از سال ۱۳۱۴ با ممنوعیت برگزاری مراسم عزاداری، این حسینیه نیز مجبور به پنهانی برگزار کردن مراسم عزاداری شد. مداح مراسم «مرحوم محمدتقی جارچی شاندیز» لباس روحانیتش را در بقچهای میگذاشت و به خانه میرزاعلی خانعلیزاده طارمی که میآمد و وارد خانه میشد لباسش را میپوشید و مراسم عزاداری را برپا میکردند.
حمیده صفائی| شهرآرانیوز؛ قرارمان ساعت ۱۱ صبح در حسینیه آل طه واقع در خیابان ملک الشعرای بهار ۳۶ است. ۱۰۰ متری که داخل کوچه میشویم در سبز فلزی به سبک قدیم را در مقابلمان میبینیم که روی آن کاشی نصب شده و روی کاشی تاریخ «۱۳۴۷ هجری قمری» حک شده است که گویای تاریخ احداث این بناست. در بیرون از ساختمان بهجز همان در و کاشی هیچ نمایی از بنای حسینیه دیده نمیشود.
در نیمهباز است؛ یک پله کوچک را پایین میرویم و وارد راهروی حدود ۱ در ۲ متر میشویم. باز هم نشانی از حسینیه به چشم نمیخورد. اما از راهرو کوچک که عبور میکنیم پرده کرم کاراملی رنگ را کنار میزنیم و فضایی متفاوت را مقابلمان میبینیم. فضایی معنوی که مزین به پرچمهای مشکی با نام ائمه اطهار (ع) است. نفهمیدیم چند دقیقه میخکوب و متحیر به این فضا نگاه میکردیم که با صدای عبدالهادی طارمی، سرپرست هیئت مکتب آل طاها، به خودمان آمدیم. پایمان سست شده بود و میل به ماندن داشت، برای همین همانجا روی مبل کنار در نشستیم. این حال و هوا و آن فضای معنوی برای خودمان هم عجیب بود. ۴ علمی که در گوشه و کنار حسینیه بود، بهویژه بزرگترینش که در مقابلمان قرار داشت جلوه بیشتری به حسینیه داده بود. علمهاییکه بعد از گفتگو متوجه شدیم قدمتی ۶۰ و ۸۰ ساله دارند.
ماجرایی که از یک خواب شروع شد
«میرزاعلی خانعلیزاده طارمی» برای گرفتن زمین شخصی از آستانقدس رضوی ثبتنام میکند و تابستان ۱۳۰۷ نامش در میآید. وقتی از طرف آستان قدس رضوی برای خطکشی و تحویل دادن زمین میآیند، پیرزن سیدی که در سمت مقابل زمین سکونت داشته بیرون میآید و میپرسد «چهکار میکنید؟» به او میگویند برای خطکشی زمینها و واگذاری آنها آمدهایم.
پیرزن رو به میرزاعلی که تا آنزمان نامش را هم نمیدانسته میکند و میگوید «اینجا را خط بکشید» میپرسند «چرا؟» پیرزن نگاهی به آن جماعت میکند و ادامه میدهد «دیشب خواب دیدم ۲ مرد بلندقامت سوار بر اسب به اینجا آمده و در حال خطکشی زمین بودند، آنطور که میگفتند قرار است در اینجا حسینیهای برپا شود. گفتم حتما شما به تعبیر همان خواب آمدهاید اینجا تا حسینیهای بنا کنید.» میرزاعلی میگوید دست نگه دارید ببینید بیبی چه میگوید. بعد از صحبتهای آن پیرزن سیده، از آنها میخواهد همانجا را خط بکشند تا اول کار، حسینیه را بنا کند و بعد نوبت به خانه و زندگیاش برسد.
این ماجرا را عبدالهادی طارمی به نقل از پدرش برایمان تعریف میکند و ادامه میدهد: «پاییز ۱۳۰۷ حسینیه آماده و هیئت آل طه در این مکان تأسیس شد، از همان زمان تاکنون شبهای جمعه روضه سید الشهدا (ع) و صبحهای جمعه دعای ندبه برقرار بوده است. بعد از حیاط حسینیه اتاقهای اطرافش ساخته میشود. آنزمان حسینیهها داخل خانهها بودند، بدین صورت که دور تا دور، خانه و وسط، حیاط قرار داشت که از فضای حیاط برای حسینیه استفاده میکردند. پدربزرگم از قفقاز به مشهد مهاجرت کرده بود و دوستان ترکش پای ثابت حسینیه بودند بهطوریکه همان اول کار هیئت ۲۰۰ نفره برپا شد.»
