صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

واکنش پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبری به تحریف سخنان ایشان درباره مهاجرت نخبگان

  • کد خبر: ۸۸۸۳۳
  • ۳۰ آبان ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۵
پایگاه اطلاع رسانی «دفتر حفظ و نشر آثار آیت ا...  العظمی خامنه ای» با انتشار مطلبی با عنوان «از کودتای ۲۸ مرداد تا حمایت از مهاجرفرستی» به تحریف سخنان رهبر معظم انقلاب درباره مهاجرت نخبگان واکنش نشان داد.

به گزارش شهرآرانیوز؛ محمدصادق علیزاده در این باره نوشته است: تحریف سخنان رهبر معظم انقلاب درباره مهاجرت نخبگان، ادامه حمایت از استعمارگران در ایران است.

«.. لکن آن چیزی که اشکال دارد، مهاجرفرستی است.» ۲۶ آبان ۱۴۰۰ این جمله را می‌توان محور اصلی بحث اخیر رهبر معظم انقلاب درباره موضوع مهاجرت نخبگان از کشور دانست. محوری که در جوسازی‌های انگلیسی، آمریکایی و سعودی رسانه‌ای اخیر کاملا به حاشیه رانده و تبدیل به یک موضوع فرعی شد. دال مرکزی تقبیح اخیر، نه ترجیح شخصی و فردی افراد برای انتخاب محل زندگی یا تحصیل، بلکه نیت‌های سازمان یافته و شِبه سازمان یافته‌ای است که در قالب یک دستگاه عظیم تبلیغاتی، سعی بر بستن روزنه امید و فعالیت در کشور و در نهایت هم هدایت و بدرقه نخبگان برای زندگی و فعالیت حرفه‌ای و شغلی در خارج از کشور و خالی کردن دست جامعه ایرانی از استعداد ایرانی را دارند.

گاه سخن از یک تصمیم شخصی است و گاه از یک جریان سنگین که در خدمت استعمار است. موضوعی که در بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب هم جملات صریحی در اشاره به آن وجود دارد و این دو موضوع از یکدیگر تفکیک شده اند: «یک وقت هست که یک دانشجویی بر اساس نیازهایش، بر اساس نیاز‌های فکری اش یا بحث خانوادگی اش مایل است برود در یک کشوری تحصیل کند. این اشکالی ندارد؛ یعنی بنده بار‌ها گفته ام که این مانعی ندارد.»

چه بسا افرادی هم به هر دلیل موجه یا ناموجه از کشور خارج می‌شوند، اما در نهانگاه ذهن و شخصیت خود از یاد نمی‌برند که در کدام بستر اجتماعی و فرهنگی رشد کردند و کدام جامعه و مردم، بستر مساعد تعالی و نِمو علمی را برای آن‌ها فراهم کرد. از یاد نبردن این موضوع خود یک امر ارزشمندی است: «عمده این است که فراموش نکند که بدهکار کشورش است و درس بخوانند و برگردند بیایند...»

حرف اصلی گم نشود

و در این میان، نقد اصلی و عمده به آنی باز‌ می‌گردد که روزنه‌های نور و امید را برای مردم به خصوص نخبگان کور می‌کند و در یک هم دستی کمتر پیدا، تبدیل به جاده صاف کن استعمار می‌شود: «.. لکن آن چیزی که اشکال دارد، مهاجرفرستی است.» تذکر عتاب آلود اخیر ناظر به این وجه از ماجراست؛ وجهی که بعضاً حتی درون مجامع علمی کشور هم لانه و رسوخ کرده و نان، در خورش غفلت از مسئولیت تاریخی در ساختن ایران می‌زند. کشور و جامعه‌ای که بیش از دو قرن است از درفش استعمار رنج می‌برد و هرگاه تصمیم گرفته روی پای خود بایستد با درفش استعمار داغ شده است. این موضوعی نیست که محدود به دوران جمهوری اسلامی باشد. بررسی تاریخ حزن آلود یک قرن اخیر این کشور گواه روشن این مدعاست.

