راستگو | شهرآرانیوز - چندین قرن پیش در سرزمینمان شاعری میزیست که میسرود: «هر کجا ویران بود آنجا امید گنج هست» مولانا معتقد بود در دل خرابه ها، از آنجا که شکسته است، از آنجا که قلبی ترک برداشته است، نور فهم، دانش، فروتنی و نور حق الهی میتابد.
همان طور که در حدیث قدسی، باری تعالی فرمود: «أَنَا عِنْدَ الْمُنْکَسِرَةِ قُلُوبُهُمْ» من نزد قلبهای شکسته هستم. در عالم هر چیزی که سالم باشد ارزش دارد، ولی یک چیز هست که شکسته اش زیباست و آن دل است که خریدار آن خداوند تبارک تعالی است.
در ژاپن هنری وجود دارد که فلسفهای عمیق در پسش نهفته است. هنری که میگوید جهان همه را درهم میشکند، اما پس از آن، برخی درست از همان جایی که شکست خورده اند، قوی میشوند.
افسانهها میگویند که کینتسوگی از قرن پانزدهم میلادی آغاز شده است. زمانی که سرداری ژاپنی یک فنجان چای شکسته را برای مرمت به چین فرستاد. وقتی دوباره به دستش رسید، تکههای فنجان را با بَستهای فلزی سرجایش قرار داده بودند، روشی که در آن زمان برای سرامیکها متداول بود. طبیعت ناخوشایند بَستهای فلزی او را رنجاند، ازاین رو برای تعمیر سفال، در پی روشی جدید شدند. ترکهای فنجان شوگان ژاپنی با پرشدن از رزین لاکی و پودر طلایی دوباره اصلاح شد و از همان هنگام کینتسوگی متولد شد.
کینتسوگی، هنری به معنای نازک کاری با ورقههای طلاست. ایدهای که به ظروف شکسته معنای جدید میدهد. ژاپنیها معتقد بودند وقتی اشیا میشکنند و دوباره کنارهم بند زده میشوند، زیباتر و گران بهاتر میشوند، گویی دوباره متولد شده اند و زندگی جدیدی را آغاز میکنند.
این هنر در واقع نمادی است برای شکستگی انسانها در جریان زندگی. این هنر زیبا که به صورت بسیار عمیق به رنجها و شکستها مینگرد بر این تأکید دارد که اگر شکستی رخ میدهد یا کاستیهایی در زندگی به وجود میآید، ما باید آن را بپذیریم و با هر شکستی از چرخه زندگی خارج نشویم و یک سرخوردگی و شکست باعث نشود دیگر نتوانیم خودمان را پیدا کنیم. باید عیوب خودمان را در آغوش بکشیم و بدانیم زمانی بامعناتر زیسته ایم که شکسته ایم.