صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

زنگ‌ها برای چه کسانی به‌صدا درآمده است؟

  • کد خبر: ۷۷۳۳۶
  • ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۲۹
سیدهادی فیاضی - مدیر مسئول

وقتی گوشی تلفن همراه را روی میز گذاشتم، بهت‌زده بودم و عرق سردی روی پیشانی‌ام نشسته بود و هرگز تا این اندازه، مرگ را نزدیک خود نمی‌دیدم.

آن سوی خط تلفن، حجت الاسلام مهدوی دامغانی، مدیر پرتلاش فردوس‌های شهرداری مشهد بود که این روز‌ها فشار و حجم کار بسیار بیش از اندازه‌ای بر دوش وی و همکاران فداکارش است. آقای مهدوی‌دامغانی زنگ زده بود تا دست کمک خود و مجموعه پرتلاش، گم‌نام و بی ادعایش را به سوی رسانه شهر دراز کند، تا از وخامت و دهشتناکی شرایط بگوید، تا از رسانه بخواهد که گزارشگر و تصویربردار اعزام کند برای اینکه از نزدیک ببینند و ثبت کنند آنچه را در این روز‌های کرونایی بر سر کارکنان ایثارگر آرامستان‌ها می‌رود.

آقای مهدوی‌دامغانی درحالی‌که تلاش می‌کرد بغض و اندوه نهفته در صدایش را کنترل کند، گفت که نیرو‌های آرامستان بس که این روز‌ها متوفیان کرونایی را پشت سر هم برای دفن به بهشت‌رضا (ع) و بهشت‌رضوان می‌آورند، از پا در آمده اند و همراهان متوفیان هم که ساعت‌ها مجبور هستند منتظر انجام امور باشند، بی‌طاقتی می‌کنند. خودتان بیایید از نزدیک ببینید که همکاران ما در چه شرایط سختی کار می‌کنند و خودشان هرچند به شیوه‌نامه‌های بهداشتی، خیلی جدی و سفت و سخت پای‌بند هستند، اما هر لحظه، خطر کرونای دلتا آن‌ها و خانواده‌هایشان را تهدید می‌کند.

او یک هفته پیش و درست در روز پنجشنبه، چهاردهم مرداد نیز در مصاحبه‌ای با خبرنگاران هشدار داده بود که مشهد در آستانه ۳ رقمی‌شدن درگذشتگان کرونایی است؛ هشداری که متأسفانه چندان جدی گرفته نشد.

اگر بخواهم «شاه بیت» سخنان مسئول آرامستان‌های مشهد را در یکی دو جمله خلاصه کنم، همه سخنش این بود: «به مردم بگویید به خودشان رحم کنند! اگر باور ندارند، عکس‌ها و فیلم‌ها و خبر‌ها و گزارش‌هایی را که خبرنگاران و عکاسان از سردخانه‌ها و غسالخانه‌ها و گور‌های کنده‌شده برای اموات کرونایی نوشته و ثبت کرده‌اند، با دقت ببینند؛ شاید مؤثر باشد. باور کنیم که مرگ این روز‌ها بیش از هر زمان دیگر، به ما نزدیک است!»

تلاشم را کردم تا حس آن سخنان و هشدار و درخواست و رنج و دردی را که در کلمه‌به‌کلمه از حرف هایش بود، در این چند سطر به شما منتقل کنم، اما الآن اعتراف می‌کنم که کلمه‌ها و جمله‌هایم چندان گویا و رساننده پیام و تشریح‌کننده اوج بلایی که کرونای دلتا بر سر ما و عزیزان ما آورده است، هرگز نیستند.

شاید عکس‌ها به‌مراتب بهتر از واژه‌ها بتوانند این شرایط مرگبار را برای مخاطبان توصیف و مردم را به رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی مجاب کنند. شبیه آن کاری که عکاس خبری شهرآرا، محمدحسن صلواتی، چند روز پیش کرد و مجموعه عکسی را از گورستان‌ها و قبر‌ها و سالن‌ها و سوله‌های غسل و شست‌وشوی مردگان کرونایی، به‌همراه بی‌تابی و شیون و آه و ناله همراهان، با دوربینش ثبت کرد.

عکاس شهرآرا، اما چنان از آن فضای اندوهناک، متأثر شده بود که نتوانست فقط به عکاسی اکتفا کند، پس قلم به دست گرفت و روایتی را نیز درباره آنچه دیده بود، نوشت که آن هم منتشر شد و توصیه می‌کنم مجموعه عکس‌ها را ببینید و گزارش آن را بخوانید.

سخنم را با تماس تلفنی مسئول آرامستان‌های شهر آغاز کردم و رشته کلام کشیده شد به تلاش خبرنگاران برای آگاه‌کردن شهروندان و هشداردادن به مردمی که خطر کرونا عزیز یا عزیزانی را از آن‌ها گرفته است یا مثل بختک بر سرشان آوار شده و همچنان در یک قدمی آن‌هاست. خبرنگارانی که همین چند روز پیش روزی در تقویم به نامشان ثبت شده بود.

شاید قسمت این بود که این یادداشت، نام دو قشر زحمتکش و بی ادعا را به یکدیگر پیوند بزند؛ خبرنگاران را که راوی صادق این روز‌های سخت هستند و کارکنان شریف آرامستان‌ها را که بار اصلی درگذشتگان کرونایی ما بر دوش آن‌هاست.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.