هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ پاها اشتیاق رفتن دارند، اما پشت راهها ماندهاند. دستها، طلایی پنجره فولاد را میطلبند، ولی روزهای کرونایی مشهد گره در کارمان انداخته است و یک دل سیر زیارت بی دغدغه را با اندکی مانع و مشکل روبهرو کرده است. حالا دوسال بیشتر است «به تو از دور سلام» را میدانیم و منتظریم تا گشایشی ما را به مطلوبمان که محبوب خراسان است، برساند. این آرزو چند روزی است، گویا به یاری فضای مجازی حاصل شده و انگار قرار است دلهای درخانهمانده را به قرار برساند.
آنطور که مدیر عالی حریم حرم مطهر رضوی در خبری که چهارشنبه گذشته منتشر شده گفته، شرایطی پیش آوردهاند که به میشودروضه منوره را از دور زیارت کرد و دیدارش را از طریق فضای مجازی به تماشا نشست. همین موضوع سبب شد تا در صفحه پیش رو از تاریخ ساخت روضه منوره و تغییرات رخ داده در آن از زمان دفن پیکر مطهر حضرت رضا (ع) تا به امروز بگوییم.
آن طور که در اسناد تاریخی آمده، پیش از آنکه مدفن مطهر حضرت رضا (ع) صاحب بارگاه شود، باغ «حمیدبن قحطبه طایی» والی خراسان، در دوره خلفای عباسی بوده است، محلی که بزرگان و درباریان روزگار در بنای مجلل آن جلوس میکرده اند.
«عزیزا... عطاردی» در کتاب «تاریخ آستان قدس رضوی» مینویسد: «از وضع آن ساختمان در اخبار و روایات چیزی نیامده، ولی میگویند اینجا ساختمان فرمانداری طوس قدیم بوده و قدمت آن به دوران پیش از اسلام میرسد. این ساختمان بزرگ زیرزمین و سردابهایی نیز داشته که در تابستانها از آن استفاده میشده است. گویا حوضخانهای بزرگ هم در زیر ساختمان بوده و قناتی در آن جریان داشته است.»
مهندس «دیشیدی» که سالها در آستانه خدمت میکرده، در مصاحبهای که چند دهه پیش «عزیزا... عطاردی» با او انجام داده، میگوید آنها توانسته بودند مسیر این قنات را در پشت محراب مسجد گوهرشاد پیدا کنند. او تعریف میکند: «بعد از آن وقتی قصد داشتیم رواق دارالذکر را که در مجاورت حرم مطهر است و سابقا مدرسه على نقی میرزا بود، بسازیم در هنگام پی کنی راه قنات را مشاهده کردیم.»
این نویسنده در ادامه، خودش حدیثی را روایت میکند که میتواند اثبات این موضوع باشد: «در حدیث ابوصلت هروی که شیخ صدوق آن را در عیون الاخبار نقل میکند، آمده که امام رضا (ع) به ابوصلت فرمودند هنگام حفر قبر من، آبی از زمین خواهد جوشید و ماهی در آن پیدا خواهد شد.»
حکایتها میگویند، پیکر مطهر حضرت رضا (ع) در آب این قنات که از قنات سناباد مشروب میشده است، غسل داده و در سرداب آن نیز دفن میشود. این سرداب بعدها در حفاری و بازسازیهایی که سال ۱۳۱۱ خورشیدی انجام شده است، مرمت میشود: «محمدولی خان اسدی، تولیت وقت آستانه، درنظر گرفتند صندوق چوبی روی قبر مطهر را بردارند و یک صندوقی از سنگ مرمر شاندیز روی آن بگذارند، لذا مرحوم «حسین خان حجار باشی زنجانی»، صندوقی سنگی از معدنِ سنگ مرمر شاندیز که خود آن را کشف کرده بود، تراشید و آماده کرد.
مقامات آستان قدس هم موافقت کردند این صندوق را روی قبر مطهر بگذارند و کار آغاز شود. هنگامی که صندوق را برمی دارند، متوجه میشوند خرابیهایی در دیوار سرداب پدید آمده و در طول زمان دراثر رطوبت به آن آسیب رسیده است. از این رو تعدادی از علمای بزرگ آن روزِ مشهد مقدس را با گروهی از موجهین و کارگزاران عالی مقام دولتی دعوت میکنند تا در حضور آ نها موضوع خرابی دیوار سرداب بررسی شود.»
عطاردی میگوید: «به طوری که از مطلعان شنیدم تعدادی از علمای سرشناس آن روزگار در حالی که لباسی سفید بر تن داشتند، وارد سرداب شده، آنجا را مورد بررسی قرار میدهند و جریان را به اطلاع معماران میرسانند. در این هنگام مرمتهای لازم انجام میگیرد و صورت جلسه تهیه و صندوق سنگی به جای صندوق چوبی گذارده میشود.»
