روایت شهرآرامحله از موکب شهدای بولوار شاهنامه در سهراه فردوسی و زائران پیادهای که دقایقی را در این موکب به استراحت پرداختند
رضاریاحی
حسین برادرانفر
امسال سومین سالیاست که موکب زائران پیاده حرم رضوی در سهراهی فردوسی به نام استراحتگاه شهدای بولوار شاهنامه به همت هیئت مذهبی، تشکلها، مساجد، اهالی بولوار شاهنامه و شهرداری منطقه ۱۲ برپا شدهاست. موکبشهدای بولوار شاهنامه بزرگترین موکب ورودی غرب مشهد است. تمام زائران پیادهای که از محور شهرستان چناران وارد مشهد میشوند، در ابتدای ورودی غرب مشهد، به این موکب وارد شده و از خدمات ارائه شده در این ایستگاه همانند، وعده غذایی گرم، نماز جماعت، خدمات پزشکی و پرستاری، خوابگاه مجزا برای بانوان و آقایان، حمام و سرویسهای بهداشتی، کفاشی، خیاطی، تعمیرات موبایل و... بهرهمند میشوند.
زائران پیاده ساعات و دقایقی را در این موکب به استراحت پرداخته و بعد از تجدید قوای جسمانی به دریای جمعیت و عاشقان علیابنموسیالرضا (ع) میپیوندند تا این چند کیلومتر آخر را نیز طی کرده و به بهشت ما مشهدیها قدم بگذارند. برای آشنایی بیشتر با حال وهوای زائران پیاده و خادمان موکب شهدای بولوار شاهنامه و خدمات ارائه شده در این ایستگاه گفتوگوی دوستانهای با چند نفر از خادمان حاضر در این ایستگاه و زائران پیاده آن انجام دادهایم، مشروح این گفتگو را در سطور بعدی خواهید خواند.
شروع بعد از اربعین حسینی
عباس باروتکوب با اشاره به تأسیس ایستگاه و استراحتگاه زائرین پیاده شهدای بولوار شاهنامه در ۳ سال قبل میگوید: اربعین ۳ سال قبل تعداد زیادی از اهالی بولوار شاهنامه راهی مراسم پیادهروی اربعین حسینی شدند. این افراد که در مسیر پیادهروی نجف تا کربلا با صحنههای بهیادماندنی و خاطرهانگیزی از میهماننوازی شهروندان عراقی مواجه شده بودند بعد بازگشت از همایش عظیم اربعین حسینی به این فکر افتادند که با توجه به قرارگرفتن بولوار شاهنامه در مسیر حرکت زائران پیاده حرم رضوی که از محور غرب مشهد و شهرستان چناران وارد شهر مشهد میشوند، با مشارکت دستاندرکاران هیئت مذهبی، حسینیهها و مساجد، تشکلهای مذهبی و مردمنهاد، اهالی بولوار شاهنامه و شهرداری منطقه ۱۲ موکبی را در مسیر زائران پیاده رضوی ایجاد کنند.
مسئول موکب شهدای بولوار شاهنامه در ادامه میافزاید: پیشنهاد طرح احداث استراحتگاه زائرین پیاده در سهراهی فردوسی در جلسات شوراهای اجتماعی محلات بولوار شاهنامه مطرح شده و قرار بر این شد که از تمام نیروها، امکانات و ظرفیتهای موجود برای برپایی این موکب استفاده کنند. بعد از تصویب طرح در شورای اجتماعی محلات، پیگیریها برای ثبت این ایستگاه از طریق فرمانداری، شهرداری و انجمن هیئتهای عزاداری مشهد انجام شد و بدین ترتیب «موکب شهدای بولوار شاهنامه» به ثبت رسمی رسید و با وجودی که کمتر از چند روز به شهادت امام رضا (ع) باقی مانده بود، هیئت شهدای بولوار شاهنامه خیمهای در سهراه فردوسی برپا کرده و در این خیمه خدمت به زائران پیاده حرم رضوی را انجام دادند. در سالهای بعد نیز این ایستگاه با عنوان «ایستگاه زائران پیاده شهدای بولوار شاهنامه» بر پا و هر سال زائران زیادی از خدمات این ایستگاه بهرهمند میشوند. امسال سومین سالی است که موکب شهدای بولوار شاهنامه خدمترسانی به زائران پیاده حرم رضوی را انجام میدهد، ارائه این خدمات از روز اربعین امام حسین (ع) آغاز شد و تا پایان ماه صفر نیز ادامه داشت.
