صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

رنج عمیق در تراش عقیق | گزارشی از مشکلات عقیق‌تراشان مشهدی

  • کد خبر: ۹۰۸۹۴
  • ۱۵ آذر ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۸
اسم غلامحسین آن بالاست؛ نفر اول و در فهرست پیوند ریه. پیرمرد یک پوشه اسناد و مدارک دارد. با صدایی خش دار و پر از خس خس درباره پیگیری‌های بی سرانجامی می‌گوید که به نیابت از هم صنفی‌های هنرمندش انجام داده است تا ثابت کند عقیق تراش‌های مشهد با نفس‌هایی که زودتر از موعد به شماره می‌افتد، حمایت می‌خواهند.

فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛ غلامحسین شصت ساله است. گوش شیطان کر و جفت چشمش کور، به نسبت بقیه بچه‌های صنفشان خوب عمر کرده است. در فهرست تایپ شده‌ای که در دست دارد، فقط ۲ نفر شصت ساله دیده می‌شود؛ یکی حاجی رضوی و دیگری حاج علی. سن وسال دیگران هنگام خداحافظی با دنیا کمتر از این‌ها بوده است. بیشترشان بین ۴۰ تا ۵۰ سال داشته اند. اسم محسن و اصغر با خط ناخوانا به انتهای فهرست اضافه شده است. گویا همین تازگی‌ها فوت شده اند. تا اینجا به حساب غلامحسین سرجمع تلفاتشان می‌شود ۲۷ نفر. «سیلیکوزیس»؛ علت مرگشان روی سربرگ این طور نوشته شده است.

حساب آن چهارده تای دیگر که اسم و فامیلشان در صفحه بعدی قطار شده، سواست. آن‌ها اکنون دارند نفس می‌کشند؛ شده است به زور اسپری و کپسول اکسیژن. اسم غلامحسین آن بالاست؛ نفر اول و در فهرست پیوند ریه. پیرمرد یک پوشه اسناد و مدارک دارد. با صدایی خش دار و پر از خس خس درباره پیگیری‌های بی سرانجامی می‌گوید که به نیابت از هم صنفی‌های هنرمندش انجام داده است تا ثابت کند عقیق تراش‌های مشهد با نفس‌هایی که زودتر از موعد به شماره می‌افتد، حمایت می‌خواهند.

بورسی که از رونق افتاده

قرار ما در یک دکان کلنگی است در کوی طلاب. مهدی اجاره اش کرده است و با ۲ نفر دیگر روزشان را میان گردوخاک تراش سنگ‌ها شب می‌کنند. او از عقیق تراش‌های به نسبت قدیمی شهر است. ۱۶ سال کار در این صنف زیاد به حساب نمی‌آید، وقتی قدیمی‌هایی مثل غلامحسین با چهارپنج دهه سابقه حی و حاضرند.
خوب یادشان می‌آید زمانی نه خیلی دور را که این کوچه پس کوچه‌ها بورس نگین تراش‌های مشهد بود و تجار افغانستانی و عراقی برای خرید و تراش سنگ‌های قیمتی شان راست می‌آمدند اینجا.

از کرونا که بگذریم، خیلی چیز‌ها دست به دست هم داده است تا اوضاع شبیه قدیم نباشد و جوان تر‌ها دلشان نخواهد سراغ این هنر بیایند؛ هنری که اسم مشهد را در دنیای سنگ‌های قیمتی سر زبان‌ها انداخته بود و حالا رقیبان خارجی دارند از خودتحریمی‌های ما علیه خودمان نهایت استفاده را می‌برند.

دلشان پر است از باید‌ها و نباید‌هایی که دست وپایشان را زنجیر کرده است و نمی‌گذارد نان بیاورند سر سفره خودشان و دیگر گوهرتراش ها. مثلا همین واردات و صادرات چمدانی سنگ‌های قیمتی و نیمه قیمتی خام و نگین‌های تراش خورده. نه فلسفه ممنوعیت‌ها را می‌دانند، نه از پیچ وخم پیگیری‌های اداری سر درمی آورند؛ همان‌ها که طی کردنش کفش آهنی می‌خواهد و صبر ایوب.

