امیرمنصوررحیمیان | شهرآرانیوز - گاهی کلمات از بیان یک مفهوم ناتوان هستند. وقتی این اتفاق میافتد که موضوعی بسیار شنیع یا بسیار منیع باشد. استکبار هم یکی از آن کلمهها ست که از شدت شنیع بودن در یک کلمه نمیگنجد. وقتی آدمی گردن کشی و لجاجت را به حد اعلا میرساند و حقوق دیگران را به هیچ میانگارد، این کلمه در موردش به کار میرود. این را تعمیم بدهید به کشورهایی که سردمدارانش گردن کشی میکنند و آن قدر مغرورانه و بی شرم هستند که حقوق ملتهای دیگر را به هیچ میشمارند. از معنی لغوی این کلمه که بگذریم، در ادبیات امروز جهان به چیزهای دیگری هم مشهور است.
اولین چیزی که به ذهن ایرانیان و ملتهای ستمدیده جهان، در این چندسال میآید، نام کشورهایی است با این رذیلت اخلاقی شناخته میشوند. کشورهایی که با وقاحت اشغالگری و جنگ راه میاندازند و منابع دیگران را غارت میکنند. معروفترین مستکبر جهان آمریکا، آن قدر وقیح شده است که تا داخل مرزهای ممالک دیگر هم نفوذ کرده و مثل زالو شیره جان آنها را میمکد. ولی برای آزادی از زیر بار مستکبران قیمتی است. مثل آزادی، مثل تغییر و مثل خیلی چیزهای دیگر؛ که هزینه اش را باید پرداخت.
اما این هزینه فقط مالی نیست. هرچه وسعت این خواسته بیشتر باشد، به همان اندازه هزینه اش هم بیشتر میشود. شاید آدم بتواند پول بدهد و امنیت ایجاد کند، ولی حتی با تمام ثروت دنیا هم قادر نیست تا برای یک جامعه آزادی و امنیت بخرد و در آن تغییر ایجاد کند. برای این اهداف، چیزهای قیمتیتر و با ارزش تری نیاز است.
مثلا آدمهایی که فارغ از جنسیت و سن و سال میتوانسته اند کودک یا جوان و میان سال و یا مرد و زن باشند. کسانی که در تاریخ رژیم طاغوت و در زمان انقلاب سال ۵۷ هم میشود به تکرار پیدایشان کرد. بسیاری از همین آدمهای شجاع و فداکار، صبح روز سیزدهم آبان سال ۵۷ در محوطه دانشگاه تهران جمع شدند. دانش آموزان و دانشجویان تظاهرات کننده میدانستند که شاید هرگز به خانه بازنگردند. میدانستند که قیمت این تجمع میتواند جانشان باشد.
ولی ماندند و قیمت این انقلاب را با زندگی خود پرداختند. دانش آموزانی که تعدادی از آنها هیچ وقت نتوانستند درس خود را تمام کنند و هیچ وقت دوباره لبخند مادران خود را ندیدند. روزی که آش آن قدر شور شد که صدای انگلیسها را هم درآورد. «سربرنی» استاد و پژوهشگر دانشگاه سواس لندن، از آن اتفاق از اصطلاح راه افتادن حمام خون، یاد میکند. خونهایی که خیلی زود اثر خودشان را بر جامعه گذاشتند و در بهمن همان سال بنیانهای رژیم طاغوت، از یکدیگر گسست. انقلاب جوششی در تمام آدمهای جامعه ایجاد کرد و موجی از هم دلی و شجاعت را در آنها بیدار کرد. هنرمندان آن زمان هم جزیی از این جامعه بودند.
اولین واکنش هنری مربوط به همان دوره، با فاصله چند هفته را «مرتضی کاتوزیان» داشت. نقشی که در آن روزگار، بدون وجود شبکههای اجتماعی و روزنامههای همراه، به سرعت همه گیر شد و تاریخ آن را به عنوان نقاشی انقلابی ثبت کرد. او در این نقاشی که در سال ۱۳۵۷ با تکنیک رنگ روغن روی بوم، و به اندازه ۱۰۰×۷۵، به سبک رئالیسم با گرایش سوررئالیسم کشیده شده است. به شهید شدن دانش آموزان و دانشجویان در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ پرداخته و تنفر خودش را از این کشتار روی بوم ریخته است.
در این نقش، جوانی کم سن و سال کفش کتانی و شلوار جین و پیراهن، به تن کرده، با صورت بر زمین افتاده است. کتابها و عینکش جلوی او، روی زمین است و عینکش در حالی که شکسته و شیشه هایش پخش شده در یک سوم پایین تصویر کنار کتابها نقش شده است. روی کتابها جای گلوله نشسته و گلوله هم جایی میان سینه اش است. نقاش، جوان را در حالت قبل از تیر خوردن هم تصویر میکند.
زخم جایی است که مخاطب نمیتواند ببیند، ولی خون از زیر بدنش بر زمین داغی که با رنگ گرم و سرخ تصویر کرده است، جاری شده است. هنرمند سایه شهید را جایی میان زمین و آسمان ایستاده و سرفراز کشیده است. کاتوزیان در پس زمینه سرخ و غروب زده اثر، شمایلی از گنبد و گلدسته هم کشیده است.
