صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

یک سوزن به خودمان بزنیم یک جوال‌دوز به دیگری

  • کد خبر: ۹۷۱۸
  • ۰۲ آذر ۱۳۹۸ - ۰۸:۲۶
محبوبه فرامرزی دبیر شهرآرامحله منطقه ۲
شب از نیمه گذشته، ساختمان در سکوت مطلق است. چراغ‌های خاموش اهالی ساختمان نشان از به خواب رفتن آدم‌های ساکن در آن دارد. ساعت یک بامداد را نشان می‌دهد ناگهان در کوچه چند خودرو هم‌زمان توقف می‌کنند، صدای موزیک همه جا را پر می‌کند. سراسیمه خودم را به پشت پنجره می‌رسانم. همان جلوی ساختمان بساط بزن و بکوب راه می‌افتد. گوسفندی زمین می‌زنند و خونش جلوی در روی زمین را پر می‌کند. در راه‌پله‌ها همراهان عروس او را با نقل و نبات همراهی می‌کنند. بین هلهله و سوت یکی دو نفری هم هیس هیس می‌کنند و بقیه را به آرامش دعوت می‌کنند تا مزاحم اهالی ساختمان نشوند، اما باز هم جو حاکم مانع از رعایت سکوت می‌شود. دوباره هلهله و کف و سوت فضا را پر می‌کند. دقایقی بعد صدای میهمانان در فضا می‌پیچد، مدام از جهاز عروس تعریف و تمجید و از سلیقه مادر عروس صحبت می‌کنند. به هم میوه و شیرینی تعارف می‌کنند و بین صحبت‌هایشان بلند بلند می‌خندند. این اوضاع یک ساعتی به طول می‌انجامد. همراهان عروس و داماد خوش‌وبش‌کنان بعد از یک ساعت شادی و سرور آرام آرام به خانه‌هایشان می‌روند. ساعت از ۲ نیمه شب گذشته و خواب از سرمان پریده بود. فردای آن روز باید بودید و اوضاع ساختمان را می‌دیدید تمام راه‌پله پر از نقل‌های له شده و چسبیده به پله‌های ساختمان بود. مقابل در ورودی خون گوسفند روی زمین خشک شده بود و بو می‌داد.
راه‌پله هنوز هم پر از کفش همراهان عروس بود که میهمانی را ترک نکرده بودند. آپارتمان که تا دیروز همه چیزش بر مدار نظم می‌چرخید کثیف و پر از آشغال شده بود. ماشین عروس مقابل در پارکینگ پارک بود. دختر همسایه لباس فرم مدرسه به تن داشت و مقابل در آپارتمانشان منتظر ایستاده بود تا یکی برود و داماد را بیدار کند تا بیایند و ماشینشان را جابه‌جا کنند. کاملا معلوم بود دل توی دلش نیست.
اوضاعی که دیدید در آپارتمان‌های محله هدایت بار‌ها تکرار می‌شود. ساختمان‌هایی که مستأجرنشین است و مدام پر و خالی می‌شود. به نظر می‌رسد درست نیست بهای خوشی یک همسایه را همسایه‌های دیگر پس بدهند.
مردم آزاری مقوله پیچیده‌ای نیست. همین که برای همسایه‌ای زحمت ایجاد شود خواه ناخواه مردم آزاری شکل گرفته است. شب‌های میهمانی اگر حواسمان باشد که میهمانان می‌روند و این ما هستیم که باید در آن ساختمان و کنار آن همسایه‌ها زندگی کنیم شاید اوضاع فرق کند. به نظر می‌رسد اگر همه ما به این فکر کنیم که یک سوزن به خودمان بزنیم و یک جوال‌دوز به دیگری آن وقت شرایط راحت‌تر می‌شود. بیشترین عاملی که باعث این بساط می‌شود خودخواهی است. اگر هر کداممان خودمان را جای دیگری بگذاریم چنین خودخواهی‌هایی رخ نمی‌دهد.
در موردی که برایتان تعریف کردم اهالی به روی خودشان نیاوردند که شب گذشته را بدخواب شده‌اند و آپارتمان مثل ساختمان‌های جنگ زده شده بود هر کدام به روال عادی زندگی را سرگرفتند، اما گاه پیش می‌آید که در چنین میهمانی‌هایی بین همسایه‌ها و صاحب مراسم دعوا می‌شود. آن وقت تا مدت‌ها بین صاحب مراسم و همسایه‌ها در ساختمان کدورت حاکم است. به نظرتان ارزشش را دارد؟
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.