از هرکس که پیگیری کرده اند، نتیجه اش «نمی شود» بوده است. می‌گویند همین سخت گیری‌ها باعث شده بازار گوهر سنگ‌های عراق که ۹۰ درصدش دست هنرمندان مشهد بوده است، به سمت محصولات تایلند متمایل شود.
مشکلاتشان را دانه دانه می‌گویند و می‌رسند به اینجا: «همه این سختی‌ها یک طرف، اینکه نمی‌توانیم ثابت کنیم حرفه مان سخت و زیان آور است، یک طرف.»

پیگیری‌های بی فایده

«از خیلی جا‌ها پیگیری کردم؛ از میراث فرهنگی که مجوز کارمان با آنجاست، از اداره کار، حتی از معاون استاندار وقت. همه راه‌هایی را که راهنمایی مان کردند، رفتیم. همه اش به بن بست خورد. آخرش یکی گفت باید ۱۵۰ نفر بشوید و درخواست بدهید به نماینده‌های مجلس تا از تهران پیگیری بشود. معلوم هم نیست نتیجه بدهد یا نه.» این‌ها را غلامحسین می‌گوید، با ۱۷ سال و ۲ ماه سابقه بیمه. سوادش در حد خواندن و نوشتن است. آن طور که تعریف می‌کند، بقیه همکاران هنرمندش هم وضعیت مشابهی دارند و تحصیلات بیشترشان زیر دیپلم است.

شاید برای همین است که نامه نگاری هایشان به نتیجه‌ای که می‌خواستند، نرسیده است. «جوان تر‌ها و تحصیل کرده‌ها رغبتی برای ورود به این کار ندارند. نسل ما هم که تمام شود، این زنجیره قطع می‌شود.» این را مهدی می‌گوید. چهارزانو روی زمین نشسته است و نگین‌های تراش خورده را جابه جا می‌کند. می‌گویند در این سال‌ها از کمیته استانی مشاغل سخت و زیان آور، کمیته تجدیدنظر و دیوان عدالت اداری هیچ نشنیده اند و حرف‌های ما برایشان تازگی دارد.

غلامحسین عکس‌های ریه اش را نشان می‌دهد و می‌گوید بیش از ۶۰ درصد آسیب دیده است. اسپری‌ها را از جیب کتش درمی آورد و اضافه می‌کند: جوان بودیم و جاهل. کسی به ما سر نمی‌زد و راهنمایی نمی‌کرد. ۴ نفر دور یک دستگاه کار می‌کردیم، از این موتور‌های دوسره. همه مان گردوخاک می‌کردیم، آن قدر که از این سر مغازه آن طرفش دیده نمی‌شد. عقلمان نمی‌رسید جلوی دهان و بینی مان را با پارچه ببندیم.
خلاصه سال‌ها عقیق تراشی با آن وضعیت می‌شود یک جمله: «دیگر شب‌ها نمی‌توانم درازکشیده بخوابم. نفسم بالا نمی‌آید.»

مهدی پی حرف‌ها را می‌گیرد و می‌گوید: زمانه عوض شده است. الان می‌آیند به ما سر می‌زنند، برای ایمنی کار راهنمایی مان می‌کنند و سالی یک بار باید آزمایش بدهیم. با همه این‌ها نمی‌شود جلوی ضرر شغلمان را کامل گرفت. ریه‌های همکارانمان درگیر است، کم یا زیاد. نمی‌دانم نظر پزشک به چه دردی می‌خورد، وقتی تأییدش نمی‌تواند ثابت کند شغل ما سخت و زیان آور است.

