گروه ایثار و شهادت شهرآرانیوز | آیتالله سید اسدالله مدنی، دومین شخصیت مذهبی و اثرگذار در عرصه امامت جمعه بود که عوامل سازمان منافقین وی را در محراب نماز به شهادت رساندند.
منافقین در راستای ایجاد رعب و وحشت و ازکارانداختن موتور محرک نظام جمهوری اسلامی ایران از هیچ اقدامی دریغ نمیکردند و برخلاف ژست مذهبیشان که دروغی آشکار بود، از بمبگذاری در مساجد تا ترور ائمه جماعت، حتی در محراب نماز هم نمیگذشتند. پس از شهادت آیتالله قاضی طباطبایی در آذر ۱۳۵۸ که از ایشان بهعنوان نخستین شهید محراب انقلاب اسلامی یاد میشود، شهید آیتالله مدنی دومین شهید محراب انقلاب اسلامی است که در سال ۱۳۶۰ به شهادت رسید.
آیتالله سید اسدالله مدنی در سال ۱۲۹۳ در آذرشهر تبریز متولد شد. ایشان پس از درگذشت مادر، تحت تعلیم پدر خود قرار گرفت و با پایانیافتن دوره ابتدایی برای فراگیری علوم حوزوی به قم رفت و تحصیلاتش را کامل کرد.
شهید مدنی در زمان سکونت در قم با شهید نوابصفوی آشنا شد و براساس باور مشترک میان آنان مبنی بر مبارزه علیه ظلم، همکاری نزدیکی با وی داشت. شهید مدنی با فروش کتابهای درسیاش، هزینه تهیه اسلحه برای اعدامهای انقلابی سران رژیم پهلوی را فراهم و نقش مؤثری در فعالیتهای مسلحانه فداییان اسلام ایفا کرد.
شهید مدنی پس از مدتی برای تدریس علوم دینی عازم نجف شد. وی از روحانیانی بود که پیرو افکار مبارزاتی امامخمینی (ره) بود و در تهیه و ترویج توضیحالمسائل و تحریرالوسیله ایشان کوشش بسیار کرد؛ بنابراین ساواک در سال ۱۳۴۹ و درپی بازگشت به ایران، ایشان را دستگیر و تبعید کرد. وی تا سال ۱۳۵۴ بارها بازداشت و به نقاط گوناگون کشور تبعید شد، اما همواره عملیات مبارزه علیه رژیم پهلوی را انجام میداد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، امامخمینی (ره) شهید مدنی را به امامت جماعت همدان برگزید. همچنین ایشان در مجلس اول خبرگان نیز نماینده مردم این شهر بود. از سال ۱۳۵۸ نیز با ابلاغ امام (ره) بهعنوان امام جماعت تبریز انتخاب شد و تا هنگام شهادت در این سمت فعالیت کرد.
سازمان مجاهدین خلق از ابتدای سال ۱۳۶۰ تا زمان ترور شهید مدنی، وحشیگری را به اوج رسانده بود و اهدافش برای ترور به ۲ دسته تقسیم میشد: مسئولان رده بالای جمهوری اسلامی بهعنوان ترورهای برنامهریزیشده و ترور مردم عادی و بیگناه بهعنوان ترورهای کور.
در همین راستا، منافقین پس از بمبگذاری در دفتر نخستوزیری و شهادت شهید رجایی و باهنر در ۸ شهریور ۱۳۶۰، بر آن شدند که ۱۲ روز پس از این جنایت، یکی از نمایندگان امامخمینی (ره) را ترور کنند و اینبار فضا و فرصتی ایجاد شد تا امام جمعه تبریز را بزنند.
فردی بهنام مجید نیکو که از اعضای منافقین در تبریز بود، ساعت ۱:۴۰ دقیقه ظهر جمعه ۲۰ شهریور ۱۳۶۰، آیتالله مدنی را پس از پایان نماز جماعت و هنگامی که آماده تعقیب نمازهای مستحب میشد، در آغوش کشید و با عملکردن ۲ نارنجک جاسازیشده به شهادت رساند. گزارشهای استانداری آذربایجانشرقی حاکی از آن بود که ایشان شهید شدهاند، ضارب متلاشی شده است و حدود ۳۰ نفر نیز مجروح شدهاند.