برپایی ۱۴ غرفه خدماتدهی
باروتکوب در ادامه با اشاره به خدمات مختلف موکب شهدای بولوار شاهنامه میگوید: موکب شهدای بولوار شاهنامه امسال دارای ۱۴ غرفه است و خدمات مختلفی را به زائران پیاده رضوی ارائه میکند. امسال دو غرفه به خدمات پزشکی اختصاص پیدا کرد که غرفه خدمات پزشکی آقایان و خانمها جداست. این دو غرفه دارای گروه پزشکی و پرستاری مجهز بوده که شبانهروزی خدمات مختلف پزشکی و پرستاری همانند درمان تاول پا، سرگیجه و تهوع، دیابت، بیماریهای قلبی و تنفسی و... به زائران پیاده ارائه میدهند. در صورتی که بیمار احتیاج به مداوای جدی داشته باشد به بیمارستان (طالقانی) معرفی خواهد شد. درکنار این دوغرفه خدمات پزشکی، غرفه امداد، نجات و هلالاحمر فعالیت میکند. اعضای این تیم نیز به مداوای جراحات و تاولهای سطحی دست و پای زائران پرداخته و با پانسمان و تزریق داروهای مسکن و آرامبخش از درد بیشتر زائران پیاده میکاهند. یکی از مشکلاتی که ما در زمینه غرفههای مربوط به پزشکی و امداد و نجات داشتهایم کمبود دارو، لوازم و تجهیزات پزشکی مورد نیاز همانند باند، سرم، ماسک، بتادین و قرصهای مسکن است. با وجودی که بخشی از این اقلام توسط هلالاحمر و سازمان علومپزشکی تأمین شده، اما به دلیل جمعیت زیاد زائران پیاده، داروهای موجود پاسخگو نیست و گاهی اوقات ما حتی در دادن یک باند معمولی نیز دچار کمبود هستیم.
عضو بنیاد فرهنگی شهدای بولوار شاهنامه به فعالیت دیگر غرفههای این ایستگاه اشاره کرد و میگوید: درکنار غرفههای امداد و نجات و پزشکی، غرفههایی نظیر ماساژ، کفاشی، غرفه چای و دمنوش، غرفه بازیهای کودکانه، غرفههای جمعآوری نذورات آقایان و جمعآوری نذورات بانوان، غرفه پاتوق مهدویت و آبدارخانه آقایان و آبدارخانه بانوان نیز شبانهروزی به ارائه خدمات میپردازند.
باروتکوب به حضور و فعالیت نیروهای خدماتی از سرتاسر شهر مشهد در موکب شهدای بولوار شاهنامه اشاره کرده و بیان میکند: در این ایستگاه علاوه بر نیروهای خدماتی ساکن در بولوار شاهنامه از نیروهای خدماتی دیگر محلات و مناطق دیگر شهر مشهد نیز کمک گرفتهایم. به عنوان مثال غرفه کفاشان از بچههای بامعرفت محله پنجتن هستند که علاوه بر حضور فیزیکی و خدمت عاشقانه به زائران پیاده حرم رضوی، بیش از یکمیلیون تومان وسایل و لوازم مورد نیاز را نیز از هزینه شخصی خود تأمین کردهاند و بر طبق آماری که داریم تاکنون بیش از ۱۰ هزار کفش را تعمیر و دوختهاند. غرفه مهدویت یکی دیگر از غرفههای ویژه موکب شهدای بولوار شاهنامه است که توسط دو نفر از جوانان مذهبی منطقه به نامهای حامد اخوت و سیدابوالفضل داغیانی برپا شدهاست. این دوجوان که سابقه چندین سال کار فرهنگی و مذهبی درتشکلهای دینی محله و منطقه را دارند، در حوزه مهدویت، غیبت، ویژگیهای اخلاقی و دوره امامت امام رضا (ع)، امام حسن (ع) و پیامبر اکرم (ص) بحثهای خوبی را بهراه انداخته و توانستهاند اطلاعات خوبی در راستای شناخت حقایق تاریخی صدر اسلام تا زمان امامت امامرضا (ع) در اختیار زائران پیاده بهویژه جوانان قراردهند. البته در این حوزه ما از سازمان تبلیغات اسلامی و امور مساجد توقع بیشتری داشتیم. حداقل توقع ما این بود که با فرستادن یک کارشناس مذهبی، ما را در این امر خطیر که همانا آشنایی زائران پیاده با واقعیت تاریخ صدر اسلام است، یاری میکردند.