سختی کار، ادعایی همه گیر

با استناد به تجربه سیزده ساله اش می‌گوید که به نتیجه پیگیری‌های عقیق تراشان خوش بین نیست. دبیر کمیته مشاغل سخت و زیان آور خراسان رضوی گله‌های فعالان این صنف را که می‌شنود، می‌گوید: نظر کمیته‌ها و شورای عالی حفاظت شغلی نسبت به اضافه شدن مشاغل جدید به فهرست کار‌های سخت و زیان آور چندان مثبت نیست. مثلا کار غسال‌ها با همه سختی‌های روانی و ارگونومی اش و اینکه همه جور جنازه‌ای را باید غسل بدهند، تازه از پارسال به عنوان مشاغل سخت در نظر گرفته شد.

شهرام دارا اضافه می‌کند: همه ادعا دارند کارشان سخت است؛ حتی بنده که روزانه ۲۰۰ مراجعه کننده دارم و با عوامل زیان آور روانی مواجهم. هر کاری عوامل زیان آوری دارد. قرار نیست کار شسته رفته‌ای داشته باشیم، پشت میز بنشینیم، دست به سیاه وسفید نزنیم و سر ۳۰ سال هم بازنشسته بشویم.
او از تجربه اش درباره افول فرهنگ کار می‌گوید و ادامه می‌دهد: کارگران امروز ما کارگران ۱۰ سال پیش نیستند و سطح انتظاراتشان بالا رفته است. درباره این صنف، می‌توانند پرونده تشکیل بدهند، اما مراحل دشواری در پیش دارند.

او درباره ساختار کمیته‌ای که دبیری آن را بر عهده دارد نیز می‌گوید: کمیته استانی است و ارتباطی به تهران ندارد. ۵ عضو دارد. به جز من، تأمین اجتماعی، معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مشهد، نماینده کارگر و نماینده کارفرما اعضای آن هستند. معمولا این طور است که پیشنهاد‌ها برای سخت و زیان آوربودن مشاغل درخواست شده، ۳ مخالف سرسخت دارد؛ یکی بهداشت، یکی تأمین اجتماعی و دیگری کارفرما و در این وضعیت موافقت ما راه به جایی نمی‌برد.

تردید در استمرار کار

ادعای عقیق تراش‌ها درباره مشکلات ریوی ناشی از این حرفه را با دبیر کمیته مشاغل ساخت و زیان آور استان در میان می‌گذاریم و پاسخ می‌شنویم: در بیشتر موارد این طور است که برای گرفتن مزایا، در عوارض بزرگ نمایی می‌شود. مثلا در جریان بازدیدمان از کارخانه‌های مدعی، در همان لحظه بازدید، سروصدای دستگاه‌ها را بلند می‌کنند و آلاینده‌های شیمیایی را در محیط رها می‌کنند.

با وجود چنین دیدگاهی، دارا تأکید می‌کند: گیر کار گوهرتراشان در دست اداره کل کار نیست. «من عناوین شغلی را می‌شناسم و برای آن‌هایی که دارای شرایط هستند، با چنگ ودندان جلو می‌روم و چانه می‌زنم، آن قدر که نماینده کارگر سکوت می‌کند. نوع کار و عوامل زیان آور را توضیح می‌دهم و بعد به رأی گذاشته می‌شود.»

او یکی از دلایلش برای تردید در سخت و زیان آوربودن کار عقیق تراشان را نبود استمرار در کار بیان می‌کند و ادامه می‌دهد: حتی برای مشاغلی مثل رفتگری که در آیین نامه به عنوان سخت و زیان آور بیان شده اند نیز روی شرط استمرار تأکید شده است. یعنی فرد باید روزانه ۸ ساعت کار کند. شغلی که اشاره کردید، نه در آیین نامه آمده و نه مستمر است.

