صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

ویدئو| خاطره بازی با مشهد، قسمت یازدهم: کوچه شاهین‌فر

  • کد خبر: ۷۸۳۵۱
  • ۰۱ شهريور ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۱
  • ۳
اوایل دهه ۴۰ وقتی دکتر شاهین‌فر در خانه‌اش که بیمارستان هم بود در کوچه سراب زندگی می‌کرد، فکر نمی‌کرد سال‌های بعد به دلیل ماندگار شدن همان بیمارستان به نام خودش، این کوچه میانِ مردم به شاهین‌فر شناخته شود.

به گزارش شهرآرانیوز، کوچه سراب یا شاهین‌فر از گذرهای پرخاطره و نسبتا شلوغ مشهد است. کوچه‌ای که این سال‌ها خیلی از مغازه‌های تابلوسازی در آن مشغول فعالیت هستند. از سمت امام خمینی ۱۴ وارد بازارچه سراب شوید به خیابان آیت‌الله بهجت می‌رسید. اگر روزی به این کوچه که تازه سنگفرش شده است، سری بزنید می‌توانید غیر از تماشای چند بنای قدیمی که مانده، نیم‌نگاهی هم به جگرکی‌ها و کافه‌های سنتی اول و آخر کوچه داشته باشید.

 

 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ابوالفضل
۱۳:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۶/۰۷
سلام من بچه مشهدم خ خاکی قدیم اخوند خراسانی من الان بیست وپنج ساله که تهران ازدواج کردم وساکن تهرانم و سالی یک با میام برای زیارت ولی زمانی که میام مشهد عشقم به اینه که توی محله های قدیمی واز جاهایی که خیلی خاطره دارم وتویه زندگیم بزرگ ترین اشتباهم ترک مشهد بود حالا هر کاری میکنم که برای زندگی برگردم مشهد نمیشود برام دعا کنید که بر گردم به عشقم زادگاهم یا علی.
مجید جلالی
۰۱:۱۰ - ۱۴۰۰/۰۶/۰۶
دوست دارم. خاطرهام. زنده شدن. دوباره
مجید جلالی
۰۱:۰۸ - ۱۴۰۰/۰۶/۰۶
سلام. ...از بچگی تو بیمارستان شاهین فر. بودم. خانم دکتر. وهمسرشون محبت زیادی داشتن. من پسر کارمندشون بودم ..پدرم از خیلی سال پیش زمان شاه واسشون کار میکرد. از رانندگی. و انبارداری. مسول. خرید وووو....همه چی به قول. خود دکتر شاهین فر پدرم آچار فرانسه بیمارستان بود...اون زمانها. رو خوب یادمه همه شاد. بودیم. چه زود گذشت. من الان ۴۲. سالمه. چطور بگم. با بیمارستان. خاطره. زیادی دارم. بالای بیمارستان. سمت راست. منزل دکتر بود. هر زمان میرفتم با پدرم بیمارستان. یادمه که خانم دکتر. با مهربونیت بامن برخورد می‌کرد. ای چه زود. دیر میشه. با همه درخت‌های. اونجا. در دیواره. پلها. آشپزخونه. یادمه. آقا پرویز رو. ومهین خانم رو. آقا محمد. رو. سید. رو. پدرم احمد جلالی بود. منم پسرش مجید ....الان من کارم موبایله. هر زمان. میرم اون خیابون. ماشینمو یه جایی پارک میکنم. بعد خرید. از. دوستان همکارم. یه سر میرم کوچه شاهین فر. نمی‌دونم. یه حسی منو میکشونه اونجا. شاید خاطرات. پدرم که. یه چند سالی هست. پدرم رو از دست. دادم. ......وقتی. به بیمارستان. که الان شده دانشگاه. جونا. نگاه میکنم. آروم میشم. چه خاطره های. که. داشتم. تو بیمارستان. با این فیلم. منو بردین به ۳۵ سال پیش