امکانات خدماتی به زائران پیاده
باروتکوب در ادامه با اشاره به موارد خدماتی ارائه شده به زائران پیاده رضوی میگوید: امسال با کمک شهرداری منطقه، ۲۴ چشمه سرویس بهداشتی برای زائران برپا شده است. همچنین برای اولین بار حمام ویژه آقایان و خانمها را داشتهایم. دو خیمه ویژه خانمها و آقایان با ظرفیت ۴۰۰ نفر را برای استراحت زائران پیاده رضوی در محل موکب برپا کردیم تا زائران پیادهای که قصد استراحت کوتاهمدت داشتند در این خیمهها ساکن شوند. همچنین امسال از طریق هماهنگی با مساجد و برخی از ساکنان و اهالی بولوار شاهنامه امکان اسکان بیش از ۱۰۰۰ نفر از زائران پیاده در منازل شخصی و مساجد منطقه نیز فراهم شد که در مجموع اسکان ۱۴۰۰ نفر زائر پیاده فراهم شده است. همچنین امسال برای اولین با رتوجه به آلودگی ظروف یکبار مصرف پلاستیکی، از ظروف ملامین و شیشهای برای پذیرایی از زائران استفاده شد و فقط ۱۰ درصد ظروفی که در موکب استفاده شد از ظروف پلاستیکی یکبار مصرف بود.
وی در ادامه به هزینه سرسامآور کرایه چادر برای برپایی موکبها اشاره کرده و ادامه میدهد: در گذشته هرسال ما مبالغ زیادی را صرف کرایه چادرها میکردیم، اما امسال مبلغ ۲۰ میلیون تومان را به خرید چادر اختصاص دادیم و دیگر دردسرهای دنبال چادرگشتن و کرایه چادر را نخواهیم داشت. اقلام مورد نیاز دیگری نظیر پمپآب، لامپ، موتور برق و... نیز که جزو وسایل مورد نیاز و واجب موکب است خریداری شد.
باروتکوب تصریح میکند: از ابتدای شروع کار ایستگاه یعنی روز اربعین حسینی ما هر روز در سه وعده پذیرایی از زائران پیاده را داشتهایم. این پذیرایی در روزهای اول از ۲۵۰ نفر شروع شد و در روزهای پایانی ماه صفر به ۲ هزار و ۵۰۰ تا ۳ هزار نفر میرسید. در مجموع علاوه بر کمکهزینهها و هزینههایی که شهرداری منطقه و مشهد متقبل شدند، برپایی ایستگاه و پذیرایی از زائران پیاده حرم رضوی امسال، بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان هزینه دربرداشت که قسمت اعظم آن توسط اهالی ساکن در بولوار شاهنامه و دیگرخیران تأمین شد.
وی به افزایش هزینههای امسال نسبت به سال پیشین برپایی موکب و پذیرایی از زائران پیاده رضوی اشاره کرده و میگوید: موکب شهدای بولوار شاهنامه در سال گذشته نیز تقریبا با همین کیفیت برپا شد که هزینهای بالغ بر ۱۷۰ میلیون تومان دربرداشت، حال باتوجه به هزینه ۳۰۰ میلیونی امسال برای برپایی موکب، میتوان نتیجه گرفت که هزینهها بین ۶۰ تا ۷۰ درصد افزایش یافتهاست.
باروتکوب در پایان از کمکهای شهرداری منطقه و پایگاه بسیج بولوار شاهنامه که در برقراری نظم و امنیت ایستگاه زحمات زیادی کشیدهاند، تشکر و قدردانی میکند.