«ملکی معمار» نامی که مصاحبه با او در بخش تاریخ شفاهی مرکز اسناد آستان قدس رضوی وجود دارد، درباره مشخصات این سرداب این طور توضیح داده است: «در زمان تولیت مهران، ضریح قدیمی روی مزار امام (ع) را برداشتند و به جای آن ضریح جدیدی که توسط آقای حافظیان تهیه شده بود، نصب کردند. من در آن ایام زیر دست بنا و معمار کار میکردم و در تعویض ضریح حاضر بودم.
زیر ضریح مطهر یک سرداب هست که عرض و طول آن حدود ۲ متر و ۳۰ سانتی متر است. روی قبر مبارک هم سنگی از نوع مونسار (مرمر سفید و آهکی) به ابعاد ۶۰ در ۴۰ قرار دارد.
چون دستور داده بودند ضریح جدید را نیم متر پایینتر بیاوریم و پایههای اصلی از روی سکو رد میشد لذا بالای سر مبارک حضرت یک دیوار کنار دیوار قدیمی قرار داده، همه را با گلاب شست وشو دادیم و ضریح را نصب کردیم. راه ورودی به سرداب مطهر از طرف پایین پا میباشد و از آنجا دریچهای کوچک به سرداب باز میشود و با اینکه دیوارهای سرداب همیشه بسته است و هیچ منفذی به خارج ندارد روی دیوارها هیچ ذرهای از غبار و یا شوره و ... ندیدیم و دیوارها کاملا تمیز بود.»
سنگی که اکنون روی مقام حضرت (ع) قرار دارد، همزمان با نصب ضریح پنجم در سال ۱۳۷۹ خورشیدی نصب شده است، اما «ملکی» در بخشی از شرح خاطراتش درباره سنگ قبلی مقام حضرت (ع) اینطور میگوید: «روی قبر امام (ع) که سنگی از مرمر است، نوشتهاند «بسما... الرحمنالرحیم. دفن فی هذا البلد الامین...» عطاردی هم توضیح میدهد با اینکه در زمان مرمت سرداب از همه فعالیتها عکسبرداری شده است، او نتوانسته تصویری از این سنگ مقام پیدا کند.
البته او معتقد است که این نباید نخستین سنگ مزار باشد. گفته او درست است، زیرا از نخستین سنگ گذاشتهشده روی مقام مطهر امامرضا (ع) اطلاعاتی در دست نیست. ناگفته نماند که اکنون در موزه آستان قدس رضوی، کتیبهای سنگی متعلق به سده پنجم هجری قمری نگهداری میشود که بسیاری آن را نخستین سنگ مزار حضرترضا (ع) میدانند، اما این لوح به گفته بسیاری از کارشناسان، کتیبهای سنگی است که در سال ۱۳۱۸ خورشیدی توسط افضلالدین آذربد (خطاط و یکی از نخستین طراحان تمبر در ایران) خریده شده است.
گویا او این لوحه را در اصفهان از یک مغازه سمساری خریده و پس از قرائت کتیبههای آن به ارزش و اصالت آن پی برده، گمان میبرد که این لوح «سنگ قبر حضرت ثامنالائمه» است؛ لذا بعد از مشورت با فروغی، نخستوزیر وقت، آن را با مبلغی نسبتا کم به دربار میفروشد. ایرج افشار نیز به نقل از «محمدتقی مصطفوی» از فروش این لوح در اوایل سلطنت پهلوی دوم به دربار و ارسال آن به موزه آستان قدس رضوی خبر داده است. باتوجهبه اشتراک نام «عبیدا. بن احمد مره»، سنگتراش این لوح، با لوح قدمگاه فراشاه یزد و مشابهت و وجه اشتراک آنها با چندین کتیبه دیگر در یزد و موزههای مختلف دنیا، به احتمال زیاد خاستگاه اولیه این سنگ، شهر یزد بوده است.
این مزار در ابتدا بدون ضریح بوده است و در برخی روایات، تنها از صندوقی چوبی روی آن حکایت کردهاند. «سعیده جلالیان» که پژوهش کاملی درباره ضریحهای نصبشده بر مقام مطهر حضرت رضا (ع) انجام داده است، حکایت نخستین صندوق قرارگرفته بر این پیکر مطهر را اینطور روایت میکند: «پیشینه ساخت این صندوقها که براى مشخصکردن حدود مقبره و ایجاد اختلاف سطح بین قبر و زمین به کار مىرفته است، بهدرستى مشخص نیست، اما «محمدبنمنور» در کتاب «اسرارالتوحید» و همچنین «الفارسى» در کتاب «تاریخ نیشابور» آوردهاند که در قرن چهارم هجرى، طرفداران حکومت عباسى در رقابت با شیعیان قصد داشتهاند صندوقى بر گور «هارونالرشید» نصب کنند که قاضى صاعد، از فقیهان حنفى شهر نیشابور، مانع آنان مىشود.
این ماجرا روشن مىکند که قطعا در نیمه دوم قرن چهارم هجرى، صندوقى بر مرقد امامرضا (ع) نصب بوده است. از نوشتههاى کتاب «الثاقب فیالمناقب» (تألیف حدود ۵۶۰ ق) نیز معلوم میشود که انوشیروان مجوس اصفهانى که به بیمارى برص مبتلا بوده است، پس از تضرع بر مزار حضرترضا (ع) شفا مىیابد و اسلام میآورد و بر مرقد امام (ع)، شبهصندوقى قرار میدهد.
