نگاهی به نقش تیتراژخوانی در شهرت خوانندگان، به بهانه حضور دوباره محسن چاوشی در یک سریال تلویزیونی
ایمان فروزاننیا - خبرهای خوب برای طرفداران محسن چاوشی این روزها زیاد است. از یک سو خبر رسیده است که آلبوم «قمارباز» بعد از کلی حاشیه قرار است پنجم آذر با اسم جدید «بینام» روانه بازار شود. از سویی دیگر خبر رسیده است که چاوشی بیخیال قهرش با تلویزیون شده و قبول کرده است تیتراژ سریال «از سرنوشت» را در تلویزیون بخواند. چاوشی با این کار، نامش در جدول خوانندههای تیتراژخوان، بالاتر از قبل قرار خواهد گرفت و اسمش کنار نام خوانندههایی مثل احسان خواجهامیری، علیرضا قربانی، سالار عقیلی و... خواهد آمد. تیتراژهای چاوشی مثل آلبومهایش، هم شنیدنی است هم پرحاشیه. بد ندیدیم به بهانه خبر تیتراژخوانی دوبارهاش، نگاهی بیندازیم به آثار این خواننده محبوب که به انتهای سریالها و فیلمهای سینمایی پیوند خورده است.
پرکار در سینما، محبوب در سریالها
محسن چاوشی تیتراژخوانی را از فیلم سینمایی سنتوری شروع کرد؛ جایی که اسمش کنار اسم بزرگ داریوش مهرجویی قرار گرفت و حاصلش قطعه شنیدنی «رفیق من، سنگ صبور غمهام...» شد. بعد از سنتوری، چاوشی مدتی به سایه رفت و در سینما و تلویزیون آفتابی نشد تا اوایل دهه ۹۰ واینکه چه خون تازهای در رگهایش تزریق شد که پرکارتر از همیشه برگشت. او در سینما برای چهار فیلم «لامپ صد»، «مصادره»، «ژن خوک» و «شبی که ماه کامل شد» تیتراژ خواند. در همین مدت نیمنگاهی هم به تلویزیون داشت و برای سریالهای «سایهبان»، «دلدار» و «بانوی عمارت» تیتراژخوانی کرد. پروژه بزرگش را هم برای سریال شهرزاد در شبکه نمایش خانگی رقم زد و کلی آهنگ محبوب را با همراهی
سینا سرلک خواند. میبینید که در همین چند سال اخیر چاوشی هشت، نه تیتراژ خوب خوانده است. تازه اگر آهنگهای «ناوک» و «زندان» را که بهترتیب در ویژهبرنامه تحویل سال ۹۸ شبکه ۵ و خندوانه پخش شد بهشمارآوریم، آمارش بالاتر هم خواهد رفت.
از دعوا با مهرجویی تا قهر با سرلک
تیتراژهای محسن چاوشی هم پرطرفدار است، هم پرحاشیه. قدیمیها میگویند سالی که نکوست، از بهارش پیداست و بر همین اساس، اولین تیتراژ چاوشی، بزرگترین دعوا و حاشیه را هم برایش بهدنبال داشت. مهرجویی و چاوشی هنوز هم بینشان شکرآب است و سر حقوق مادی و معنوی قطعه سنتوری با هم مشکل دارند. آن زمان چاوشی هنوز مجوز نداشت و مهرجویی اسم چاوشی را از فیلم حذف کرد و این موضوع، شروع دعوایی بود که سالها ادامه داشت. شاید در ماجرای فیلم سنتوری بتوان مهرجویی را مقصر دانست، ولی در ماجرای تیتراژ شهرزاد و دعوا با سینا سرلک، چاوشی مقصر ماجرا بود؛ جایی که صدای سینا سرلک را بدون اطلاع او، زیر صدای خودش برد.
تیتراژهای چاوشی در تلویزیون هم کم حاشیه نداشت. سر سریال سایهبان شایعه شد که دستمزد چاوشی ۲۵۰ میلیون تومان است؛ موضوعی که با تکذیب محکم نوید محمودی، تهیهکننده این سریال، همراه بود. محمودی گفته بود تلویزیون اساسا چنین پولهایی ندارد که بخواهد خرج سریالهایش کند. بعد از سریال سایهبان، چاوشی قطعه «جورچین» را برای سریال «دلدار» خواند. آن قطعه هم داستان پرسروصدایی داشت؛ اول اینکه کاشف به عمل آمد پوستر این قطعه، کپی ناشیانهای از پوستر کنسرت گروه موسیقی «تیم ایمپالا» ست و بعد هم در یک اتفاق عجیب، فرهاد جیدی، یکی از خوانندههای پاپ کشورمان، نامهای منتشر کرد که نشان میداد او پنج ترانه ازجمله جورچین را از حسین صفا، سراینده این اثر، در سال ۹۴ خریده است و
محسن چاوشی نباید این قطعه را میخوانده. شاید برای همین حاشیهها بود که چاوشی با تلویزیون قهر کرد و گفت که دیگر برای صداوسیما نخواهد خواند؛ قهری که زود به آشتی تبدیل شد.
چرا تیتراژها مهم هستند؟
شاید این موضوع را ندانید، ولی در سینما و تلویزیون برای گرفتن تیتراژ سریالها و برنامهها یک رقابت سخت وجود دارد. علت این رقابت را باید اهمیت و تویچشمبودن تیتراژها دانست. برخی تیتراژها به نقطه عطفی در پیشرفت خوانندهها تبدیل شدهاند؛ مثل تیتراژ سنتوری برای محسن چاوشی یا تیتراژ کیف انگلیسی برای علیرضا قربانی. هر خوانندهای دوست دارد یاد و آهنگهایش در ذهن مردم ماندگار شود و هیچچیز بهتر از تیتراژ یک سریال یا برنامه پرطرفدار، نمیتواند این کار را انجام دهد. برای خیلیها امیر تاجیک یعنی تیتراژ زیر آسمان شهر، رضا یزدانی را خیلیها بعد از خواندنش در سریال مرگ تدریجی یک رؤیا شناختند، محمدرضا عیوضی هم بیشتر شهرتش را در دهه ۷۰ مدیون سریال روزگار جوانی و ترانه «مثل یک رنگینکمون هفترنگ» است.
مردم بعد از شنیدن تیتراژ دلنوازان با صدای علی لهراسبی و آن «حال من دست خودم نیست» گفتنهای سوزدار، فهمیدند که صدای لهراسبی، جان میدهد برای فاز شکست عشقی برداشتن. مهران مدیری هم با خواندن در تیتراژ شبهای برره فهمید که صدایش طرفدار دارد و حالا کارش به برگزاری کنسرت در خارج از کشور رسیده است. تیتراژها گاهی آنقدر مورد توجه قرار میگیرند که ارزششان شانه بهشانه خود برنامه بالا میآید؛ نمونهاش ماهعسل است با آن تیتراژهای خاطرهانگیز که همهشان را خوانندههای جوان موسیقی پاپ خواندهاند و آنقدر طرفدار داشت که بعد از چند فصل، علیخانی تصمیم گرفت بهجای یک تیتراژ، برای برنامهاش دو تیتراژ تهیه کند.