امیرمنصوررحیمیان | شهرآرانیوز - جنگ شکل همه چیز را عوض و طی فرآیندی سریعتر از معمول، همهچیز را به پایان نزدیک میکند. طوری که سخت میشود به یاد آورد موضوعات قبل از این، به چه شکلی بودهاند. انگار روی سر آدمها گرد نیستی میپاشد. خندههای شاد کودکانه را به گریههای سوزناک مادران فرزند ازدستداده تبدیل میکند. قهقههای سرخوش جوانان را به فریاد سربازان زیر آتشبار دشمن تبدیل میکند. سفیدی نگاه عشاق را به قرمزی چشمان انتظار میدوزد و زیست مردمی که تا همین چند صباح پیش داشتند به دور از نگرانی زندگیشان را میکردند، تغییر میدهد.
این تغییر دادن سبک زندگی، اسبابکشی کردن از گوشهای به گوشه دیگر نیست. از آدمی به آدم دیگر تبدیل شدن است. جنگ با عصبانیت و خشونتش، یک خصلتهایی را از او بیرون میکشد که تا قبل از این اتفاق، خودش هم به کلی از وجودشان بیخبر بود. ترس را در وجود انسانها یکطوری نشان میدهد که تا به حال تجربهاش نکرده بودند و یا شجاعت خوابیده را از پسوپیلههای روح آدم فرا میخواند و کارهایی از او سر میزند که خودش هم متعجب میشود.
گلوله، فرمانده و کارمند و کارگر و نقاش و عکاس نمیشناسد. هنرمند هم از این قاعده مستثنی نیست. در این بین بودهاند هنرمندانی که شاید بلد نبودهاند یک سرباز یا فرمانده درست و درمان باشند، ولی بلد بودهاند تا جنگ را بر نگاتیو و کاغذ و بوم و در و دیوار به نحوی ثبت کنند که نسلهای بعدی هیچوقت یادشان نرود. کسانی که اگر نبودند لابد چیز مهمی از جنگ کم میشد. کسانی که به جای کلاشنیکوف، قلممو برداشتند. به جای آرپیجی، دوربین عکاسی برداشتند و به جای مسلسل با دوربینها و قلمهایشان به سمت دشمن تیراندازی کردند. بعضی مواقع یک قاب، یک نقش، یک فیلم، یک کتاب و یا یک شعر، میتواند کاری کند که صد لشکر زرهی هم نمیتواند انجام بدهد.
یکی از آن کارها این است که تصویرهای جنگ را برای نسلهای آینده، زنده نگه میدارد و برای ارجاعات آینده تبدیل به اسنادی درخور توجه میشود. در زمان جنگ هم نقش مهمی در بالا نگه داشتن روحیه رزمندگان و ایجاد احساس آرامش در پشت جبههها دارد. برای مردم مهم است که بدانند مقاومت هنوز هم ادامه دارد و نقش پیروزی را بر در و دیوار شهرهای زخمخورده ببینند. ازین بابت، علاوه بر پرداختن به نقش هنر انقلابی در طول هشت سال دفاع مقدس، به نقش هنرهای تجسمی در روحیه دادن و فرهنگسازی، برای آدمهای درگیر جنگ و یا اتفاقاتی شبیه به آن اشاره میکنم.
نقشی که هنرمندان در کنار رزمندگان ایفا کردند تا خاطره آن سالها، بین گرفتاریهای روزمره این روزها گم نشود. برخلاف انقلاب متحول شدن باورهای اجتماعی و سیاسی مردم، جنگ، مصرفکننده توان نظامی، اقتصادی، سیاسی ملتها و ویرانکننده همه شالودههای اجتماعی و فرهنگی است. جمع این تضاد در همان سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی، وظیفه هنرمندان انقلابی را سنگینتر کرده بود. کار کردن در این فضا احتیاج به تعمق و تسلط بر وقایع داشت.
هنرمندی که با قلم و قلممو به مردم نوید روزهای خوب آینده را میداد، حالا به یکباره در ورطه جنگی افتاده بود که داشت پایههای فرهنگی جامعه را میخراشید. ولی جنگ هم مثل همه اتفاقاتی که قبل از آن و بعد آن افتاد، روزنههایی هم داشت تا رود خروشان ملت راه خودش را به سمت بهتر شدن اوضاع پیدا کند. وقتی حرف از ملت میزنیم منظور تمام جامعه است. هنرمندان هم قطرهای از این رود بودند.
قبلتر از انقلاب و جنگ هم هنرمندان غیروابسته به دربار و متعهد، وظیفه خود میدانستند که به اتفاقات جامعه واکنش نشان دهند. جمعیتی که کم و محدود هم نبودند. از آن جمع بیشمار، کسانی هم بودند که با هنرهای تجسمی و نقاشی، به عنوان رزمنده و هواخواه انقلاب، اسمشان را در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت کردند. جمعی که به نقاشان انقلابی مشهور شدند و نقش مهمی را در حافظه تاریخی این مردم به جا گذاشتند.
از آن جمله میشود به «ناصر پلنگی، حبیبا... صادقی، کاظم چلیپا، مرتضیکاتوزیان، حسینخسروجردی، محمدعلیرجبی، ابوالفضل عالی، حسین صدری، مصطفی گودرزی، ایرج اسکندری، محمدعلی ترقیجاه، علی وزیریان، غلامعلی طاهری، مرتضی اسدی» و فهرست بلند بالایی از این قسم آدمها اشاره کرد. در آن روزها نقاشی انقلابی به نقاشی جنگ گره خورده بود و هنرمندانی که قبل از این برای قیام ملت علیه ظلم طاغوت نقش میزدند حالا به میدان مبارزه روانی با دشمن وارد شده بودند. با توجه به عواید طولانیمدت کاری که میکردند، به نظر نقش این هنرمندان کمتر از رزمندگان نبود. آنچنانکه دستی بر اسلحه هم داشتند و بیشتر از ۲۰۰۰ شهید هنرمند، خود گواه این موضوع است. شهیدانی که برای آرمان و هدف خودشان حاضر شدند تا جان شیرینشان را هم ارزانی کنند. شهدایی که هر سال گنگره و بزرگداشتی هم برای یادبودشان برگزار میشود.
«همسنگران قدس» اثر حسین خسروجردی
«روحانیت» اثر کاظم چلیپا
«ای بر شقایق رنگ تو» اثر حبیب ا... صادقی