طاهری، استاندار وقت تبریز، ساعت ۳ بعدازظهر در پیامی رادیویی ضمن اعلام خبر شهادت آیتالله مدنی مردم را به آرامش دعوت و تأکید کرد: «بار دیگر منافقین خونخوار تنی چند از ریشسفیدان و مبارزان ما را به شهادت رساندند، غافل از اینکه با این شهادتها مردم ما با عزم راسختری به ادامه راه پرخون خود ادامه خواهند داد.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال ۱۳۶۰ دراینزمینه میگوید: «در نماز جمعه، شخصی نارنجک به خود بسته بود، به آیتالله مدنی بین دو نماز چسبیده و به او نزدیک شده بود. خود را به آیتالله مدنی چسبانده و با انفجار نارنجک خودش کشته و آیتالله مدنی شهید میشوند. احمد آقا خمینی تلفن کرد و اطلاع داد که آیتالله علی مشکینی را موقتا برای نماز جمعه در نظر گرفته و آقای مشکینی با روحیه فداکاری پذیرفتهاند.»
ترور آیتالله مدنی در محراب نماز بهدست مجید نیکو، از اعضای سازمان مجاهدین خلق، با انفجار نارنجک و هنگام برگزاری نماز جمعه در شرایطی صورت گرفت که هنوز ۲ هفته از حادثه خونین ۸ شهریور نمیگذشت. بحث درباره چرایی ترور وی نیازمند بازشناسی مقتضیات سیاسی آن روزهاست.
سازمان مجاهدین خلق بعد از انفجار دفتر نخستوزیر و ترور شهیدان رجایی و باهنر و ۷۳ تن از شخصیتهای نظام هنوز این امید را هرچند کمرنگ داشت که مردم با مشاهده قتل و کشتار اشخاص و رهبران متنفذ انقلاب با راهبرد مجاهدین همراه شوند و به حمایت از آنها به خیابانها بیایند.
راهبرد مجاهدین خلق در این زمان عمدتا بر پایه کشاندن مردم به خیابانها استوار بود. تحلیل آنها این بود که مردم بهدلیل فضای اختناق نظام از آمدن به خیابانها میهراسند، پس اگر اعضای مجاهدین مسلحانه به خیابانها بیایند، مردم نیز با آنها همراهی خواهند کرد و با حمله به مراکز نظامی، اسلحه میان مردم توزیع خواهد شد، چیزی که در بهمن ۵۷ روی داد.
بر پایه این تحلیل بود که در فاصله ۸ تا ۲۰ شهریور بیش از ۸ تظاهرات مسلحانه از سوی اعضای بیست یا سینفره مجاهدین که گاه مدت آن بیش از ۲ دقیقه طول نمیکشید، برگزار شد، ولی هیچگاه تحرکی در بین مردم برانگیخته نشد.
فاضل مصلحتی، از اعضای اصلی راهاندازی شورشهای مسلحانه شهریور ۱۳۶۰، بعد از ناکامی سازمان در اجرای طرح یادشده در یکی از جمعهای درونی مجاهدین میگوید: «اینهمه خون دادیم، مردم یکه لحظه هم نیامدند از تظاهرات ما پشتیبانی کنند، باز بگو خلق، کدام خلق؟ خلقی که هیچ حالیاش نیست. ما داریم برای چه کسانی خون میدهیم؟»
بعد از ناکامی مجاهدین خلق در کشاندن مردم به خیابانها، سازمان در شهریور ۱۳۶۰ ترور ائمه جمعه کشور را در دستورکار قرار داد. اولین امام جمعه که قربانی تروریسم مجاهدین خلق شد، آیتالله مدنی بود.
سازمان مجاهین خلق به این نتیجه رسیده بود که مردم تحتتأثیر گفتار و اندیشه اشخاص متنفذ نظام از قبیل آیتالله مدنی حاضر به گسست پیوندشان با حکومت نیستند، بنابراین باید قبل از هر چیز مبلغان و منبریهای حکومت را از میان برداشت.
بر همین اساس ترور ائمه جمعه استانها که در حکم بانفوذترین و برجستهترین افراد در شکلدهی تحولات سیاسی آن زمان بودند و بهعنوان رابطان غیررسمی حکومتی رابطه مردم با حکومت را تقویت میکردند، در دستورکار مجاهدین خلق قرار گرفت.
بعدها ترور آیتالله دستغیب، امام جمعه شیراز، آیتالله هاشمینژاد در مشهد و... در همین راستا انجام شد.
البته نباید از نظر دور داشت که عمدتا ائمه جمعهای که شناخت دقیقتری از ماهیت تفکرات مجاهدین خلق داشتند و بر ضد آن روشنگری میکردند هدف ترور سازمان قرار میگرفتند.
آیتالله مدنی ازجمله این شخصیتها و ائمه جمعهها بود که نقش مهمی در سروساماندادن اختلافات داخلی تبریز و کاهش شدید فعالیت گروههایی مانند حزب خلق مسلمان و مجاهدین خلق داشت و به همین دلیل در فهرست ترور سازمان قرار گرفت.