فرامرز عاملبردبار - عکاس و مدرس عکاسی | شهرآرانیوز - آزاده اخلاقی دانشآموخته علوم رایانهای است و در کارنامه هنریاش فعالیتهای عکاسی، کارگردانی و ساخت فیلم، ویدئو آرت و همچنین برگزاری چندین نمایشگاه عکس به چشم میخورد. موفقیت در چندین نمایشگاه داخلی و خارجی در زمینه فیلم و عکس نیز از سوابق هنری اوست.
اما شهرت وی بهواسطه تهیه مجموعه عکسی با عنوان «بهروایت یک شاهد عینی» در دهه ۸۰ شمسی است؛ مجموعه هفدهعکسی از صحنه مرگ افرادی در تاریخ معاصر که از زمان مرگ آنها تصویری ثبت نشده است و بر اساس تحقیقات گسترده وی و گروه همکارش، در ۳ سال توانست این پروژه را به پایان برساند. تصاویری مستندگونه چگونگی مکان فوت، کشتهشدن، شهادت یا تشییع پیکر افرادی در تاریخ مانند محمدتقیخان پسیان، میرزاده عشقی، فرخی یزدی، غلامرضا تختی، آیتا... طالقانی و شهید مهدی باکری را روایت میکند.
از دیگر عکسهای این مجموعه، عکسی از واقعه ۱۶ آذر۱۳۳۲ دانشکده فنیمهندسی تهران است که منجر به شهادت ۳ دانشجوی این دانشکده؛ آذر (مهدی) شریعترضوی، مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی توسط مزدوران حکومتی شده است. تصویری با کادر کشیده شامل روایتهای متعدد از نکات شاخص عکس است. شهید و مجروحشدن دانشجویان، فرار تعدادی از دانشجویان از صحنه حادثه، واکنش برخی دانشجویان به شهید و مجروحشدن همکلاسی و همدانشگاهیهایشان، کمکرسانی به مجروحان حادثه و درنهایت و نقطه طلایی تصویر دانشجویی که دستهای خونینش را به نشانه عمق فاجعه بالا برده و به دیگران نشان میدهد، از روایتهای این تصویر است.
از لحاظ طراحی صحنه، خونهای ریختهشده روی زمین و مخلوطشدن با آب رادیاتور شوفاژ که بر اثر اصابت گلوله به آن سوراخ شده و بخاری که از آن ساطع شده است، جزوات و کتابهای درسی دانشجویان که روی زمین پخش شده، به جذابیت و اکشنبودن صحنه کمک شایانی کرده است. محوشدن و از فوکوس خارجشدن تعدادی از دانشجویان در هنگام فرار از مهلکه بر مستندگونهبودن عکس تأکید میکند. بهگونهای که به صحنه یک عکس خبری از حادثه نزدیک میشود. انتخاب لوکیشن مناسب (محل وقوع حادثه در دانشگاه) از دیگر نقاط قوت عکس است.
مجموعه اخلاقی را میتوان در جایگاه مجموعه «مقاله تصویری» دانست. زیرا در این مجموعه هر عکس بهتنهایی میتواند کامل و گویای اتفاق باشد و نقطه مشترک در همه عکسها، حوادثی است که در گذشته اتفاق افتاده و در هیچکدام از لحظه حادثه یا ساعاتی بعد از آن عکسی به ثبت نرسیده و بر اساس تحقیقات مختلف، آن لحظه بازسازی و ثبت مستند شده است. با نگاهی لحظهای به عکس حادثه ۱۶آذر و در صورت نداشتن پیشزمینه از چگونگی تهیه آن، ناخودآگاه به این نتیجه میرسیم که این عکس و عکسهای مشابه صحنهای از یک فیلم داستانی است.
بازی خوب افراد، طراحی صحنه، نورپردازی مناسب، ثبت لحظه در عکاسی و همچنین کادربندیها و میزانسنهای عالی دستبهدست هم میدهند تا بیننده را به سمتوسوی صحنهای از یک فیلم داستانی یا تاریخی هدایت کند. اما بیشک به یک عکس واقعی و رئال که بیننده حس کند یا به این نتیجه برسد که با یک عکس خبری از حادثه روبهرو شده است، نخواهد رسید، اما بیگمان به شباهتهایی از یک عکس خبری نزدیک شده است.