در ادامه این گزارش به سراغ تعدادی از غرفهداران و زائران پیاده رفتیم و گفتوگوی دوستانهای با آنها انجام دادیم که در سطور بعدی خواهید خواند.
عشق به امام رضا (ع)
سید علی کشفی، مسئول غرفه هلالاحمر و یکی از امدادگران داوطلبی است که از اولین روز برپایی این ایستگاه در غرفه (هلالاحمر) مستقر شده و به خدماتدهی به زائران پیاده رضوی میپردازد.
کشفی میگوید: کارمند اداره مخابرات و جزو داوطلبان گروههای امداد و نجات سازمان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران هستم. امسال ششمین سالی است که بهعنوان امدادگر سازمان هلال احمر، در ایستگاههای صلواتی استقبال از زائران پیاده رضوی شرکت میکنم. در اغلب ورودیهای شهر مشهد از جمله جاده نیشابور، سرخس، کلات و امسال نیز در ورودی چناران به مشهد حضور داشتهام و باتوجه به دورههای امداد و نجات که پشت سر گذاشتهام، با افتخار مشغول به خدمت به زائران پیاده بارگاه منور رضوی هستم. وظیفه ما در این غرفه امدادرسانیهای اولیه، ماساژ پا، رفع تاول، باندپیچی زخمهای ناشی از پیادهروی
طولانی مدت زائران پیاده و رسیدگی به بیماریهای جزئی آنهاست. من و دو همکارم از اولین روز برپایی موکب در این ایستگاه مستقر شدهایم و در این مدت نیز شاهد عشق و علاقه بیحد و بیپایان زائران پیاده به امام مهربانیها بودهایم. کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان و سالم و بیمار هم ندارد. ما شاهد زائران پیادهای هستیم که با سن بالای ۸۰ سال و با کمک عصا و ویلچر به زیارت آقا آمدهاند. پسر خردسالی را دیدم که تنها ۵ سال داشت و به زور از والدینش اجازه گرفته بود و همراه بچههای مسجد روستا برای زیارت با پای پیاده به راه افتاده بود. انسانهایی با حال جسمی بسیار وخیم از این موکب عبور کردهاند که هرکدام از ماها اگر درگیر این بیماریها باشیم از جای خود تکان نمیخوریم، چه برسد به اینکه یک هفته خود را دربهدر جاده و سوز و سرمایش بکنیم تا خود را با پای پیاده به حرم آقا برسانیم.
وی در ادامه میگوید: سال گذشته که در مسیر یکی از ایستگاههای جاده آبروان به مشهد مستقر بودیم، نیمههای شب بود که خانمی را کشانکشان به داخل غرفه ما آوردند. زنی میانسال بود که از شدت درد و خستگی بیهوش شدهبود، بلافاصله از همراهش پرسیدم که آیا این خانم بیماری خاصی دارد؟ آن خانم هم در جواب گفت: «بله، فکر میکنم بیماری قند داشته باشد.» از خانم همراهش خواستم که کفشهای بیمار را از پایش بیرون کند، تا وضعیت جسمانی او مشخص شود. کفشهای زن را که درآورد دیدم که انگشتان پایش بابت بیماری قند به شدت متورم و سیاه شده بود، بهطوری که حتی راه رفتن معمولی نیز برایش سخت بود، با این وجود آن زن پای پیاده به سمت حرم به راه افتادهبود. از دیدن این صحنه، هم خیلی ناراحت شدم و هم خیلی عصبانی، رو به زن کرده و گفتم: «خب مادر جان شما با این وضعیت بیماری که داری نباید به خودت فشار بیاری، نمیدانی پیادهروی و زخم شدن پاها باعث بیهوشی و خدای ناکرده مرگت میشود.» زن بدون اینکه حرفی بزند کفشهایش را به پا کرد و تنها یک کلمه گفت: «به عشق امامرضا (ع) آمدم، خودش کمکم میکند.» بعد هم از غرفه ما بیرون آمد و به راهش ادامه داد. من و همکارانم در برابر این همه عشق و علاقه این خانم به امام رضا (ع) شرمنده شدیم و دیگر هیچ حرفی نزدیم. این حداقل کاری است که میتوانیم انجام بدهیم، من اعتقاد دارم برای هر نعمتی که خداوند به آدم داده باید شکرگزار باشد، نعمت سلامتی و نعمت همجواری با امامرضا (ع) نعمتهای کمی نیستند، من هم برای شکرگزاری بابت این نعمتهای بزرگ هر سال در موکبهای بینراهی حاضر خواهم شد تا دردی از دردهای زائران پیاده حرم رضوی کم کنم.
