محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز - تا پیش از ساخت اولین طنزهای نودشبی تلویزیون که به تقلید از سیتکامهای خارجی بود، باکس طنز شبکههای سیما را برنامههای آیتمی تشکیل میداد. یعنی خبری از شخصیتهای ثابت در لوکیشین ثابت که داستانهای مختلفی را تجربه میکردند، نبود و بازیگرانی متعدد آیتمهایی سهچهار دقیقهای را با داستانی سروتهدار که تکلیفش در همان چنددقیقه روشن میشد، بازی میکردند. «پرواز ۵۷» و «نوروز ۷۲» و «ساعت خوش» و «پلاک ۱۴» ازجمله مطرحترین این نوع برنامهسازی در تلویزیون بود که در اوایل و اواسط دهه ۷۰ روی آنتن رفتند و قدیمیهای این حوزه در دهه ۶۰ مثل آقای شهروندی و کارمندی و... را کنار زدند.
این نسل در دهه ۸۰ به تلویزیون و سپس سینما رفتند و تا یک دهه تمام بار کمدی نمایشی ایران را به دوش کشیدند. مهران مدیری، رضا عطاران، رضا شفیعیجم، حمید لولایی، ارژنگ امیرفضلی، سعیدآقاخانی، نصرا... رادش، یوسف صیادی و خیلیهای دیگر نتیجه همان روزهای درخشان و آیتمهای خندهدار تلویزیون هستند. در اوایل دهه ۹۰ و کوچ همه آن نسل از تلویزیون و کمفروغشدن باقی آنان، تلویزیون دوباره به آیتمسازی رو آورد. اینبار نسل جدیدی با «خندهبازار» به تلویزیون آمده بودند.
شهاب عباسی طراح و کارگردان این برنامه بود و سیاوشمفیدی جزو معدود بازیگران سرشناس این مجموعه. البته در قسمتهای ابتدایی «خندهبازار»، مهران رجبی هم حضور داشت که بهتدریج از برنامه جدا شد و دیگر بازیگرانش همه افراد تازهوارد بودند. خندهبازاریها علاوه بر تکیه بر خاطرات آیتمسازی قدیم، دست بازتری برای شوخی با موضوعات اجتماعی و گاه سیاسی داشتند و توانستند که به تعداد مخاطبان خوبی برسند.
البته که شوخیهایشان با برنامههای تلویزیونی و شخصیتهای واقعی و برنامههای ماهوارهای هم خلاقیت خوبی داشت و حضور آدم مستعدی مثل سامان گوران که میتوانست خیلی از شخصیتها ازجمله عادل فردوسیپور و علی دایی و مهران مدیری و خیلیهای دیگر را درخشان تقلید کند، باعث شد که برنامه خیلی دیده شود. آنان موفق شدند که تکیهکلامها و عبارات و حرکات خاصی را جا بیندازند که به تکیهکلام عادی مردم در کوچه و خیابان تبدیل شود و وقتی برنامهای به این سطح از موفقیت میرسد، یعنی برنده بازی جذب تماشاچی شدهاست.
همه این مقدمه طولانی را درباره «خندهبازار» گفتیم تا به این نتیجه برسیم که «دستانداز»، برنامه جدید همان تیم سازنده، همه چیزی که «خندهبازار» داشت را ندارد! نه خلاقیت تازه و ابداع جدید در تقلید از برنامههای تلویزیون، نه شوخیهای جذاب و خلق موقعیتهای جدید، نه انتقادهای عمیق و اثرگذار و نه موفقیت در خلق تکیهکلامها و حرفها. البته که پررنگشدن شبکههای اجتماعی و بالارفتن سلیقه مخاطبان هم در این اتفاق بیتأثیر نیست و میتواند بهانه خوبی برای سازندگان برنامههای طنز باشد، اما بههیچوجه نمیتوان این حرف را پذیرفت. زیرا همزمان با سلیقه مردم، باید سطح خلاقیت سازندگان هم بالا برود؛ وگرنه باخت حتمی است، همانطور که «دستانداز» باخته است!