از کرامات حضرت ابوالفضل (ع)
حسینیههای قدیم هم خانه بود و هم حسینیه، حال و هوایشان با امروز فرق داشت، حتی مراسمشان هم متفاوت از آنچه این روزها میبینید بود. سینهزنها نیمخیز مینشستند، نیمه سمت چپ سینهشان را برهنه میکردند، دست چپ بهصورت حائل به کمر، یک زانو روی زمین و یک زانو در بغل و با دست راست منظم سینه میزدند.
طارمی همانطور که اینها را برایمان تعریف میکند از وقایع و کرامات عزاداریها نیز میگوید. او به نقل از پدرش تعریف میکند: «چند سال بعد از برپایی حسینیه، یک شب جمعه که همه دور هم جمع میشوند تا مراسم دعای سیدالشهدا (ع) را برگزار کنند، خانمی از مستأجران پدربزرگم سرآسیمه میآید و میگوید؛ آقا میرزاعلی شوهرم فوت کرد.
پدربزرگم متأسف میشود و میگوید چهکار کنیم. زن شیونکنان میگوید، به دادم برس، من از آذربایجان با یک دنیا امید و آرزو آمدهام تا شوهرم در اینجا کار کند و زندگی خوبی داشته باشیم؛ حالا با ۴ بچه قد و نیم قد چهکار کنم. پدربزرگم درمانده از همه جا که چه کاری میتواند برای او و همسرش انجام دهد با چند نفر از هیئتیها به اتاقشان میروند. میبیند پاهای میت را بستهاند و زنان مویهکنان دور تا دورش نشستهاند. به میت دست میزنند میبینند بدنش خیلی سرد نیست. جنازه را در میان هیئت میبرند. ۳۰ نفر از عزاداران آمدهاند. زن ضجه میکند و با همان صدای نالانش میگوید شما میگویید چند سالی است برای سیدالشهدا (ع) عزاداری میکنید، امشب از حضرت ابوالفضل (ع) بخواهید همسرم را زنده کند.»
باور این حرف و شاید بیانش هم آسان نباشد؛ نمیتوان هر آنچه شنید باور و بیان کرد، اما طارمی آنطور که ادعا میکند، از منبعی موثق ماجرا را شنیده برای همین به خودش اجازه میدهد برایمان تعریف کند؛ اما اصراری ندارد که ما آن را باور یا رد کنیم.
او ادامه میدهد: «پدربزرگم برای اینکه آن زن را آرام کند، میگوید شما راست میگویید باید کرامتی از این دستگاه ببینیم تا بفهمیم عزاداریمان مورد قبول واقع میشود یا نه. آن شب به همه میسپارند هیچ کس از حضرت ابوالفضل (ع) به غیر از سلامتی آن مرد چیز دیگری نخواهد. آنها به سبک قدیم سینه میزنند یک زانو روی زمین و یک زانو در بغل. نوحهخوان از مظلومیت حضرت ابوالفضل (ع) با همان زبان ترکیشان میخواند و به مدت نیمساعت ابوالفضل (ع) دخیلم میگویند.
بعد از نیمساعت مرد مینشیند و میگوید میرزا علی آب بده تشنه هستم، جمع حاضر منقلب میشوند و شک نمیکنند حضرت ابوالفضل (ع) عنایتی بر آن جمع دارد و از آن تاریخ به بعد برای برگزاری مراسم عزاداری مصممتر از قبل میشوند. آن خانواده ۴ سال دیگر در خانه پدربزرگم زندگی میکنند و بعد از آن به مکانی دیگر میروند.» طارمی این موضوع را هم متذکر میشود و میگوید در دستگاه اهل بیت (ع) بیماران بسیاری شفا یافتهاند و اگر خواستید میتوانیم با اجازه خودشان با ارائه مستندات پزشکی به شما معرفی کنیم.»