چه آن هنگام که مشروطه‌ای که صدر خاستگاهش «عدالت» و «تأسیس عدالت خانه» بود و به مدد روشن فکرانی که سر در توبره سفارت بیگانه داشتند، سر از کودتای انگلیسی ۱۲۹۹ شمسی درآورد؛ چه آن هنگام که سرنیزه جبر رضاخانی به کمک روشن فکران به استبداد منور انجامید و در نهایت هم به اشاره انگشت انگلیسی در شهریور ۱۳۲۰ به جزیره موریس در جنوب آفریقا پرتاب شد -رضاخان میرپنج مصداق اعلای آن شد که «بیگانه آورده را عاقبت بیگانه هم خواهد برد» - و چه آن هنگام که کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تبدیل به مبدأ دخالت‌های سیاسی غرب -این مرتبه به رهبری ایالات متحده- در تاریخ بین الملل شد تا نطق هر جنبش استقلال خواهی و آزادی خواهی را که وابسته‌ی غرب نداشته باشد، به ضرب سرنیزه کور کند.

صفحات روشن تاریخ

اما صفحات کتاب تاریخ یک قرن اخیر ما این قدر‌ها هم تاریک نیست؛ بوده اند زنان و مردانی که نه مغلوب جریان سنگین کورکردن آینده ایران شده اند و نه از مسئولیت تاریخی خود غفلت کرده اند. چهره‌هایی که یقین داشتند برخلاف دنیای پرزرق وبرقی که برایش به تصویر کشیده اند، اما امید به هر چیزی به جز بازو و زانوی خویش، وهم و سرابی بیش نیست. از محمود حسابی، محمد قریب و جلال آل احمد گرفته تا مصطفی چمران، عباس بابایی، منصور ستاری و دیگر کسانی که بار سنگین مسئولیت تاریخی شان باعث شد به همه زرق وبرق‌ها پشت پا بزنند برای ساختن آینده ایران و در این مسیر، حتی تا اعطای خون و جان هم پیش رفتند؛ از مسعود علی محمدی و مجید شهریاری تا داریوش رضایی نژاد، مصطفی احمدی روشن و محسن فخری زاده.

کنار خائنین نایستیم

در این باره، مهدی فضائلی، معاون «دفتر حفظ و نشر آثار آیت ا...  العظمی خامنه ای»، در خبرگزاری «فارس» نوشت: گاهی طبق قواعدی مبتنی بر منافع کشور، سرمایه‌هایی از کشور خارج می‌شود و با ارزش افزوده به کشور باز‌ می‌گردد، لیکن همان طور که اگر کسانی موجب فرار نقدینگی و خروج ارز از کشور شوند و یا اسباب قاچاق نفت و ذخایر دیگر را فراهم کنند، خائن به کشور و منافع مردم هستند، تشویق کنندگان و برنامه ریزان برای مهاجرت نخبگان از کشور نیز خائن محسوب می‌شوند و چنین اقدامی را باید مترادف با «خیانت» بدانیم؛ و این همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیرشان با تعدادی از نخبگان و برگزیدگان المپیادی کشور این چنین مطرح کردند: «به بنده گزارش داده اند -البته مال امروز هم نیست، مدت هاست یک چنین چیزی وجود دارد- که در بعضی از دانشگاه‌ها عناصری هستند که جوان نخبه را به ترک کشور تشویق می‌کنند؛ من صریح می‌گویم که این خیانت است؛ این دشمنی با کشور است؛ دوستی با آن جوان هم نیست.»

روشن است که رهبر معظم انقلاب در این صحبت، مهاجرت قاعده‌مند را جایز دانسته و «مهاجر فرستی» را که دقیقا مانند تشویق صاحبان سرمایه به خروج نقدینگی از کشور یا تشویق عده‌ای به قاچاق نفت و دیگر ذخایر کمیاب کشور است، خیانت برشمرده اند.

نکته دیگر آنکه این سخن رهبر معظم انقلاب مبتنی بر گزارش‌های موثقی است که به ایشان داده شده و به عبارتی ایشان دارند از وجود چنین خیانتی خبر می‌دهند و بسیار روشن است که با لفاظی، تحلیل یا بافتن جملات نمی‌توان با خبر مقابله کرد! و بالاخره اینکه رهبر معظم انقلاب در این سخنان در مقام احصا و برشمردن تمام دلایل مهاجرت نخبگان نبودند و البته پیش از این جملات، مسئولیت‌های مهم دستگاه حکمرانی کشور نسبت به نخبگان را «غیر قابل تردید» دانسته بودند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.