روى این صندوق چوبى را با صفحات نقره تزیین کرده بودند و چهارترنج نقرهاى نیز روى آن قرار داشته است.»، اما براى یافتن اطلاعاتى درباره نخستین ضریح باید بهسراغ اسناد و مکاتبات ردوبدلشده میان شاهاسماعیل اول صفوى و شیبک خان ازبک، از اعقاب جوچى پسر چنگیز، نیز رفت. این اسناد حکایت از آن دارند که شاهاسماعیل در زمان حکومتش، ضریحى به وزن ۷۰ مَن ساخت که با انواع جواهرات تزیین شده بود. در حال حاضر از این ضریح نیز اثرى در دست نیست.
اسناد تاریخی میگویند نخستین بنای روضه منوره ابتدا در دوره سلطانسنجر بر روی مقام مطهر حضرت (ع) ساخته میشود. این موضوع را نویسندگان کتاب «فردوس التواریخ» در اوایل سده ۱۴ هجری قمری و براساس مشاهدات خود شهادت دادهاند: «در زمان تحریر این کتاب قطعات و پارچههای چینینمای اطراف روضه منوره را که تعمیر مینمودند، در بعضی خشتها نام سلطانسنجر و بعضی به نام طغرلخان به خط جلی خوب منقوش بود که ما خود آن را به چشم دیدیم.»
نگارنده کتاب «زینهالمجالس» در سنه ۱۰۰۴ هجریقمری نقل میکند: «سبکتکین گنبد آن امام همام را خراب کرد و مردم را از زیارت منع کرد. شیعه ممنوع نشده، در خفیه و پنهان خود را به آن روضه جنت و مکان بهشتآشیان رسانیده، به زیارت مشغول میشدند. تا اینکه شبی سلطانمحمود، امیرالمومنین علیبنابیطالب (ع) را در خواب میبیند که به سمت گنبد اشاره میکند و میگوید: «تا کی چنین خراب خواهد بود؟». او صباح همان شب، معمارانی را طلبیده، به توس میفرستد تا عمارتی که اکنون بر سر قبر منور حضرت رضا (ع) قرار دارد را بسازند.»
اما نخستین بازسازیهای ثبتشده در مکتوبات از روضهمنوره، قدمت آن را به دوره تیموری میکشاند، وقتی گوهرشادآغابیگم تصمیم میگیرد بنای مسجدی را در مجاورت حرم مطهر سقف و ستون بزند: «چون پادشاهی به امیرتیمور رسید، شهر توس را خراب کرد و ساکنان او را به سناباد آورد و در آنجا سکنی داد و زوجه او، پسر خود بایسنقرمیرزا را فرستاد تا به تعمیر روضه منوره بپردازد و دارالحفاظ، دارالسیاده و مسجد را بنا کند.»
می شود، ضریح در مرکز بنا واقع نشده است و در سمت چپ تصویر تنگنایی به وجود آمده است که در
سال ۱۳۴۴ این تنگنا با تراشیدن دیوارهای اطراف وسیع تر شد
پس از گوهرشاد هرکدام از شاهزادگان و درباریان تیموری تا آنجا که میتوانستهاند با اهدای طلا و جواهرات و ساختوسازهایی در آذین روضه منوره میکوشند، اما همه اینها با حمله عبدالمومنخان ازبک از بین میرود: «عبدالمومنخان حرم را تخریب، قنادیل، شموع (شمدانها) و فرشها و ظروف باارزش آن را به یغما برد. او همچنین دستور داد شهر را با خاک یکسان کنند، مردان را مقتول و باقی را به اسیری گرفته، راهی ترکستان کنند.»
روضه منوره بار دیگر در دوره صفویان با ساخت رواقها، و گسترش حرم با ایجاد مدارس، مساجد و باغاتی در اطراف آباد میشود؛ و این آبادانی در دوره شاهان صفوی ادامه مییابد، چنانکه پس از زلزله ۱۰۸۴ هجری قمری در مشهد و تخریب بخشی از حرم، سلطانسلیمان دوباره آن را مرمت میکند: «در زمان شاهسلیمان صفوی زلزله عظیمی در ارض اقدس واقع شد به قسمی که شکستی در گنبد منور واقع گردید و اکثر خشتهای آن از گنبد جدا شد.
اما او موفق شد تمام آن گنبد منور را در مدت دو سال تعمیر و تذهیب نماید، آنطورکه ترنجهای گنبد منور، کاروانسرای شاهوردیخان و حمام و دکاکین آن در این زمان به اتمام رسید.»
روضه منوره در دوره نادرشاه افشار، امیرعلیشیر نوایی تا فتحعلیشاه قاجار و پس از آن نیز با بازسازیهای فراوانی همراه میشود، بهطوریکه ساخت صحن جدید، ایوان طلا و طلاکاری و بسیاری دیگر از گسترشها، یادگار این دوران به بعد است.