نقاش منظورش را به وضوح و روشنی در کارش میآورد. اثری که سناریو دارد و قبل و بعدش هم مشخص است. جوان برای هدفی والا شهید شده و با مرگ از هدفش دست نمیکشد و نتیجه خونش، ایستادگی در مقابل استکبار و ستم است. مرتضی کاتوزیان یکی از نقاشان کاربلد انقلاب و تصویرگر صحنههای آن است. او در ۱۱ تیر ۱۳۲۲ در تهران به دنیا آمد. از کودکی عاشق نقاشی بود و تمام اوقات او بدون مربی صرف فراگیری این هنر میشد. در سال ۱۳۳۹ به طور حرفهای به گرافیک و نقاشی روی آورد. او در زمینه گرافیک تا امروز تعداد بسیاری پوستر، آرم، جلد کتاب و بروشور طراحی کرده است.
۲۹ خرداد ۱۳۸۹ از طرف سازمان یونسکو به پاس فعالیتهای ۵۰ ساله اش در زمینه نقاشی و ۳۰ سال تعلیم مخلصانه به جوانان ایرانی در مراسم باشکوهی مفتخر به دریافت لوح تقدیر این سازمان شد. در مدت ۳۰ سال تدریس نقاشی، از آتلیه کوچک او دهها نقاش، تقدیم جامعه هنری شده است. تاکنون چهار جلد کتاب از آثار نقاشی مرتضی کاتوزیان به چاپ رسیده و تعداد زیادی از آثار او به صورت پوستر ارائه شده است. پنج اثر از آثار این نقاش در موزه هنرهای معاصر تهران و تعداد زیادی در مجموعه مجموعه داران ایرانی و خارجی در کشورهای مختلف نگهداری میشود.
اثر بعدی که در حقیقت به صبح ۱۵ خرداد اشاره میکند تمثیلی از همین داستان است. داستانی خون بار که در سال ۱۳۴۲ اتفاق افتاد و منشأ انقلاب اسلامی شد. در آن سال امام خمینی (ره) با مفاد انقلاب سفید رژیم شاه، به دلیل نفوذ بیشتر آمریکا در ایران، مخالفت کرد.
مخالفتی که در حقیقت با استکبار بود و صدایش به گوش ملت آزادی خواه هم رسید. این اعلام موضع صریح، در شهرهای مختلف به خوبی شنیده شد و تظاهراتی به راه افتاد که با دخالت نیروهای نظامی به خاک و خون کشیده شد. «مصطفی گودرزی» در نقشی، مبارزه با استکبار را به تصویر درآورده است. طرحی که کودکی در سالهای ابتدایی مدرسه را نشان میدهد و میشود به روز دانش آموز و روز استکبارستیزی هم مربوطش دانست.
گودرزی در این تابلو که در سال ۱۳۶۵، با تکنیک رنگ روغن و در سبک و سیاق رئالیسم کشیده شده است کودکی را تصویر کرده که در زمینه سیاه چادرهای مادران ایستاده و با چهرهای مصمم، در حالی که به مخاطب نگاه میکند، با دست راستش چادر مادرش را چسبیده است. سربندی آبی رنگ را به پیشانی اش دارد. صورت مادر نیز مثل فرزند روشن است. مادر همراه با زنان دیگر برفراز نور خورده و روشن پسرک ایستاده اند.
صورت زنان دیگر به رنگ مات و غبار گرفته نقش شده است؛ که نشان از غم و غصه دارد. غم از دست دادن نزدیکان و فرزندانشان که به دست رژیم طاغوت کشته شده اند. همه اینها در نیمه بالایی قاب قرار گرفته اند. زمینه بالای تصویر به رنگ سبز درآمده که برای ایرانیان رنگ مقدسی است. در دست مادر، در نقطه طلایی اثر، عکسی از امام در روزگار جوانی قرار دارد. این بدان معنی است که این اتفاق در سال ۱۳۴۲ در حال وقوع است. این عکس و صورت پسرک هر دو با یک رنگ روشن رنگ آمیزی شده اند و در نگاه اول به نقاشی، این دو تصویر کنار هم قرار میگیرند.
اشاره هنرمند به آن قسمت از سخنرانی امام است که میگوید: «امید من به شما دبستانی هاست.» امیدی که ناامید نشد. مصطفی گودرزی در یک قاب به رهبری اشاره دارد که هم به استکبارستیزی نسل بعدی، مطمئن است همل نسل همراه خود را آگاه میکند. مصطفی گودرزی، متولد دوم مرداد ۱۳۳۹ در بروجرد است. او استاد دانشگاه، نقاش، منتقد و پژوهشگر هنری هم هست او دکترای هنرهای تجسمی از دانشگاه رن فرانسه و دکترای تاریخ هنر، دانشگاه پاریس، پانتئون، سوربن، فرانسه را دارد.
فوق لیسانس هنرهای تجسمی را از دانشگاه رن، فرانسه و لیسانس نقاشی را از دانشگاه تهران، دانشکده هنرهای زیبا اخذ کرده است. گودرزی فهرست بسیار بلندبالایی از افتخارات و مسئولیتهای مهم در زمینه هنر دارد. ضمن اینکه مولف و مترجم کتابهای زیادی هم در زمینه هنر تا اکنون بوده است. او سالهای بسیاری در «حوزه هنری» مدیر مرکز هنرهای تجسمی بوده است. نقاشانی که هم سنگشان در آن روزها زیاد نبوده اند. ولی همان معدود، آثاری از خودشان در حافظه تاریخ این مرز و بوم باقی گذاشته اند که تا ابد باقی است.
درباره نقشآفرینی هنرمندان هنرهای تجسمی در دفاع مقدس | روایت پیروزی با سلاح هنر