نگهبان مجلس عزا
آن زمانی که حسینیه آلطاها (ع) بنا شد بعد از این ساختمان، دیگر بنایی نبود. شهر پایان مییافت و تا چشم کار میکرد بیابان و گندمزار بود و قسمتهایی هم باغ. این حسینیه بهدلیل حاشیه بودنش خیلی به چشم نمیآمد و بیشتر عزادارانی که به آنجا رفت و آمد داشتند همسایهها و دوستان و آشنایان بودند. از سال ۱۳۱۴ با ممنوعیت برگزاری مراسم عزاداری، این حسینیه نیز مجبور به پنهانی برگزار کردن مراسم عزاداری شد. مداح مراسم «مرحوم محمدتقی جارچی شاندیز» لباس روحانیتش را در بقچهای میگذاشت و به خانه میرزاعلی خانعلیزاده طارمی که میآمد و وارد خانه میشد لباسش را میپوشید و مراسم عزاداری را برپا میکردند.
مرحوم محمدتقی جارچی میگفت وقتی من میخوانم، شما آهسته جواب دهید تا صدا بیرون نرود و دردسری پیش نیاید. حیاط بزرگی بود، همه یکدیگر را میشناختند، کسی خیانت نمیکرد. با وجود این یک نفر را میسپردند با ظرفی از تخمه روی پشت بام بنشیند، انگار که آنجا نشسته و تخمه میشکند، او به محض دیدن مورد مشکوکی با سوت و سر و صدای مخصوص به خودشان دیگران را متوجه حضور مأموران میکرد. آنزمان برگزاری مراسم عزاداری ممنوع بود، دید و بازدید ممنوع نبود، برای همین اگر کسی هم میآمد ببیند چه میکنند آنها دید و بازدید را بهانه میکردند.
هیئت بازار دارد
در سال ۱۳۱۵ «میرزاعلی خانعلیزاده طارمی» به رحمت خدا رفت و پسرش حاج «محمدحسین خانعلیزاده طارمی» سرپرستی هیئت را برعهده گرفت. با گذر زمان همانطور که همه چیز دگرگون و متحول میشود در برگزاری مراسم عزاداری هم تغییراتی ایجاد شد. سال ۱۳۲۳ تعدادی از جلسات و هیئتهای اطراف به یکدیگر ملحق شده و «هیئت متحده فدویان آل طاها» را شکل دادند، کمکم هیئتیها جمع شدند و هیئت را به سمت حرم بردند. برای رفتن به حرم از وسط بازار زنجیر حرکت میکردند و همین حرکت از میان بازار سبب شد تا بگویند «هیئت بازار دارد» یعنی هیئت تشرف به حرم مطهر دارد.
علم ۸۰ ساله
سال ۱۳۷۰ بعد از درگذشت محمدحسین خانعلیزاده طارمی سرپرستی هیئت برعهده عبدالهادی خانعلیزاده طارمی قرار میگیرد. هر چند عکسی از آن حیاط قدیمی با اتاقهای اطرافش ندارد، چون پدر و پدربزرگش اعتقادی به عکس و عکاسی نداشتهاند، اما آنچنان از خاطرات آن روزها میگوید که تصورکردنش خیلی سخت نیست. اکنون در مقابلمان تنها بنایی همکف و یکسره به چشم میخورد. بنایی که در سال ۱۳۴۲ بعد از تقسیمات ارثی ساخته شده است و در طول سالها بهدلیل مسائل بهداشتی و ایمنی تغییراتی در آن صورت گرفته و بارها بازسازی شده است.
ابتدای ورود به حسینیه علم بزرگی را در برابر خود میبینید که حال و هوای شما را در همان لحظه به مجلس عزای امام حسین (ع) میبرد. هر چند حسینیه خالی از عزاداران است، اما فضای عطرآگین عزاداران ما را با خود به نوای یاحسین (ع) و یا ابوالفضل (ع) میبرد.
این هیئت ۴ علم دارد یکی استیل و قدیمی که بیش از ۸۰ سال قدمت دارد، کنار آن علم دیگری گذاشتهاند که آن را علم ۲۱ تیغ مینامند و ۶۰ سال است در این هیئت گردانده شده است. علم ۱۳ تیغ ۲۵ ساله هم در سمت راست قرار دارد و یک علم کوچک هم هست که حدود ۲۰ سال است بچهها آن را هیئت میگردانند.