به گمان نگارنده که تجربیاتی در زمینه عکس خبری داشته است، میتوان گفت در دوران عکاسی یک عکاس خبری کمتر چنین پیش میآید که همه عناصر صحنه دستبهدست هم دهند تا یک عکس با میزانسن بدون عیب و نقص ثبت شود. در عکس واقعه ۱۶ آذر که این روز در ایران بعد از انقلاب به روز دانشجو نامگذاری شده است، بهقدری داستانها حسابشده و در نقطه درستی اتفاق میافتد که درعمل و در واقعیت صرف برای چنین اتفاقی، عکاس به گزارش تصویری «فتورپرتاژ-photo reportage» نیازمند است تا بتواند همه حکایتهای حادثه را ثبت کند. حال آنکه در این عکس بههیچعنوان نیاز به دیدن عکس دوم و عکسهای تکمیلی از این واقعه احساس نمیشود.
رسیدن به کادر اسکوپ و کشیده در این عکس به ۲ علت است؛ یکی گستردگی حادثه و کشتهشدن در لحظه ۳ دانشجو و بهتصویرکشیدن این اتفاق در عکس و دوم مشکلبودن یا ناممکنبودن دیگر حکایتها در یک کادر استاندارد بوده است و جادادن این تعداد داستان در یک کادر معمول و استاندارد بهمثابه برداشتن چند هندوانه با یک دست است. نورپردازی خوب عکس از نقاط قوت و خیرهکننده آن است. زیرا نورپردازی سافت محیط فارغ از نورپردازی پرکنتراست برای یک صحنه و حادثه دلخراش و پرتحرک در فیلمهاست و به میزان قابلقبولی از نورپردازی فضایی سینمایی خارج و به واقعیت نزدیکتر میشود. این خود دلیلی است که خالق اثر نخواسته است تصویر به سمتوسوی صحنهای از یک فیلم نزدیک شود. استفاده از لامپ مهتابی یا فلورسنت که ورود آن به ایران به دهه۴۰ برمیگردد، از واقعیت ماجرا کمی کاسته است.
حضور زنی با شال قرمز تقریبا در همه عکسها (بهجز یک عکس که فقط شال قرمز زن به چشم میخورد) مجموعه را به سمتوسوی نگاه مفهومی سوق میدهد و میتوان گفت که از نگاه صددرصدی واقعگرایانه به ماجرا کاسته است. درنهایت میتوان گفت مجموعه «بهروایت یک شاهد عینی» نه عکسهای صحنه است، نه عکسهای فقط مستندگونه، نه عکسهایی مفهومی، بلکه عکسیهایی است استیج و چیدمانی. اینکه گذشته را به حالا بیاورد و مخاطب را چنان درگیر کند که به گذشته پرتاب شود، از زیباییها و جذابیتهای مجموعه عکس «بهروایت یک شاهد عینی» و عکس روز دانشجوست.
در زمانی که خیلی از عکسها و مجموعههای تولیدشده به تکراری ملالآور میرسد، مجموعه عکس آزاده اخلاقی در زمان تولید و ارائه آن، در دهه۸۰ یک نوآوری خیره کننده و درخورتوجه بود. البته از کنار این موضوع هم بهسادگی نمیتوان گذشت که تهیه این مجموعه بیشک هزینه سنگینی را در پی داشته است. همکاری ساسان توکلی و ژیلا مهرجویی بهعنوان ۲ همکار حرفهای و شناختهشده در دنیای عکاسی و سینما و همچنین بهکارگیری تعداد زیادی عوامل بهعنوان بازیگر، لوکیشنهای متعدد، ابزارهای صحنه و ساختن بعضی از این وسایل، بخشی از هزینههایی است که شاید برای هر عکاسی با داشتن چنین ایدههایی در سر، اجرایی نباشد.