از دارا می‌پرسیم چطور ممکن است کسی که به طور مثال شانزده هفده سال سابقه بیمه دارد، کارش پیوسته نباشد؟ این کارشناس دلیل تردید و تعجب ما را به سروکار نداشتنمان با انواع مشاغل و اینکه شاید اطلاع کافی در این زمینه نداریم، نسبت می‌دهد و می‌گوید: در کارخانه‌های بزرگ کارگر باید روزی ۸ ساعت کار کند. عذرخواهم، اما اگر حتی سرویس بهداشتی اش طول بکشد، اخطار می‌گیرد. اما کارگر در یک واحد صنفی شاید مثلا در یک روز، یک ساعت پای دستگاه باشد. چون صنفی هستند، نمی‌شود روی استمرار کارشان حساب باز کرد.

او با اشاره به دوندگی‌های این فرایند برای اثبات سخت و زیان آوربودن شغل، می‌گوید: آزمایش آلاینده سنجی ۲ میلیون تومان هزینه دارد. با بازرس می‌رویم و جزئیات کارکردن متقاضی را فهرست می‌کند. اگر از نبود استمرار کار روزانه حکایت داشته باشد، نتیجه آزمایش یادشده را خنثی می‌کند. این دوندگی‌ها به نفع متقاضی نیست، اما مانع نمی‌شویم. بروند انجام بدهند. به یکی از ۳۰ کاریابی مجاز در شهر مشهد مراجعه کنند؛ همان که به محل کار یا زندگی شان نزدیک‌تر است. فهرست کاریابی‌ها را از نگهبانی اداره کل کار هم می‌توانند تهیه کنند. یک ونیم تا ۲ ماه طول می‌کشد تا رأی صادر شود.

مستمر نبود، مجوز نمی‌دادیم

«تعجب می‌کنم از فرمایش دوستان اداره کل کار. ما به عنوان نهاد ذی ربط انتظار داریم نهایت همکاری با دوستان زیرمجموعه ما بشود.» این واکنش هادی لباف به اظهارات دبیر کمیته مشاغل سخت و زیان آور استان، درباره نبود استمرار کار در میان نگین تراشان است. لباف که سال‌ها سابقه فعالیت در معاونت صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان رضوی را دارد، می‌گوید: عقیق تراش‌ها از ما مجوز کار گرفته اند و مجوز کار میراث فرهنگی از معتبرترین مجوز‌های شورای کار است. طبق آیین نامه ما، فرد باید روزانه ۸ ساعت در کارگاهش مشغول کار باشد. اگر کمتر از این میزان کار کند، به او پروانه تولید انفرادی داده نمی‌شود و مشمول بیمه هم نخواهد شد.

لباف تأکید می‌کند: بنده جزو کارشناسان بازدید هستم. ما تک تک این‌ها را بازدید و بررسی کرده ایم.
کارشناس معاونت صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان رضوی ضمن اظهار تأسف، آسیب‌های جسمی را موضوعی عام در میان فعالان رشته‌های هنری گوناگون بیان می‌کند و می‌گوید: دوستان سنگ تراش راست می‌گویند. به ویژه تراشندگان سنگ عقیق که براده هایش به دلیل سختی زیاد، ریه را زخمی می‌کند. متأسفانه مدت فعالیتشان چندان زیاد نیست و بیشترشان در ۵۵ تا ۶۰ سالگی به علت عوارض ریوی می‌میرند.

او با اشاره به چتر کوچک بیمه و مزایای آن برای هنرمندان صنایع دستی و وفانکردن تأمین اجتماعی به تعهداتش درباره این دسته از بیمه شدگان، تأیید می‌کند که این حمایت نشدن‌ها باعث شده است که قشر جوان سراغ رشته‌هایی مثل عقیق تراشی نروند. «باور بفرمایید آدم از دیدن این وضعیت قلبش به درد می‌آید. بنده دغدغه این‌ها را دارم. حتما ماجرا را پیگیری می‌کنم. با کمیته مشاغل سخت و زیان آور استان مکاتبه و مستندات آن را برایتان ارسال خواهیم کرد. شما هم این موضوع را پیگیر باشید تا به نتیجه برسد. باقیات صالحات است. دل ما به وجود رسانه‌های دغدغه‌مند گرم است.»

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.