مداحانی از دل حسینیه
یکی از خدمات این هیئت در عصر روزهای جمعه آموزش مداحی است. آنطور که شنیدهایم ۱۰ سال از تأسیس «انجمن نوحهسرایان آل طاها» میگذرد. مدیریتش را «حاج محمود نکاحی» برعهده دارد. او هر عصر جمعه از ساعت ۱۸ تا ۲۰ به این حسینیه میآید و رایگان به علاقهمندان آموزش میدهد و دیناری از کسی نمیگیرد. آموزش مداحی در اینجا با همان سبک و سیاق نوحههای سنتی قدیم است. سرپرست هیئت آل طاها (ع) در آموزش مداحان معتقد است که مداح باید عاشق باشد و عشق به کارش داشته باشد. بعد از عشق و علاقه باید به آن بها دهد و وقت بگذارد. نمیتوانید بگویید مداح هستید و چیزی از مقتلها ندانید و تاریخ صدر اسلام را مطالعه نکنید. مداح باید تاریخ صدر اسلام را یاد داشته باشد. برای خواندن مقتلهای مختلف وقت بگذارد. در کنار آن بهطور یقین داشتن صدای خوب و ظاهری آراسته هم از لزومات مداحی است.
آنطور که از حرفهایشان متوجه میشویم، جنس آدمهای این حسینیه با برخی مکانهای مشابه فرق دارد، اینجا همه کارها، کار دل است و کسی به یاد ندارد که در بین مداحان این حسینیه پولی رد و بدل شده باشد و کسی چیزی گرفته باشد، درست مانند نکاحی که چند سالی است بدون هیچ چشمداشتی به دنبال تربیت مداحان جوان و نوجوان با همان سبک و سیاق سنتی است.
هیئتی باید اهل مطالعه و پژوهش باشد
تولد در خانوادهای هیئتی و بزرگ شدن با عشق اهل بیت (ع) سبب میشود تا «عبدالهادی طارمی» مشتاق به مطالعه و پژوهش در این زمینه شود و پس از نوشتن چندین کتاب، حالا در حوزه مداحی اهل بیت (ع) حرفی برای گفتن داشته باشد.
او کتابهایی درباره نوحههای سنتی مرحوم میرزاعباس و حاج علی آقای رجایی در مشهد با عنوان «نوای رجایی: مجموعه نوحههای ۱۴ معصوم (ع)» در ۲ جلد گردآوری کرده است. کتابچهای در باب حدیث نیز نوشته است. در حال حاضر هم ۴ کتاب آماده انتشار دارد که بهدلیل مسائل مالی نتوانسته به چاپ برساند. کتابی با «نام پرچمهای برافراشته حسینیون و فاطمیون»؛ «مجموعه اشعار هیئتهای سنتی در زمان تشرف به حرم مطهر رضوی»، و «هزار نوحه از مرحوم سراج شیرازی» که از ستارههای قلل شعر آیینی هیئتهای سنتی محسوب میشود.
کتاب دیگری که طارمی از آن یاد میکند و برایش ارزشمند است، با نام «دایرهالمعارف هیئتهای مذهبی مشهد مقدس» است. در این کتاب نام تمام هیئتهای مذهبی مشهد که بیش از ۵۰ سال عمر دارند آورده شده و تمام فعالیتهای مذهبی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، خدماتی رفاهی و... آنها در آن بیان شده است. او میگوید: «هیئت فقط برای برگزاری مراسم عزاداری نیست. ما هیئتهایی داریم که در سال ۵۰۰ کیلو هندوانه به بیمارستانهای روانی میبرند یا هیئتی که هر ساله بیش از ۱۰۰ میلیون بسته معیشتی توزیع میکند. شاید کمتر کسی بداند در مشهد هیئت مذهبی داریم که خوراک کودکان حاشیه شهر؛ هر چند ناچیز را در مدرسه فراهم میکند و هر روز ساعت ۱۰ در طول دوران تحصیلی به دانشآموزان نان و سیبزمینی میدهند.»
