول نذر خود را که همانا برپایی دیگ شلهزرد و برگزاری مراسم عزاداری اربعین اباعبدا... با محوریت و تلاش بچهها بود، برگزار کردهایم، امروز یعنی اربعین 15سال است که از آن روزها میگذرد، خانواده ما بزرگتر و بزرگتر شده است و هر ساله پذیرای 200نوپا و نونهال هستیم، اما همچنان در هر سال دیگ شلهزردمان برپاست و در روز اربعین مراسم عزاداری برگزار میکنیم.
دهقانی با اشاره به اینکه نظمدادن به مراسمی که تمام جمعیتش را بچهها پر کردهاند، هرگز کار دشواری نیست، میگوید: من شیفته احساسی هستم که بین بچهها زنده میشود و در هوا جریان پیدا میکند. من و کارکنان مهد معنی خستگی و اذیت را نمیفهمیم. بچهها تنها موجودات روی زمین هستند که نمیتوانید هیچ مدل انرژی منفی در آنها پیدا کنید حتی گریه و نقنق کردن آنها هم دارای انرژی مثبت است. شاید باورش سخت باشد ولی روزهایی که از زمین و زمان دلگیرم ساعاتی را سر کلاس بچهها میگذرانم یا با دختر و پسرهای 2، 3ساله سر و کله میزنم و کلی انرژی مثبت ازآنها میگیرم.
این مدیر مهدکودک میگوید: علاوهبر شلهزرد و عزاداری اربعین، مراسم عزاداری نیز در روزهای تاسوعا ، عاشورا و روز شهادت امام رضا(ع) برگزار میکنیم که بانی و برگزارکننده آن مراسم نیز نونهالان 4، 5ساله مهد هستند. وی افزود: در روز شهادت امام رضا(ع) آش نذری داریم که از اکنون به این مراسم دعوتید.