خادمی برای زائران افتخار است
حسین جلیلی از دستیاران غرفه پزشکی و امداد موکب شهدای بولوار شاهنامه است. او نیز با وجودی که جوان است و سنوسال زیادی ندارد، ۷ سال پیاپی را به عنوان امدادگر در خدمت زائران پیاده بوده است.
جلیلی میگوید: از کودکی همزمان با فرا رسیدن دهه آخر صفر و شهادت امام رضا (ع) به همراه خانواده و اهالی محله با پای پیاده به زیارت امام رضا (ع) میرفتیم. در بین راه استراحتگاههایی به منظور پذیرایی و رفع خستگی زائران پیاده تعبیه شده بود و من از همان دوران کودکی بسیار علاقهمند بودم تا در این موکبها خدمت کنم. بعد از چند سال با همین نیت به عنوان نجاتگر و امدادگر افتخاری ثبتنام کردم و بعد از دیدن دورههای آموزشی در هلال احمر، ۷ سالی است که بهعنوان امدادگر در ایستگاههای استقبال از زائران پیاده بینراهی به مشهد مشغول به خدمت هستم و این خدمت را برای خود افتخار میدانم.
کفشهای زهوار دربرفته
در غرفه کفاشی چند جوان و نوجوان بین ۱۸ تا ۳۲ سال، نشسته و کفشهای زائران پیاده را بند و کوک و به قول خودشان دوردوزی میکردند. یکی از آنها یعنی رضا ۳۲ ساله است که ۱۷ سال سابقه کار کفاشی دارد.
رضا که از گفتن فامیلش امتناع میکند، خطاب به ما میگوید: من بچه پنجتن هستم، بچه پایین، به ماها لقب «بچه محل امام رضا» دادهاند و این زائران میهمان هممحلهای ما هستند. کفشهای پایشان که هیچ، خاک پایشان هم به چشمانم میکشم. بیشتر از ۷ ساله که با دوست و رفقایم که همگی در حرفه کفاشی فعال هستند، دهه آخر ماه صفر دکان و کفاشی را تعطیل کرده و در موکبهای استقبال از زائران پیاده رضوی فعالیت میکنیم.
رضا ادامه میدهد: هر آنچه برای تعمیر کفشهای زائران پیاده از انواع فرچه، واکس، چرم، میخ، چسب، کفی، سرپاشنه، انواع سوزن و میخکش و گرفته تا تخته زیردستی، هیتر برقی، انواع سنباده، تینر، بنزین و... نیاز باشد از دکان خودم و کفاشی دوستانم تهیه کرده و منتظر نمیمانیم تا لوازم بیاورند و بعد ما کفش خلق خدا را
تعمیر کنیم.
از نذر شله تا نذر پیادهروی
علی احکامی، زائرپیاده، یکی از میهمانان این موکب است. وی دهمین سالی متوالی است که با پای پیاده از چناران به مشهد میآید.
احکامی میگوید: راننده بیابان بودم، در سالهای جوانی و روزهایی که پول و پلهای داشتم، هرسال همزمان با شب شهادت امام رضا (ع) دیگ شله نذری برپا کرده و از عزاداران آقا پذیرایی میکردم. بعد از ۳۰ سال که بازنشسته شدم، حقوق بازنشستگی کفاف خرج خانه و مخارج زندگی را نمیداد، اما من همچنان مصرّ بودم با هزینه شخصی خویش دیگ شله نذری را برپا کنم، برای همین چندسالی را پارهوقت کارگری کردم تا اینکه سن من به هفتادسالگی رسید و دیگر توان کارگری نیز نداشتم، این شد که ناخواسته بساط دیگ شلهای را که ۴۰ سال با عشق و ارادت برپا میکردم، کنار گذاشته و از حدود ۱۰ سال قبل نذرم را تغییر داده و به امام رضا (ع) گفتم: «یا امامرضا من دیگر هیچ از مال دنیا ندارم، میدانید که برای پول اجاره خانهام نیز ماندهام، حالا که پولی برای برپایی دیگ شله ندارم، تا زمانی که زنده هستم و میتوانم روی پاهایم راه بروم، نذر میکنم پیاده به پابوست بیایم.» خدا را شکر، امامرضا (ع) نذرم را پذیرفت و اکنون ۱۰ سالی است که با پای پیاده از چناران به مشهد و پابوس امام مهربانیها میآیم.