مداح نباید بیعلم باشد
گاهی در عزاداریها میشنویم مداح مقتل را طوری میخواند که انگار خودش در جزءجزء آن صحنه حضور داشته و تمام وقایع را دیده است. طارمی در این باره میگوید: «متأسفانه برخی مداحان ما نهتنها مطالعهای ندارند بلکه کتاب مفاتیحالجنان را هم کامل نخواندهاند. یک مداح باید در زمینههای مرتبط مطالعه کافی داشته باشد. توصیه میکنم کتاب حماسه حسینی استاد مطهری را حتما بخوانید تا متوجه این موضوع شوید.» وی ادامه میدهد: «ما ۳ نوع مقتل داریم که توسط اشخاص متفاوتی نوشته شده است. یک عده از افرادی که مقتل نوشتهاند مأموران حکومتی بودهاند که وقایع را آنطور که دستگاه حکومتی از آنها خواسته نوشتهاند.
برای یک گروه داخل هیئت سیدالشهدا (ع) بودند. مانند بیبی سکینه خاتون که وقایع کربلا را به گوش مداحان و نوحهسرایان میرساند. ایشان اشتباهات مداحان را میگرفتند و اصلاح میکردند تا شبههای ایجاد نشود. اما گروه سوم آن دسته افرادی بودند که فقط آمده بودند در حاشیه جنگ تا ببینند چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا یزید یک ساعته کار را تمام میکند یا نه. این افراد هم از نگاه خودشان مقتلها را نوشتهاند. دلیل تفاوت در برخی مقتلخوانیها همین است که منابع متفاوتی برای آن وجود دارد و آدمها از نگاه خودشان این مطالب را نوشتهاند.»
سرودن شعر مذهبی آداب دارد
غرض و حکمت وجودى شعر تحت تأثیر قراردادن و در اختیار گرفتن عواطف و احساسات مخاطب است. شاعران با بزرگنمایى و کوچکسازى، گاهى از کوه، کاه و گاهى از کاه، کوه میسازند. در هر صورت شاعر قصد دارد با سرودههایش مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد درست همان چیزی که در شعرهای مذهبی بهوضوح دیده میشود. طارمی با بیان این موضوع یادآور میشود: «در گذشته شعرهای سنتی و آیینی از صافیهای متعددی میگذشتند. مثلا اگر شاعر رجایی شعری میسرایید ۳ الی ۴ استاد آن را میدیدند و تصحیح میکردند. بعد میگفتند شعر خوب است در اختیار بقیه افراد قرار بگیرد، اما اگر بنا به حدیث یا مقتل سروده نشده بود باید محو یا تصحیح میشد. اما آنچه امروز میبینیم و میشنویم متفاوت از گذشته است. گاهی افراد صاحبنام و مؤثر اشعاری میخوانند که هیچ سندی ندارد. میگویند خواب دیدیم و اشعار در خواب به ما وحی شده است. مگر میتوان با خواب شعر و حدیث گفت و رواج داد. از امام صادق (ع) در عیونالاخبار جلد یک نقل شده که تاکنون کسى درباره ما یک شعر نسروده مگر اینکه با روحالقدس تأیید شده است.
طارمی درباره تغییرات ایجادشده در هیئت مذهبی این چنین توضیح میدهد و میگوید: «برخی جوانان دوست دارند مدرن و بهروز باشند، برای همین به دنبال این هستند که همه چیز را نو کنند، به طور مثال خانه قدیمی را خراب میکنند و خانه جدید با معماری متفاوت میسازند، اما آنچه ریشه در فرهنگ و اعتقادات ما دارد نمیتوان عوض کرد. همان اتفاقی که گریبانگیر هیئتهای مذهبی شده و امروزه میبینیم برخی مداحان جوان ما خارج از قاعده و چارچوب میخوانند تا دیگران لذت ببرند. فراموش کردهایم در دستگاه اهل بیت (ع) باید مؤدب باشیم و الفاظ سخیف استفاده نکنیم. باید به مفاهیم و مطالبی که گفته میشود دقت کنیم. وقتی سفارش میکنند شور با شعور همراه باشد، یعنی باید در همه ابعاد دقت کنیم. هر یک از ما که بهعنوان فردی در این دستگاه کار میکنیم در برابر هر قطره خونی که در این مکتب ریخته شده است، مسئول هستیم.»