پیادهروی با وجود بیماری
فاطمه زارعی یکیدیگر از زائران پیاده رضوی بیش از ۳۰ مرتبه باپای پیاده به حرم امام رضا (ع) آمده است.
زارعی میگوید: تمام سال را لحظهشماری میکنم تا چنین روزهایی فرارسیده و زائر پیاده امام رضا (ع) باشم. اکنون ۳۰ سال است که هرساله شب و روزهای دهه آخر صفر را چه در هوای گرم تابستان و چه در سرمای سوزناک زمستان در بیابانها طی طریق کردهام تا به بارگاه منور امام رضا (ع) رسیده و زائر پیاده حرمش باشم. در طول این سالها، روزهایی بوده که با بیماری دست و پنجه نرم کرده و توان حرکت و پیادهروی را نداشتهام، اما خود آقا عنایت کرده و چنان مهری از حرمش در قلب من نهاده است که با انرژی و کلی ذوق به سویش روانه شدهام. امسال نیز چشمهای من بیمار بود و باید آنها را به تیغ جراحان میسپردم، اما از آنجایی که میدانستم دکتر بعد از عمل چشمانم با پیادهروی من مخالفت میکند، قصد داشتم بعد از مراسم پیادهروی چشمانم را عمل کنم، اما، چون خطر بدترشدن وضعیت چشمم وجود داشت، ۴ روز قبل چشمم را عمل کردم و روز بعد از آن نیز با وجودی که هنوز احتیاج به استراحت داشتم، به همراه دخترم با پای پیاده به طرف مشهد حرکت کردیم. برای آنکه دکتر معالجم مانع حرکتم نشود، به او چیزی نگفتم. بعد از طیکردن چند کیلومتر به او زنگ زدم و موضوع را اطلاع دادم. دکتر معالجم از این موضوع ناراحت شد و از من خواست با احتیاط از چشمی که عمل کردهام مراقبت کرده و در اولین فرصت به چشم پزشک یا دکتر متخصصی مراجعه کنم. به هر حال عشق است دیگر، شاید اینکار من از دید خیلیها پسندیده نباشد، اما من دوست داشتم امسال هم زائر پیاده امام رضا (ع) باشم و ریسکش را به جان و دل میخرم...
پیاده روی برادران اهل سنت
در میان شلوغی جمعیت موکب شکل و شمایل فردی مرا جذب میکند، به سوی او رفتم. محاسن بلندی دارد و لباسهای قوم بلوچ را بر تن کرده است. اول گمان کردم از برادران اهل تسنن محله کلاتهبرفی ساکن است، اما او میگوید که نامش محمدجلالی بوده و ساکن شهرستان خواف است.
محمد با اشاره به اینکه مذهب او تسنن بوده و درسخوانده حوزه نیز هست، میافزاید: از خواف آمدهام، ۷ روز را در راه بودهام و یکی دو روزی است که به مشهد رسیدهام، از بابت علاقهای که به شهر توس دارم، خود را به آرامگاه فردوسی رسانده و در راه برگشت تصمیم گرفتم چند دقیقهای را در این موکب سپری کنم.
وی بر اینکه شیعه و اهل سنت برادر یکدیگر هستند، تأکید کرده و میگوید: امام رضا (ع)، امام هشتم شیعیان و فرزند رسول خداست، من بارها به زیارت ایشان آمدهام و امسال نیز توفیق داشتم که با پای پیاده برای عرض ارادت به پیشگاه ایشان مشرف شوم.